کد خبر: 720337
تاریخ انتشار: ۰۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۶:۳۳
تأملي بر تمايز موضوع علم روانشناسي در علوم رايج و از ديدگاه اسلام
در بررسي نسبت ميان واژه «سايكو» يا روان در عبارت «روانشناسي» به عنوان موضوع اين علم با آنچه موضوع علم روانشناسي اسلامي تلقي مي‌شود...
دكتر مسعود نويدي مقدم*

در بررسي نسبت ميان واژه «سايكو» يا روان در عبارت «روانشناسي» به عنوان موضوع اين علم با آنچه موضوع علم روانشناسي اسلامي تلقي مي‌شود برداشت‌هاي مختلفي را سبب شده است كه اين يادداشت مي‌كوشد تا با ذكر برخي شواهد، حيطه تعاريف روانشناسي اسلامي را شفاف‌تر سازد.

روان؛ پديده فيزيكي يا متافيزيكي؟!

واژه «سايكولوژي» يا روانشناسي و نسبت آن با روان انسان، همچون بسياري از اصطلاحات علمي ريشه‌اي يوناني دارد و از دو كلمه تشكيل مي‌شود. روانشناسي علمي در آخر ربع قرن نوزدهم به وجود آمد اما كاوش‌هاي روان‌شناختي همزمان با طلوع فلسفه آغاز گرديد. هركدام يك از ما با مكاتب مختلف روانشناسي در ارتباط هستيم. درحال حاضر ده‌ها مكتب روانشناسي وجود دارد و در يك نگاه كلي مي‌توان ادعا كرد كه همه اين مكاتب در دو محور كلي جاي مي‌گيرند:

1- مكتب مدافع اصالت حيات

2- مكتب مدافع مكانيستي حيات

مكاتب مدافع اصالت حيات؛ عوامل غيرمولكولي را به عنوان عامل اصلي حيات بشري به حساب مي‌آورند. آنچه «اصالت حيات» خوانده مي‌شود بر عاملي وراي فيزيك و ساحت جسماني بدن شناخته مي‌شود. ارسطو را به عنوان مبدع اين مكتب مي‌شناسند. با توجه به تعريف متداول علم، آنچه حسي و قابل مشاهده است، علمي است و آنچه كه قابل مشاهده نباشد، داده‌هاي علمي آن را تأييد نمي‌كنند. متأسفانه منطق حاكم در جهان، مكتب مدافع مكانيستي حيات است و مكاتب مدافع اصالت روان معمولاً به عنوان يك منطق غيرعلمي محسوب مي‌گردند. همان‌طور كه گفته شد، در نظريه اصالت حيات، نيروي حياتي به عنوان عامل شيميايي معرفي مي‌شود و به اصالت حيات (vitalism) معتقدند همه موجودات زنده، تنها از عناصر مادي مانند اتم‌ها و مولكول‌هاي شيميايي ناشي از آنها تشكيل نشده‌اند. اين مكتب بر وجود يك عامل يا هويت غيرمادي استوار است كه به نام نيروي حياتي از آن ياد مي‌شود. اسلام نيز مشابه آنچه در مكتب اصالت حيات مطرح شد، در فرايندهاي رفتاري انسان‌ها، اصالت را به كنش‌هاي شيميايي و مادي نمي‌دهد و بعد روحاني را در چنين فرايندي داراي اهميت محوري تلقي مي‌كند.

تقسيم‌بندي ديگري كه پيرامون تعريف «روان» در علم روانشناسي به چشم مي‌خورد؛ دسته‌بندي زير است: 1- دانشمندان الهي و ايده‌آليست روان آدمي را پرتوي از تابش روح انسان تلقي مي‌كنند كه داراي يك بعد معنوي مي‌باشد و حتي پس از مرگ نيز به عدم نخواهد پيوست 2- ماترياليست‌ها روان را محصول مستقيم كنش‌هاي فيزيولوژي بدن و رفتارهاي عصبي را ناشي از فعاليت غدد و جوارح تلقي مي‌نمايند و 3-روانشناسان در سال‌هاي اخير كه هرچند ساحت قابل بررسي و آزمايش را در روانشناسي آن جنبه فيزيولوژيك تلقي مي‌نمايند، اما اعتقاد دارند نمي‌توان مطلقاً حكم به غير قابل پذيرش بودن بعد روحاني داد و بلكه بعضاً اعتقاد دارند اين دو بعد مادي و معنوي بايد در كنار يكديگر مورد تحليل قرار گيرند.

