چند سالی است شبكههای ماهوارهای در اقدامی تأملبرانگيز پخش تيزرها و آنونسهای آثار سينمايی و تئاتری داخل كشور را در دستور كار خود قرار دادهاند؛ تبليغاتي كه ابتدا تنها انعكاس هنريشان مربوط به آثار نمايشگاهي و فستيوالهای خارجي خلاصه ميشد و حال در نسبتي بسيار زياد سمتوسوي آثار سينمايي و تئاتري رفته و مكرراً در ميان برنامهها و باكسهاي تبليغاتي جايگاه خاص و منحصربهفردي به آنان اختصاص داده شده است؛ رويكردي كه در همان روزهاي آغازين به رغم محدود و ناچيزبودنشان بنا بر هشدار بسياري از فعالان مبني بر برنامهريزي و ايجاد ظرفيتهاي تبليغاتي از طريق نهادهاي همصنف و براي جلوگيري از پخش اينگونه تيزرها با جواب تأسفبار متوليان امر روبهرو شدند و آن را نشاني از عمق نفوذ آثار داخلي به اين شبكهها برشمردند و حتي اين رويه را يك پيروزي براي حوزه فرهنگ و هنر كشور دانستند و با همين خيال خام – البته در بهترين حالت ممكن- اين روزها كار را بهجايي رساندند كه براي عدم پخش بهناچار به بخشنامه و دستورالعمل متوسل شوند.
اما نكته مهم آن است كه چرا باواسطه و بيواسطه برخي گروههاي نمايشي و عوامل آثار سينمايي براي تبليغات نگاهشان به شبكههاي مخالف و معاند آنسوي آبي باشد؟ بيترديد میتوان عمده دليل آن را محدود بودن ظرفيتهاي فعلي تبليغات آثار هنري در داخل كشور بهخصوص در تلويزيون و رسانههاي فراگير عنوان كرد، بهعنوان نمونه براي استفاده از ظرفيتهاي قابلتوجه نهادهايی چون شهرداري يا وزارت ارشاد و بعد از دوندگيهاي بسيار درنهايت به يك ظرفيت محدود رسيده و آن نيز در بدترين زمان و بدترين مكان ممكن ارائه خواهد شد، مگر پاي روابط و مناسبي در ميان باشد يا در ديگر مورد آنكه سهم آثار نمايشي بهخصوص تئاتر از تبليغات تلويزيوني چه ميزان است؟ جواب چيزي حدود صفر درصد است، البته ناگفته نماند وضع سينما در اين اوضاع بهمراتب از تئاتر بهتر است و دقيقاً به همين دليل است كه اين روزها شاهد پخش بيش از پيش تئاترها و آثار نمايشي در شبكههاي ماهوارهاي هستيم. نگارنده اجازه ميخواهد در مجال كنوني چند نمونه از مدلهاي تبليغاتي حوزه تئاتر بهواسطه عدم فضا و امكانات مناسب براي اين حوزه را بيان كند:
بازيگر اصلي نمايشي كه دوماه است به گروه پيوسته تنها چهار روز مانده به اجرا و براي استفاده تبليغاتي خبر حضورش منتشر ميشود درحاليكه هر خواننده آگاه و مطلعي بهسادگي تشخيص ميدهد كه اين خبر كذب است و اساساً چگونه ممكن است نمايشي چهار روز مانده به اجرا بازيگر اصلي خود را انتخاب كند يا در مورد ديگر فلان بازيگر و فلان گروه نمايشي شناختهشده به دليل كمبود تماشاگر خبر فوت، ممنوعالكاري و توقيف را منتشر ميكنند تا بهانهای باشد براي جذب مخاطب و بسياري نمونههاي ريزودرشت ديگر كه بهوفور در اين حوزه رخ ميدهد.
بدون شك تنها دليل متوسل شدن به اين قسم فضاسازيها نبود ظرفيتهاي تبليغاتي مناسب براي يك گروه نمايشي است و حال در چنين شرايطي است كه شبكههاي ماهوارهای معاند با نشان دادن در باغ سبز و ايجاد بسترهاي تبليغاتي مورد اقبال و استقبال برخي از هنرمندان ناآگاه قرار ميگيرند، اما بيتردید قصور پيشآمده نه بر عهده هنرمندان و نه گروههاي نمايشي بلكه مديران مربوطه و متوليان امر است كه با عدم مسئوليتپذيري و برنامهريزيهاي اساسي و ايجاد بسترهاي مناسب و فراهم آوردن ظرفيتهاي گوناگون تبليغاتي كار را به اين مرحله رساندهاند اما يك سؤال مهم و آن اينكه آيا در ساليان گذشته و اغلب در حوزه مديريت تئاتر رايزني با مديران رسانههاي فراگير مانند تلويزيون بهمنظور ايجاد تفاهم و تعامل اتفاق افتاده است؟
پاسخ واضح و مشخص است، اين نوع نشستها بنا بر دلايل متعدد يا از اساس صورت نگرفته يا اگر صورت گرفته باشد بسيار محدود و بهمنظور مسائل ديگري رخ داده است و مانند بسياري از اتفاقات ديگر مشمول فرصت سوزي و به هدر رفتن سرمايههاي موجود شده است.
نگارنده در اين چند سطر قصد گلايه از كمكاري و عدم مسئوليتپذيري مديران وقت را ندارد كه خود حكايت صدمن كاغذ است كه انشاءالله بهوقت و در صورت ضرورت بيان خواهد شد اما آنچه منظور و مقصود اين يادداشت است ابتداً تقدير و تشكر از اقدام مناسب و بهموقع مديريت جديد مركز هنرهاي نمايشي است كه بهمنظور جلوگيري از متضرر شدن و فرصتسوزيهای بيشتر در حوزه تبليغات با صدور بخشنامه و دستورالعمل سعي در جلوگيري از سوءاستفاده شبكههاي معاند از آثار هنري هنرمندان داخل كشور صورت پذيرفت اما بيشك اين اقدام يك مسكن موقتي و كوتاهمدت است و براي بهبود شرايط پيشآمده باید برنامهريزي اساسي و اصولي صورت پذيرد، بهعنوان نمونه در شرايط فعلي كه هم در مركز هنرهاي نمايشي و هم در تلويزيون بهعنوان يك رسانه فراگير و مؤثر نيروهاي تازهنفس، متخصص، جوان و متعهد بر مسند كارنشستهاند، ميتوان به تعاملات و نشستهاي مفيد و مطلوب براي دست يافتن به راهكارهاي مناسب اميدوار بود تا هم از سوءاستفاده شبكههاي معاند در حوزه فرهنگ و هنر كشور جلوگيري به عملآید و هم بسترها و ظرفيتهاي تبليغاتي اين حوزه فعال و مورد استفاده قرار گيرند.