شاهد توحيدي
اثر تاريخي- پژوهشي «شمع هميشه فروزان» كه به بيان حالات و مقامات مرجع عاليقدر جهان تشيع مرحوم حضرت آيتالله العظمي سيدابوالقاسم خويي پرداخته است، اخيراً به همت جناب محمدتقي انصاريان خوانساري و از سوي انتشارات انصاريان قم منتشر و روانه بازار كتاب گشته است. تدوينگر اين يادمان كه در يافتن و گردآوردن مطالب و اسناد آن، تلاشي ارجمند ورزيده است، در ديباچه اين اثر و در بيان چگونگي آشنايي خويش با آيتالله خويي آورده است: «بنده در سال1347 ش با مرحوم حجتالاسلام والمسلمين آقاي حاج شيخ كاظم خوانساري آشنا شدم. آن هنگام او مقيم نجفاشرف بود و در درس آيتالله العظمي حاج سيدابوالقاسم خويي (رضوانالله تعالي عليه) شركت ميكرد و در بيتشان جواب نامهها و استفتائات معظمله را ميداد، زيرا هم خط بسيار زيبايي داشت و هم به درس حوزوي خصوصاً ادبيات عرب واقف بود و همانند پدر بزرگوارش آيتالله حاج شيخعلياكبر مقيمي خوانساري كه در بيت مرجع اعلي حاج سيدمحمدكاظم يزدی (اعلیالله مقامه) همكاري داشت و در تدوين و تنظيم عروهالوثقي و سؤال و جواب ايشان سعي وافر كرد. ايشان نيز كار پدر را ادامه داد و همزمان در دو بيت مرجعيت يعني بيت آيتالله العظمي خويي و بيت آيتاللهالعظمي سيدعبدالهادي شيرازي به تدوين و كتابت استفتائات و پاسخ نامهها پرداخت. حقير به وسيله ايشان با موقعيت و مرجعيت و قداست و جايگاه رفيع آيتاللهالعظمي خويي آشنا شدم، خصوصاً وقتي حاج شيخكاظم به ايران ميآمد و در بيتالشرف جناب آقاي حاج علياكبر غفاريشريف فرزند مرحوم آيتالله حاج شيخعليآقا خوانساري وارد ميشد و جلوسش آنجا بود و علما و بزرگان از تهران و گاهي شهرستانها به ديدنش ميآمدند، گويا، خود آيتالله خويي، تشريف فرما شدند و همراه خود جوابنامهها و استفتائات و مراسلات ديگر را ميآورد و به صاحبانشان ميداد. چون آنجا منزل ابوالزوجه حقير بود، زياد رفت و آمد ميكردم و كنجكاو بوده و از احوال نجفاشرف و حوزه علميه و روحانيت خصوصاً آيتالله خويي پرسشهاي زيادي مينمودم و ايشان هم با دقت و صداقت جواب ميفرمودند، از آن وقت ارادت و اخلاصم به آيتالله العظمي خويي بيش از پيش شد با اينكه از نزديك خدمتشان نرسيده بودم، اما علاقه عجيبي به ايشان پيدا كردم. مرحوم خوانساري در مقام روايت خصال علمي و عملي آيتالله خويي به نكاتي متنوع وجالب توجه اشاره ميكرد، از جمله اينكه: هيچگاه دقت و مواظبت آقا نسبت به همسران و فرزندان علمايي كه از دنيا رفته بودند را فراموش نميكنم و به ياد دارم كه هميشه پاكتهايي مخصوص جهت تكتك آنها مهيا ميكردند و عجيب آنكه خود مرحومه همسر مکرم ایشان به منزل آنها ميرفتند و مرحمتي آقا را تقديم ميداشتند... ايشان اضافه كردند: يكي از خدمات مهم آيتاللهالعظمي خويي، تأسيس مدرسه ابتدايي دخترانه به نام مدرسه دينيه بود. در آن زمان، مدارس شاهنشاهي بود و رنگ و بوي اسلامي نداشت و هيچ كدام از روحانيون و علما حاضر نبودند فرزندان خود را در اين مدارس ثبت نام كنند، لذا مرحوم آقاي خويي اين مدرسه را در محله مشراق تأسيس نمودند تا دختران نيز بتوانند تحصيل كنند.»