معادل «سايكو» در روانشناسي اسلامي

كلمه روانشناسي كه ترجمه واژه psychology انگليسي و psychologie فرانسه است از دو كلمه يوناني psyche به معني «روح» و logos به معني «بيان كردن» اقتباس شده است. در فلسفه شرق واژه علم‌النفس و سپس ترجمه آن به فارسي به صورت روانشناسي درآمده است. همانطور كه اشاره گرديد، معني تحت‌اللفظي روانشناسي مطالعه نفس، شناخت يا علم نفس است.

اين كه ما واژه معادل «روان» را در انديشه اسلامي ريشه‌يابي كنيم، ما را به دو واژه اصلي «روح» و «نفس» مي‌رساند. هرچند در عرف واژه «روان» را به معني روح در اصطلاح عام به كار مي‌برند، اما طبق نظر برخي جامعه‌شناسان مسلمان بايد واژه «نفس» را نزديك‌ترين واژه در ترمينولوژي اسلامي به عبارت «سايكو» قرار داد.

در همين راستا مي‌توان انديشمندان معتقد به روانشناسي اسلامي را به دو دسته تقسيم كرد؛ آنان كه طبق «فرضيه روح» معتقدند روانشناسي بايد پديده «روح» را مورد بررسي و كنكاش قرار دهد و اصطلاحاً موضوع علم روانشناسي را مطالعه روح مي‌دانند. اما عده‌اي ديگر موضوع علم روانشناسي را پرداختن به مقوله «نفس» مي‌دانند. تفاوت نفس با روح از اين لحاظ قابل تأمل است كه «روح» پديده‌اي مجرد و متافيزيكي تلقي مي‌شود، حال آن كه «نفس» در تعامل با جسم آدمي قابل تعريف است و تعلق آن به جسم مي‌تواند سبب پديدار شدن حالات مختلفه در نفس گردد.

در همين راستا مي‌توان طبق نظر دوم روانشناسي را كه معادل مبهمي براي عبارت «سايكولوژي» است «علم‌النفس» ناميد‌، ليكن بايد به اين موضوع توجه داشت كه مفهوم فلسفي يا عرفاني از اين عبارت مدنظر نيست و اين عبارت بيشتر از بعد شناخت شناسي واجد اهميت است

تفاوت «روح» و «نفس»

براي تمايز واژگان روح و نفس، مي‌توان به كاربرد اين واژگان در قرآن نگاهي افكند. قرآن در سوره اسرا درباره روح چنين مي‌فرمايد: «يسئلونك عن الروح قل الروح من امر ربى و ما اءو تيتم من العلم الا قليلا».

اى پيامبر! از تو درباره روح سؤ‌ال مى‌كنند. بگو روح از عالم امر (در مقابل عالم خلق‌) است و به شما، جز كمى از علم و دانش نداده‌اند.

يعنى آگاهى شما در زمينه روح‌شناسى، اندك است زيرا روح پديده‌اي از عالم مادي نيست و انسان‌ها شناخت نسبتاً كمي به مجردات عالم دارند.

اما در خصوص واژه «نفس» مي‌توان به تفسير شيخ طبرسي (ره) استناد جست. ايشان ذيل آيه «و ما يخدعون الا انفسهم» و جز خويشتن كسى را گول نمىزنند، مى‌گويد: نفس سه معنى دارد: يكى به معنى روح؛ مانند خرجت، نفسه؛ يعنى روحش خارج شد. ديگرى، به معناى تأكيد مثل (جاء زيد نفسه)؛ يعنى زيد خودش آمد و سوم؛ به معناى ذات و اصل؛ (مانند همين آيه مورد اشاره).

علاوه بر اين، نفس در قرآن نيز به چند معنى آمده است:

1. به معناى روح؛ مانند آيه: «الله يتوفى الاءنفس حين موتها»

2. به معناى ذات و شخص؛ مانند آيه: «واتقوا يوما لا تجزى نفس عن نفس شيئا»

3. به معناى تمايلات نفسانى و خواهش‌هاى غريزى؛ مانند آيه «و ما ابرء نفسى ان النفس لاءماره بالسوء» و يا آيه: «و نفس و ما سويها»

4. به معناى قلب و باطن؛ مانند آيه «و اذكر ربك فى نفسك تضرعا و خفيفه».

كاربردهاي متفاوت واژه «نفس» در قرآن نشانگر حالات مختلف آن است كه گاه بعد زميني و مادي پيدا مي‌كند و گاه به عالم مجردات گره مي‌خورد. درجات نفس نيز كه در احاديث مختلف به آن اشاره شده و در اين جا مجالي براي بررسي دقيق آن‌ها نيست، به همين موضوع اشاره دارند.

لذا واژه سايكولوژي در صورتي كه معادل «علم‌النفس» تلقي گردد، واجد همان معنايي است كه واژه روانشناسي هنگام ساخته شدن دربرداشت. ابداع اين واژه را به فيليپ ملانكتون (1560- 1497) همكار مارتين لوتر نسبت مي‌دهند. اين همان واژه‌اي است كه هزارسال قبل توسط متفكرين و روانشناسان اسلامي در توصيف ماهيت روان در اسلام بيان شده بود اما واژه مذكور تنها پس از گذشت صد سال مورد استفاده عموم قرار گرفت. كرستين فن ولف (1754 - 1679) هنگامي كه تفاوت بين روانشناسي تجربي و عقلي را تشخيص داد اين واژه را در سطح عامه رواج داد و رساله‌هاي جداگانه‌اي نيز در مورد هر يك از آنها نوشت. اسامي ديگري نيز در قرن هجدهم و نوزدهم به طور همزمان در مورد اين علم به كار مي‌رفته است. برخي از آنها عبارت بودند از فلسفه ذهني، خودشناسي (علم به نفس خود) و روح‌شناسي، علم ارواح يا مخلوقات هوشمند.

روانشناسي تحت عنوان «علم‌النفس» بيش از هزار سال به عنوان يكي از شاخه‌هاي اصلي فلسفه در مراكز علمي ايران تدريس شده است. از رازي و ابن‌سينا و ناصرخسرو تا ملاصدرا كمتر متفكري را سراغ داريم كه در آثار خود به اين علم نپرداخته باشد. در آثار اين دانشمندان نه تنها مباحث اصلي روانشناسي مانند احساس، ادراك، عاطفه، تخيل و توانايي ذهني مورد بحث قرار گرفته بلكه حتي با روش‌هاي تمثيلي و شبه‌تجربي در مورد نظريه‌هاي معارض در زمينه‌هاي احساس و ادراك يا لذت و ناراحتي ياد شده است. نسبت روان در اسلام با داشتن ديد واقع‌بينانه مي‌تواند تمام جنبه‌هاي مختلف انسان و ارتباط او را با جنبه‌هاي جسمي، رواني، اجتماعي و معنوي و همچنين با ابديت را توجيه منطقي كند.

اما در خصوص آنچه روانشناسي متعارف مدعي شناخت آن است و نيز آنچه در روانشناسي اسلامي بدان پرداخته مي‌شود نيز با توجه به معاني برداشتي حائز تفاوت‌هايي است. غالب روانشناسان (سايكولوژيست‌ها) روانشناسي را فرايند مشاهده و ارزيابي رفتار قابل مشاهده انسان‌ها مي‌دانند كه قاعدتاً قابل اندازه‌گيري با روش‌هاي حسي است اما در روانشناسي اسلامي ما علاوه بر آن بعد نفس كه به عنوان محركي براي كنش‌ها و فعاليت‌هاي آدمي به شمار مي‌رود، حالات نفس و مراتب آن را نيز مورد بررسي قرار مي‌دهيم.

لذا مي‌توان در يك جمع‌بندي چنين نتيجه گرفت كه موضوع روانشناسي اسلامي مي‌تواند شناخت «نفس» باشد، چراكه شناخت پديده‌اي صرفاً مجرد مانند «روح» به دليل ماهيت خود و نيز محدوديت ابزارهاي شناخت آدمي آسان نيست و به سختي مي‌تواند مستقلاً موضوع يك علم قرار گيرد، حال آن كه خداوند در قرآن به اينكه علم كمي به بشر در خصوص «روح» اعطا كرده است اشاره مي‌كنند. حال وظيفه محققين و اساتيد علوم انساني است كه با استخراج و نظام‌بندي محتواي اسلامي آيات و روايات در خصوص «نفس» و مراتب آن زمينه را براي توليد محتوا در اين زمينه فراهم آورند.

*روانشناس و استاد دانشگاه

منابع:

1. قرآن كريم

2. ميزياك، هنريك؛ تاريخچه و مكاتب روانشناسي، احمد رضواني، تهران، آستان قدس رضوي، 1376، چاپ دوم.

3. اتكينسون، ريتاال؛ زمينه روانشناسي، براهني و ديگران، تهران، رشد، 1378، چاپ سيزدهم، جلد اول.

4. شريعتمداري، علي، مقدمه روانشناسي، انتشارات مشعل، اصفهان.

5. حجتي، محمد‌باقر، روانشناسي از ديدگاه غزالي و دانشمندان اسلامي، ج 1، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1360.

6. قراملكي، ناصر؛ ايرواني، محمود، علم‌النفس از ديدگاه دانشمندان اسلامي، سنجش، 1385.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر