کد خبر: 682993
تعداد نظرات: ۲۴ نظر
تاریخ انتشار: ۰۴ آبان ۱۳۹۳ - ۱۱:۰۸
جانباز «حسين غلام» از نقش نيروهاي ژاندارمري در خرمشهر و دوران دفاع مقدس مي‌گويد
در اولين روزهاي جنگ كه هنوز نيروهاي نظامي سازماندهي درستي پيدا نكرده بودند «ژاندارمري» مسئول حفاظت بخشي از مرزها بود و در مناطق مرزي با دشمن مي‌جنگيد.
آرمان شريف

حسين غلام در زمان شروع جنگ به عنوان يكي از نيروهاي ژاندارمري در قالب گرداني صد نفره براي دفاع از خرمشهر وارد اين شهر مي‌شوند. ‌او بعد از اشغال شهر راهي كردستان مي‌شود و در آنجا به مقام جانبازي نائل مي‌شود. حالا پس از گذشت سال‌ها از آن روزهاي به يادماندني، «غلام» در گفت‌وگو با «جوان» دفتر خاطراتش را برايمان مي‌گشايد و از حضورش در دوران دفاع مقدس مي‌گويد.

از چه سالي به عنوان رزمنده وارد جبهه و مناطق جنگي شديد؟

من سال 55 وارد ژاندارمري شدم و تا زمان انقلاب فرمانده پاسگاه سنگسر استان سمنان بودم. بعد از انقلاب به تهران آمدم و آن زمان تازه انجمن‌هاي اسلامي در دانشگاه‌ها شروع به فعاليت كرده بودند و من هم عضو انجمن اسلامي دانشگاه ژاندارمري شدم. از آنجايي كه ژاندارمري جداگانه آموزشگاه افسري داشت، بنده در انجمن اسلامي آنجا تا شروع جنگ فعاليت مي‌كردم. با شروع جنگ به صورت داوطلبانه به خرمشهر اعزام شدم. خرمشهر در حال سقوط بود و نيروهاي سازماندهي شده در آنجا حضور نداشتند و ما در قالب گرداني به فرماندهي آقاي جهانباني به آنجا رفتيم. همه بچه‌هاي انجمن اسلامي ژاندارمري با اعتقاد و داوطلبانه خواستار حضور در جبهه‌ها شده بودند.

اين روزها كه در سالروز سقوط خرمشهر قرار داريم، بفرماييد وضعيت اين شهر در اولين سال جنگ و زماني كه عراقي‌ها در پي اشغالش بودند چگونه بود؟

آن زمان هنوز نيروي سازماندهي وجود نداشت و نيروها به ستادي در آبادان معرفي مي‌شدند. ما وقتي به منطقه رفتيم، آبادان بسته بود و ما را از اهواز با لنج و پاورگراف به قسمت پايين آبادان بردند و پياده كردند. راه‌هاي اهواز ـ آبادان بسته بود و از پايين آبادان وارد شهر شديم. در هنگ ژاندارمري ستادي بود كه از آنجا ما را براي خرمشهر فرستادند.

در خرمشهر نيروهاي هر دو كشور در شهر به شدت در حال جنگ با هم بودند. عراق در حال پيشروي بود و مي‌خواست گمرك شهر را بگيرد و ما هم بايد دفاع و مقاومت مي‌كرديم. ما در گمرك شهر مستقر شديم. آنجا روحاني به نام شيخ شريف كارهاي هماهنگي را داخل مسجد جامع در خرمشهر انجام مي‌داد. آنجا به ما جا دادند، سازماندهي شديم و براي حفاظت از گمرك رفتيم. چون نيروها سازماندهي درستي نداشتند در خرمشهر همه نيرويي مشاهده مي‌شد و ‌همه براي جنگيدن و دفاع آمده بودند. از تكاوران نيروي دريايي و شهرباني تا بچه‌هاي دانشگاه افسري كه همراه شهيد نامجو آمده بودند، همه حضور فعالي داشتند. آنجا مقاومت زيادي كرديم ولي دشمن به دليل نيروهاي زياد و سلاح‌هايي كه داشت قسمت غرب خرمشهر را گرفت و ما را محاصره كرد.

