همه از وزير بهداشت گرفته تا وزير ورزش بسيج شدهاند تا با هوادار استقلال که در فينال جام حذفي چشمش را از دست داد، همدردي کنند. پيغام دادهاند که هوايش را دارند و نگران نباشد، حتي مدعي شدهاند که براي محل کار او نامه زدهاند که به صورت رسمي استخدام شود و البته خيلي وعدههای ديگر که چند روزي است از اين طرف و آن طرف در بوق و کرنا ميشود!
اينجا اما يک سؤال شايد بيپاسخ بماند و کمتر مسئولي برايش پاسخي داشته باشد؛ بايد از مسئولان برگزاري مسابقه پرسيد، همه اينهايي كه وعده ميدهيد آيا براي اسماعيل بهداروندي که بر اثر سنگپراکني برخي هواداران در ورزشگاه تا مرز نابينايي يکي از چشمهايش پيش رفته، چشم ميشود؟!
شايد مسئولاني که امروز نتيجه سوءمديريتشان چشم هوادار استقلال را گرفته، سرباز احمدي را يادشان رفته باشد، اما بايد عکس چشم متلاشي شده اين سرباز را جلوي چشمشان آورد تا يادشان بيايد که دستپختشان چه اتفاقي را رقم زده است، اما خب ماجراي سرباز احمدي برايشان درس عبرت نشد و سالها بعد از آن اتفاق تلخ در ورزشگاه اصفهان، اينبار همان اتفاق در خرمشهر تکرار و اين اسماعيل بهداروند است که قرباني ميشود. او هم چشمش را از دست داده، هرچند خيليها کورسوي اميدي دارند تا دوباره نور به چشمش برگردد، اما چرا بايد چنين اتفاقاتي کام فوتبال را تلخ کند؟
تماشاگري كه به ورزشگاه ميرود، چرا امنيت جاني ندارد و اينچنين با چشمي که ديگر نميبيند راهي خانه ميشود؟
بهرغم اين اتفاق تلخ، اما مسئولان برگزاري مسابقه فينال جام حذفي از خودشان رفع اتهام ميکنند و همه چيز را به گردن رسانهها مياندازند. مديران سازمان ليگ که در اين ماجرا مقصران اصلي هستند با فرار از پاسخگويي و خالي كردن ميدان، فرهنگسازي را وظيفه رسانهها ميدانند تا چنين رخدادهاي غمانگيزي تکرار نشود، اتفاقاتي که نتيجه مستقيم سوءمديريت مسئولان فدراسيون فوتبال و سازمان ليگ است. با اين حال آنها در اقدامي قابل تأمل و بدون اينکه کوچکترين تقصيري از اين ماجرا را متوجه خود بدانند، به رسانهها ميتازند!
برخلاف فرافکنيهاي مسئولان سازمان ليگ، مهدي تاج به عنوان رئيس فدراسيون فوتبال و بهاروند رئيس سازمان ليگ بايد پاسخ دهند براي فرهنگسازي در ورزشگاهها به عنوان متولي فوتبال کشور چه قدمي برداشتهاند؟ کدام برنامه فرهنگي براي آموزش هواداران برگزار شده که حالا انتظار دارند هواداري که به ورزشگاه ميآيد، سنگ و صندلي پرتاب نکند و رکيکترين فحشها را ندهد؟ به جرئت ميتوان گفت، هيچ! صفر نمره مديران فوتبال در فرهنگسازي است، فوتبالي که از در و ديوار آن بياخلاقي و فساد بالا ميرود، اما مسئولانش آنقدر غرق در مشغلههاي اقتصادي و منافع شخصشان آن هم از جيب بيتالمال هستند که ديگر وقتي براي آنها باقي نميماند که بخواهند فکري به حال فرهنگ هواداري در فوتبالي کنند که در حال رفتن به قهقراست.
برنامه فرهنگي سازمان ليگ و فدراسيون فوتبال به نصب دو تنديس شهدا، انداختن چفيه و دو خط مداحي و همخواني قبل از برگزاري بازيها خلاصه شده است! در چنين شرايطي نبايد هم انتظار داشت که هواداران فوتبال نماد اخلاق و فرهنگ باشند، نميتوان هم اميدوار بود كه ديگر شاهد اتفاقاتي مانند نابينايي هوادار استقلال نباشيم. با اين وضعيت به نظر ميرسد براي جلوگيري از تكرار ماجراي سرباز احمدي و اسماعيل بهداروند بايد براي يکبار هم که شده مديراني را که در اين زمينه کوتاهي کردهاند به پاي ميز محاکمه کشاند و آنها را بازخواست کرد. نميشود يک هوادار چشمش را در ورزشگاه از دست بدهد و تمام مسئولان از خودشان اعلام برائت کنند و همه چيز را به گردن تماشاگرنماها بيندازند.
بازخواست و برکناري مسئولان برگزاري مسابقه شايد کمترين مرهم براي هواداري باشد که چشمش را به خاطر سوءمديريتهاي مسئولان فوتبال و نيروي انتظامي از دست داده است. علاوه بر اين براي جلوگيري از چنين اتفاقات ناگواري بايد فرهنگسازي در اولويت برنامههاي فدراسيون فوتبال و سازمان ليگ قرار گيرد، وظيفهاي فراموش شده که هزينههايش را هواداراني مانند سرباز احمدي و اسماعيل بهداروند تاكنون دادهاند. همچنين بايد به مسئولان گوشزد کرد وعدههايي که اين روزها براي حمايت از هوادار استقلال ميدهند يك شوآف نباشد، مانند وعدههايي که به سرباز احمدي دادند، وعدههايي كه تاكنون هيچ يك از آنها عملي نشده است مثل وعده استخدام در فولاد سپاهان! امروز هم اين نگراني وجود دارد که نامهها و وعدههاي مسئولان از وزير بهداشت و وزير ورزش تا رئيس فدراسيون و سازمان ليگ تنها جنبه شعاري داشته باشد و عملي نشود و اسماعيل بهداروند نيز مانند سرباز احمدي تنها بماند، آن هم با چشمي که سنگ سوءمديريت باعث نابينايياش شده است.