تدوينگر اين يادنامه در بخشي ديگر از مقدمه خود، درباره زمينهها و موجبات تدوين اين يادنامه مبسوط چنين نگاشته است: «به هر روي، با مطالب جالبي كه از آقايان خصوصاً آنهايي كه نجفاشرف يا كربلايمعلي مشرف بودند ميشنيدم يا در كتابها و مجلات و روزنامهها ميخواندم ارادتم به معظمله بيشتر شد، البته كتابها و مجلات اكثراً به زبان عربي در نجفاشرف يا لبنان و سوريه و غيره يا انگليسي كه در هندوستان و انگلستان و بعضي نقاط ديگر به چاپ رسيده بود، ولي به زبان فارسي آن هم مستقل كمتر به چشم ميخورد لذا سبب تأليف و جمعآوري اين كتاب راجع به آيتالله العظمي خويي اين انگيزهها را دربر داشت. يادآوري اين نكته در اين مقدمه و پيشگفتار ضروري است كه در مباحث علمي معظمله وارد نميشويم هر چند به اقتضاي پرداختن به شاگردان معظمله به ويژگيهاي فردي و اخلاقي به بعد علمي ايشان پرداخته و بعضاً مفصلاً وارد مباحث تخصصي شدهاند، زيرا ما توان آن را نداريم و ديگر اينكه حريم و حرمت علمي ايشان فراتر از آن است كه در اين كتاب بگنجد و بالاتر از همه اينكه به قولي: آنچه عيان است چه حاجت به بيان است. هنگامي كه مشغول به كار شديم، ملاحظه شد كه گستردگي نسبت به آيتالله العظمي خويي آنقدر وسيع است كه شايد بيش از پنج مجلد بشود. با توجه به اينكه اگر حوصله به خرج دهيم و فعاليتهاي بيشتري بنماييم حتي از پنج جلد هم بيشتر خواهد شد، اما چون اولاً توان آن را از هر لحاظ نداشتيم به همين مقدار بسنده كردیم تا ببينيم در آينده چه پيش ميآيد، انشاءالله.
ما كوشش كرديم از لابهلاي كتابها و مجلات و مكاتبات و فرمايشات بعضي از بزرگان، عظمت، شخصيت، علميت، معرفت، شاگردپروري، تأليفات و... را بررسي كرده و در اين كتاب درج كنيم و با اين بررسي، كليد بسياري از معارف آن شخصيت والامقام را به دست محققين و پژوهشگران و فرهيختگان اعم از حوزويان بزرگوار و دانشگاهيان محترم بدهيم تا به وسيله آن بتوانند كه حتماً ميتوانند مقام و منزلت علم و عالم و عمل را به ديگران بياموزند. لازم به ذكر است تصاوير مربوط به آيتاللهالعظمي خويي، آخر هر فصل آورده شده است. همين مقدار را هم به تمامه و كماله از عنايات خاص خداوند تبارك و تعالي در ظل توجهات حضرت وليعصر امام زمان (عج) ميدانيم كه اين توفيق را به ما داد كه بتوانيم كاري را در شأن و منزلت خود نه در شأن و منزلت آيتالله العظمي خويي انجام دهيم، زيرا مقام ايشان آنقدر والاست كه در حد ما نيست و بايد علماي بزرگ و شاگردان معظمله وارد عمل شوند و عظمت ايشان را براي مسلمانان خصوصاً شيعيان بيان فرمايند.
حقير اميدوارم خداوند تبارك و تعالي، توفيق بيشتري عنايت كند تا بتوانيم در احيا و شرح زندگاني اين بزرگان موفق شويم و مشمول دعاي حجت بالغه الهيه حضرت امام جعفرصادق (ع) باشيم كه فرمود: رحمالله من احيا امرنا.»