‌رزمندگان هنگام محاصره چگونه با دشمن مي‌جنگيدند؟

رزمندگان در شهر تقسيم شده بودند و به هر نفر مسئوليتي داده شده بود. به ما مسئوليت داده بودند تا مانع ورود نيروهاي عراقي از طريق گمرك خرمشهر شويم. در مدرسه‌اي استراحت مي‌كرديم و جايمان را با نيروهاي ديگر عوض مي‌كرديم. تا لحظه سقوط خرمشهر ما آنجا درگير بوديم. اگر بخواهيم خرمشهر را در نقشه ببينيم متوجه خواهيم شد شهر شامل دو قسمت كوت‌عبدالله و خرمشهر است كه از وسط شهر رودخانه كارون رد مي‌شود. عراقي‌ها نتوانستند به قسمت شرقي دست پيدا كنند ولي قسمت بالايي را گرفتند و پل هم زدند. در مسجد جامع جمع مي‌شديم، اخبار را مي‌گرفتيم و به محل‌هاي مورد نظر مي‌رفتيم. خيلي از نيروها جوان بودند و هيچ تجربه‌اي از حضور در جنگ و جبهه نداشتند. خودم كه چندين سال نيروي نظامي بودم چنين صحنه‌هايي را هيچ‌گاه نديده بودم. با چشمان خودم مي‌ديدم كه دشمن با تانك نيروهاي پياده ما را مي‌زد. چنين تفاوتي تسليحاتي بين دو كشور وجود داشت. ما براي تأمين اسلحه‌ سبك نيروهاي پياده با مشكل مواجه بوديم و نيروي زرهي ارتش عراق به جنگ نيروهاي پياده ما مي‌آمد. با تمام كمبودهايي كه در ماه‌هاي ابتدايي جنگ وجود داشت به لطف خدا رزمندگان مقاومت كردند و نگذاشتند قسمت شرقي خرمشهر از دست برود. وضعيت تقابل در قسمت غربي هم به گونه‌اي بود كه با تانك نفر مي‌زدند و ما فقط اسلحه‌هاي سبكي مثل ژ3 و نارنجك داشتيم. با اين حال فقط قسمتي از خرمشهر به اشغال دشمن درآمد و قسمت ديگر كه همجوار آبادان بود، در اختيار نيروهاي ايراني ماند.

تا چه زماني در خرمشهر حضور داشتيد؟

بعد از آن به تهران آمدم. در سال 60 نيروي ژاندارمري يگاني به نام «هوابرد ژاندارمري» معروف به «كلاه‌سبزها» را تشكيل داد و پس از مدتي گفتند اين يگان هوابرد بايد به كردستان برود. سرگرد دادبين را فرمانده يگان ويژه ما كردند. يگان ويژه كه همه از نيروهاي جوان و گزينش شده بودند را براي مأموريت به كردستان بردند. من هم چون از انجمن اسلامي بودم با همين نيرو عازم كردستان شدم و در بانه به همراه اعضاي يگان براي پاكسازي بانه و سردشت از دست نيروهاي ضدانقلاب مستقر شديم.

جو ژاندارمري در زمان شروع جنگ و حمله سراسري عراق چگونه بود؟

ژاندارمري مسئول حفاظت از مرزها را به عهده داشت و اولين شهداي جنگ از ژاندارمري بود. اولين جايي كه در جنگ مورد هدف قرار گرفت ژاندارمري بود چون ما دورتا دور مرز پاسگاه‌هاي مرزي ژاندارمري بود. ژاندارمري در تهران ستادي و هماهنگ‌كننده بود ولي اصل كار در مناطق مرز و واحد بياباني بود. جو كمي به هم ريخته بود و براي اعزام يك گروهان داوطلب شديم و رفتيم كه شهيد شيري و شهيد مرادي را تقديم كرديم. كساني كه سركار بودند به عنوان نيروي ژاندارم اعزام شده بودند و بعضي هم مي‌خواستند به عنوان بسيجي اعزام شوند. گردان‌هاي مرزي مثل گردان‌هاي امدادي همه درگير بودند.

جانبازي‌تان در كردستان اتفاق افتاد؟

بله! اولين عمليات روي تپه‌اي به عنوان فرمانده بودم كه تك‌تيرانداز‌ها مرا زدند. روز جانبازي بعد از نماز صبح عمليات را شروع كرديم و چند ارتفاع را گرفتيم. ارتفاع بعدي هوا روشن شد. ارتفاعات آنجا همه جنگلي مانند با درخت‌هاي كوتاه است. تپه‌اي را گرفتيم و معمولا براي استحكام مواضع خط راس دور تپه را سنگر مي‌كنند. ما دور تا دور تپه را سنگر كرديم. در سنگر به صورت درازكش در حالت درست كردن سنگر بودم و تك‌تيراندازهاي طرف مقابل كمين كرده بودند و منتظر شليك بودند. صداي چند تير آمد و ناگهان برق از چشمانم پريد. پشت و رو شدم و روي سنگر افتادم. تير از كلاه آهني رد شده بود و به گيجگاهم خورد و از چشمانم بيرون آمد.

خودم حس مي‌كردم ديگر رفتني شدم. يك لحظه فكر دختر كوچكم در سرم آمد و گفتم حالا او بدون من چه خواهد كرد. بعد از مدتي يكي از بچه‌ها چفيه‌اش را روي چشمانم گذاشت تا جلوي خونريزي را بگيرد. كمي كه گذشت و حالم جا آمد مي‌شنيدم كه در بيسيم‌ها مي‌گويند غلام شهيد شد. آنقدر آن تپه را مي‌زدند كه كسي نمي‌توانست پايين بيايد. من پايين تپه با خونريزي زياد مانده بودم. كسي نمي‌توانست براي كمك بيايد. حالم كمي كه بهتر شد بلند شدم و دولا دولا تا نزديكي قله رفتم و آنجا افتادم. سوار لندكروزهاي وانت شدم و در بيمارستان سنندج بستري شدم.

يك سال در بيمارستان بستري بودم و دو عمل جراحي روي چشمم انجام شد. قرار شد مرا به خارج بفرستند كه گفتند عمل مربوط به چشمم را مي‌شود در كشور انجام داد. آن موقع اصلا ديد نداشتم و كاملاً بينايي‌چشم راستم را از دست داده بودم. بعد از آن دكتر عابدين‌زاده متخصص جراحي چشم در تهران مرا عمل كرد. ويپره چشمم پاره شده بود و سه عمل روي چشمم انجام شد. تا الان يك لنز داخل چشمم گذاشته‌اند و فكر مي‌كنم پرده‌اي در جلوي چشم راستم قرار دارد. از لحاظ گوش دچار مشكل هستم و افت شنوايي دارم. دچار موج‌گرفتگي شدم و اعصاب و روانم دچار مشكل شد و الان جانباز 40درصد هستم.

غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲۴
رضا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۳:۵۸ - ۱۳۹۴/۱۲/۰۷
0
6
من درود میفرستم بر نیروی همیشه فاتح وقهرمان ژاندارمری و همه همکارانم در ژاندارمری (نیروی انتظامی) یاد شهدا وجانبازان و اسراو مفقودین همیشه گمنام ژاجا بخیر
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۳:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۵/۱۴
1
7
با سلام ودرود به شهدای نیروهای مسلح 1 سخنان اقای حسین غلام کذب محض است در کردستان ایشان در ارتفاعات کانسور خودسرانه امدن بالا و اینجانب نوک قله تک تیرانداز بودم امدن پیش من وسر پا ایستاده بودن به من گفتن چطوری که فرزاد زدم بخواب زمین وپیش من دراز کش خوابیدن وتبر خوردن ومن خودم ایشان را بیهوش پائین اوردم در ضمن ایشان فرمانده نبودن درجه گروهبان دومی داشتن بلکه فرمانده شهید عباس محمودیان بودن کل ماندن اقای غلام در کروستان سه روز بیشتر نبود که رو بی تجربگی وسهل انگاری مجروح شدن وسلام مجد ابادی
مجید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۵۰ - ۱۳۹۵/۱۰/۲۶
1
5
با سلام خدمت همه کسانی که گردنه ما حق دارن پس چرا به سربازان ژاندارمری کارت ایثار نمیدن تشکر
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۵۲ - ۱۳۹۹/۰۵/۰۵
کارت به خاطر اینکه نام نیروی انتظامی دارد صادر نمیشود. میتوانید با مراجعه به اداره مرزبانی برگه ایثار دربافت کنید
مجید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۱۴ - ۱۳۹۶/۰۱/۳۰
0
4
با سلام خدا رحمت کنه شهید های چنگو ولی چرا به سربازان ژاندارمری کارت ایثار نمیدهید مخصوصا انهایی را که 28ماه خدمت کرده نسل الان ژاندارمریرو نمیشنا سه ت ش
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۵۱ - ۱۳۹۹/۰۵/۰۵
من هم مراجعه کردم و حتی تا شهر پاوه هم رفتم، در نهایت گفتند چون روی کارت ایثار نام نیروی انتظامی آمده ممکن است مورد سواستفاده قرار گیرد و در نهایت یک برگه تائیده با کد و شماره و مشخصات و مدت 22 ماه حضور در جبهه از اداره مرزبانی گرفتم.
ناشناس
|
Iraq
|
۱۳:۵۴ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۱
1
3
درودبرشهداجانبازان ورزمندگان بی ادعا ی نیروهای انتظامی که همواره درحال دفاع ازامنیت داخلی وخارجی کشورعزیزمان جانفشانی نموده ومی نمایند
سیروس توکلی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۲:۴۶ - ۱۳۹۷/۰۱/۲۵
1
2
بنده در کانی سور بودم چرا عده ای دروغ می گویند فرمانده پایگاه کانی سور شهید عباس محمودیان افسر با لیاقت وتکاور دریایی فرمانده بودند در پادگان پسوه در بمباران شهید شدند و بچه گنبد کاووس بودند روح همه شهدا شاد و روح فرمانده با لیاقت هم شاد سیروس توکلی از رودسر گیلان .بعد شهید شهرام فر ما آن منطقه را پاکسازی کردیم از بانه تا کانی سور
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۱۱ - ۱۳۹۸/۰۲/۰۶
0
2
درود به شهدا وجانبازان
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۱۵ - ۱۳۹۸/۰۵/۲۳
سلام سرهنگ رضوی در خرمشهر چه کاره بودند چرا یادی از ایشان نمی کنید در صورتیکه فرماندهی با سرهنگ ژاندارم رضوی بود
محمدرضا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۱۳ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۹
0
0
با تقدیم درودهای بیکران به ارواح پاک شهدای جنگ تحمیلی به خصوص شهدای ژاندارمری درسطح کشور وبه ویژه شهدای هنگ ژاندارمری آ باران وامابعد
اولا"حق مطلب معرفی مرحوم سرهنگ رضوی آن سید بزرگوار از جانب سازمان متبوعه اش ویا هرکس دیگریادانشده است !
سلامی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۲۱ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
0
5
درود به روح شهدای ژاندارمری وجانبازان وکلیه رزمندگان که در دفاع از خاک ایران فداکاری کردند ومظلوم واقع شدند
تبعیض وبی عدالتی در مورد جنگ تحمیلی زیاد است من هم یکی از کسانی هستم که ۲۸ماه خدمت ودر گردان ۲۰۷ژاندارمری در منطقه دهلران_زبیدات بودم که منطقه بسیار خطرناک ودرگیری زیاد بود هنوز یک هفته از حضور ما در جبهه نگذشته بود که یکی از هم سنگران درشب تاریک مورد اصابت خمپاره قرار گرفت ودر دم شهید شد نحوه شهادت ایشان را هیچ گاه فراموش نمیکنم کنار سنگر ایستاده بود و خمپاره نزدیک او خورد واز قسمت شکم به بالا را کاملاً متلاشی کرد وذره ای از سر وگردن او قابل شناسایی نبود این موضوع را مطرح کردم که مسئولینی که بین نیروهای رزمی تفاوت قائل شده و فکر می‌کنند فقط کسانی که درسپاه بودند می جنگیدند اکثر خطوط پدافندی توسط ژاندارمری و ارتش اداره میشد واین همه شهدا وجانبازان سندی برای اثبات حقانیت آنهاست
ولی خداوند بزرگ از همه چیز باخبر است انشاالله که پاداش آنها را پروردگار مهربان دهد نه کسانی که فقط ظاهر بین هستند آمین و
پاسخ ها
مهدی
| Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۲۱ - ۱۴۰۱/۰۲/۰۵
سلام و وقت بخیر
پدر من هم همان منطقه بوده الان بعد از ۳۰ سال ک بازنشسته شده ناجا میگه این مناطق بعد از سال ۶۱ جنگی حساب نمیشن
علمی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۳:۱۱ - ۱۳۹۹/۰۳/۱۳
0
3
همرزمان ژاندارمری،کسی از نحوه شهادت گروهبان یکم بهرام قادری، که اهل کرمانشاه و کردستان بود و مسيولیت خمپاره اندازه را داشت،در منطقه فکه و چم هندی در 21 اردیبهشت سال 65 یا 64 چیزی یادش هست،برام همین جا یا به ایمیلم بفرستید.
پاسخ ها
سام
| Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۴۷ - ۱۳۹۹/۰۵/۰۵
تا جائی که میدانم او از شهدای اهل تسنن بود و در تاریخ 20.2.1365
در منطقه نوسود از توابع پاوه به شهادت رسید. در اینترنت سرچ کنید حتما اطلاعاتی بدست میآورید
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۳ - ۱۳۹۹/۰۳/۱۶
0
3
فکر کنم اولین شهید جنگ تحمیلی ستوان 2 وظیفه ای بوده که دریکی از پاسگاه های مرزی هنگ ایلام بوده که قبل از شروع رسمی جنگ یعنی قبل از 31شهریور بوده که عراقی ها به ان ماسگاه حمله میکنند وان افسر جوان به شهادت میرسد ولی متاسفانه کسی از او یاد نمیکند وفکر میکنند ارتش وژاندارمری کاری نکرده.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۳۸ - ۱۳۹۹/۰۵/۰۵
0
1
حقیقتا در حق رزمندگان ژاندارمری کم لطفی شده. بسیار گمنام و کم ادعا، همیشه در کنار دیگر رزمندگان میجنگیدند و روزهای اول جنگ که عراق بدون اخطار به خاک کشورمان تجاوز کرد پاسگاههای کوچک مرزی ژاندارمری اولین نیروهائی بودند که در مقابل آنها ایستدگی میکردند و در طول جنگ بخشهای زیادی از خطوط مقدم مرزی در غرب و شمالغرب را پاسداری میکردند و شهدا و جانبازان زیادی تقدیم کشور کردند. پس از ادغام دیگر نامی از این سازمان و نیروهای دلیرش نیست و ایثارگران ژاندارمری تحت حمایت نیروی انتظامی قرار گرفتند که در مفایسه با ارتش و سپاه خدمات بسیار اندکی هم دریافت نمیکنند و حتی از داشتن کارت ایثار هم محروم هستند.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۴۱ - ۱۳۹۹/۰۵/۰۵
0
2
با درود به روان پاک شهید بهرام آربافر و تمام شهدای ژاندارمری.
اولین شهدای جنگ از شهدای ژاندارمری بودند که در پایگاه و پاسگاهای مرزی در کمنامی و مظلومانه به شهادت رسیدند.در طول جنگ هم همیشه در خطوط درگیری حاظر بودند و شهدای زیادی دادند.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۵۴ - ۱۳۹۹/۰۵/۰۵
0
0
درود به همه شهدا و ایثارگران ژاندارمری مظلوم.
رودین بامری فرزنددادمحمد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۴۴ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۳
0
1
یکی ازایثارگران ژاندارمری بودنددرحالی که هم ترکش به سرهم خورده نشانی ترکش روی پیشانیش هست اماچون مدارکش رادرجبهه فراموش کرده وهمون موقع گم کرده مدارکی نداردالان ازشمامیخوام راهنمایی بنده رابکنید
آرش
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۱۲ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۴
0
1
سلام
دوستان گرامی
مدارک و پرونده های سربازان وظیفه ژاندارمری(تامین جاده)درسال ۶۱و۶۲ در کردستان هنوز موجوده؟
محل خدمت کردستان بوده
و بعد از مرخصی پدر بنده در حادثه ای از دست میره و کوله و مدارکش گم میشه،بیست و چهارساله بود.
ممنون میشم کسی بگه ایا مدارکش حصورش در جبهه و یگانش هست؟و کجا اقدام کنیم جهت دریافت کد ایثارگریش.
غلامعباس طهماسبی ارشلو
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۳۲ - ۱۳۹۹/۱۱/۰۶
0
5
با سلام
احتراما" بنده یکی از رزمندگان ژاندارمری از گردان 507 صاحب الزمان زیر مجموعه هنگ سوسنگرد هستم که مدت 26 ماه خدمت نموده و بالای 20 ماه در خط مقدم جبهه بوده ام و دز سال 65 مجروح و به بیمارستان صحرایی در تنگه ابوغریب اعزام و از آنجا به اندیمشک اعزام شدم ولی به دلیل از بین رفتن مدارک و مشکلات دوری راه نتوانستم حق خود را بگیرم لطفا" راهنمایی بفرمائید سال ورود به جبهه 63 و سال مجروح و شیمیایی شدن 65 است.تنگه ابوغریب بین فکه و شرحانی از نظر نظامی زیر نظر تیپ 2 قزوین اما هنگ سوسنگرد گردان 507 صاحب الزمان فر مانده گردان سروان تقی خانی بودند و فرمانده هنگ سوسنگر سروان دستفروش
م-هاشمی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۵۴ - ۱۴۰۰/۱۱/۲۸
1
0
با درود به شهدای ژاندارمری ستارگان همیشه جاوید .

بنده. در سال ۶۳ وارد ژاندارمری شدم واز افسران دوره دیده دریایی که پس از دوسال اموزش دریایی به بندر عباس یگان دریایی اختصاص داده شدم. البته از سال ۵۹ تا ۶۱ هیجده ماه خدمت سربازی انجام دادم .
ویکبار هم بعنوان فرمانده گروهان ۱ شهادت از استانهای جنوبی به مهاباد اعزام شدم.وچون رسته ام دریایی بود بخاطر نیاز مجددا به یگان دریایی بازگشتم حوزه دریایی هنگ عباسی تا ابهای بین المللی تنگه هرمز ادامه داشت ودر زمان جنگ نفتکشها پایانه صادرات نفت به ابهای نزدیکی جزیره لارک منتقل ونفتکشهای عظیم با اسکورت نیروی دریایی ارتش به این پایانه انتقال،واز اینجا نفت به کشتیهای خارجی تحویل میشد وحفاظت از این پایانه به یگان دریایی سپرده شده بود وحتی چند مورد هواپیماهای عراقی با کمک هواپیماهای سوخت رسان امریکا کشتیهای سوخت نزدیک پایانه رازدند وژندارمری ان زمان جزیره قشم را منطقه عملیاتی اعلام،ومن ان زمان فرمانده یگان دریایی قشم بودم اما متاسفانه الان نیروی انتظامی قبول ندارد وحتی چند ماه حضور در یگان شهادت .

به قول دوستان واقعا در حق ژاندارمری که در جنگ اولین شهدا را تقدیم کرده بی انصافی شده وخداوند بهتر میداند که چه کسانی در خرمشهر،وکردستان وسیستان بلوچستان وسایر نقاط در نیروهای مسلح پیشمرگان اولیه بودند .یادشان گرامی وبا سید الشهدا محشور گردند.

سرهنگ بازنشسته م -هاشمی
ستارنیکپور
|
Germany
|
۰۷:۳۵ - ۱۴۰۲/۱۲/۰۸
0
0
گردان۵۰۷درپیچ انگیزه مستقربودتاشیاربجلیه وازنظرپشتیبانی آتش زیرنظرتیپ۲زرهی زنجان بود
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار