یکی از تأکیدات و رهنمودهای مقام معظم رهبری در مورد حمایت از تولیدات ملی و کالای ایرانی داشتن تعصب در این زمینه است. بیشک عِرق ملی یا غیرت بر وطن از نکات مورد اهمیت هر ملت است. در واقع هر ملتی با توجه به اشتراکات در همین تعصبات است که روی پای خود میایستد. تاریخ نشان داده ملت ایران از این مهم به خوبی برخوردار است. به عنوان یک نمونه روشن، امروزه مردم ایران با همه سلایق سیاسی و فرهنگی در مورد خلیج همیشه فارس اشتراک نظر و تعصب ویژه دارند و از هر جای دنیا هنگامی که به این نام خدشه وارد میشود یک زبان اعتراض میکنند چراکه با خلیج فارس رابطه قلبی داشته و بر آن غیرت دارند.
اما برای حفظ و افزایش این تعصب و عرق ملی چه باید کرد؟ به یقین نمیتوان با بخشنامه و دستور، در قلوب و روح مردم غیرت ایجاد کرد، بلکه باید این روند از درون مردم جوشش کند تا بهتدریج به یک فرهنگ تبدیل شود. این تعصب باید از کارخانه تا خانههای تک تک ما درونی شود. با این حال میتوان برای ایجاد تعصب و فرهنگسازی در حمایت از کالای ایرانی پیشنهادهایی ارائه کرد.
آغاز از جمعهای کوچک
به نظر میرسد برای به وجود آمدن غیرت ملی برای خرید کالای ایرانی ابتدا باید این امر را در جوامع کوچکتر تمرین، ترویج و تبلیغ کرد و سپس آن را به جوامع بزرگتر تسری داد. به عنوان نمونه باید به دانشآموزان آموزش داد و فهماند که به آنچه در منزل تولید و ساخته میشود علاقهمند و متعصب باشند. چنانچه در زندگیهای قدیم هنر دست بانوان و آقایان خانه همیشه به عنوان افتخار و ارزش تلقی میشده است. این امر تا جایی اهمیت داشته است که هرچه بیشتر خانواده خودکفا بوده، در چشم سایرین منزلت بیشتری داشته است و اصولاً تلاش خانوادهها به سمت حرکت در خودکفایی بیشتر بوده است.
جنس دستساز خودی بهتر است
اگر در خانوادهای مادری ترشی یا مربا درست میکند، باید در نظر اعضای خانواده یک ارزش و افتخار بوده و روی آن تعصب داشته باشند و آن را با هیچ مربایی در هیچ بقالی و مغازه و فروشگاهی عوض نکنند. لباس دستدوز مادر و وسیله ساخت دست پدر را از هر شیء مشابه آن زیباتر و باارزشتر بدانند. اگر عضوی از اعضای خانواده آرایشگر ماهری است یا هنر خاصی دارد در مواجهه با موارد دیگر حتماً او را ترجیح دهند. اعضای خانواده باید در این مهم یکدیگر را تأیید و تشویق و برای سوق به سمت آن ترغیب کنند.
روشن است خانواده تا حدی میتواند نیازهای خود را تأمین کند و بخش مهمی از احتیاجات باید از بیرون فراهم شود. با همین نگاهی که ذکر شد، باید سراغ لایه بعدی رفت و ابتدا خویشاوندان و اقربا و همسایگان را بر سایرین اولویت داد. اگر در محل یا روستایی شخص شریفی تولیدی دارد و همگان به انصاف او اذعان دارند باید با تعصب او را بر سایرین مقدم بدارند.
عشق ورزیدن به دستاوردهای خودی
در ایران اقوام مختلفی وجود دارند و یکی از شاخصههای مثبت و مهم اقوام، تعصب بر زبان و رسوم و ریشه خود است. همین تعصب باید موجب شود که ارتباطات و معاملات در بین آن قوم محکمتر و منسجمتر شود. چنین رویکردی در بین عشایر و برخی روستاهای ایران بهخوبی عیان است و چنان به دستاورد و فرهنگ خود عشق میورزند که طی سالیان متمادی و حتی با وجود تهاجمات فرهنگی و نفوذ مدرنیته همچنان بر آیینها و مناسک خود پایبند هستند، به طوری که نوع خاصی لباس میپوشند و غذای مخصوص قوم خود را استفاده میکنند. از صنایع دستی تولیدی خود بهره میبرند و به این امور اصرار دارند، لذا این مطلب را باید به عنوان یک ارزش به حساب آورد. خانوادهها و اقوام و قومیتها هرچقدر انسجام درونی بیشتری داشته باشند به تبع آن بخش بزرگتر، یعنی جامعه نیز مستحکمتر خواهد شد.
حراست و صیانت از داشتههای بومی و قومی
نهادهای فرهنگی و اقتصادی باید به برندهای بومی و قومی ارزش دهند و از آن حراست و صیانت کنند. اینکه تنها این امور به عنوان میراث ملی و گردشگری ثبت شود کافی نیست بلکه باید مورد حفاظت و ترویج نیز قرار گیرد. به همان نسبت که در مورد خانواده اشاره شد به یقین اقوام و قومیتها و همسایگان نمیتوانند تمام مایحتاج یکدیگر را تأمین کنند، اما کسی که در چنین فضایی رشد و نمو کرده باشد و با غیرت خانوادگی و قومی نفس کشیده باشد به یقین در مواجهه با جامعه بزرگتری مثل شهر یا کشور نیز بهراحتی خودی را بر دیگران مرجح میدهد و از آن استفاده میکند. او به گونهای تربیت یافته است که داشتههای خود را ارزشمند و بیرقیب میبیند و با محبت و طیب خاطر سراغ آن میرود. ایجاد علقه قلبی اینچنینی سبب میشود حتی از برخی ضعفهای آن جنس و محصول و تولید چشمپوشی کند. چنانچه وقتی فردی علاقهمند به یک تیم ورزشی است اگرچه همواره از او توقع قهرمانی دارد، اما در صورت توفیق نیافتن تیم محبوبش همچنان بر تشویق و حمایت از آن اصرار میکند و اگرچه نواقص و معایب آن را میپذیرد، اما تغافل میکند. این مطلب در شهرهای کوچکتر به طور عیانتری دیده میشود چنانچه حتی تیم شهری در لیگهای پایین هم باشد، اما هواداران خاص خود را دارد.
کالایی که به دست پدران و مادران ما ساخته شده است
کالایی که در ایران تولید میشود ساخته همین خانوادهها و مادران و پدران و برادران و خواهرانی است که در بین اقوام ما هستند و در میان ما زندگی میکنند. به زبان ما حرف میزنند و با ما اشتراکات مهمی دارند. همان گونه که اگر خانوادهای تقویت شود تک تک اعضای آن سود میبرند، اگر محله یا روستایی رشد کند همه افراد حاضر در آن بهرهمند میشوند، به همان نسبت اگر شهروندان شهری و ملت کشوری به شهر و کشورشان غیرت بورزند به رشد و تعالی خود کمک کردهاند. واضح است تعصبی که این نوشتار از آن سخن میگوید تعصب کورکورانه و بیمنطق نیست بلکه سخن در غیرت و تعصب مبتنی بر عقلانیت است که ریشه در خردورزی و اندیشه دارد که آثار مثبت و خوبی برای تک تک افراد جامعه و کلیت آن دارد.
اگر مادری در خانه هنری نداشت یا در تولید محصولاتش چنان ناشی و نابلد بود که خروجی کارش قابل استفاده و درخور توجه نبود باید به سراغ لایههای بعدی رفت، اما اینکه ابتدا به ساکن فرزندی مرغ همسایه را غاز بپندارد و مدام بر خوب و بد نق بزند کاری ناپسند است. از آن سو نیز وقتی مادری یا کارگری تعصب و سپس تشویق و تأیید خانواده یا قوم و هممحلی خود را میبیند باید او نیز به این عشق و محبت، تعصب داشته باشد و با غیرت کار خود را انجام دهد و رابطه دوطرفه برقرار کند نه آنکه از این محبت سوءاستفاده کند و در کار خود کم بگذارد. یقیناً اگر چنین شود دیری نخواهد پایید که ماجرا تغییر خواهد کرد و همان علاقهمندانی که جانبدارانه از او حمایت میکردند به او پشت میکنند و اعتماد خود را از دست میدهند و بازگرداندن این اعتماد و اطمینان ازدسترفته دشوارتر از آن است که بتوان تصور کرد.
تولیدکننده هم باید تعصب داشته باشد
اگر کارگر و کارخانهای توقع دارد مردم غیور از او حمایت کنند او نیز باید به مشتریان خود عشق بورزد و به هزینه و وقت آنها محترمانه نگاه کند و به کیفیت تولید خود تعصب داشته باشد. دقیق و درست و متقن کار خود را انجام دهد و سلیقه و تعصب مخاطب را ارج بنهد و آنچه مورد استفاده اوست با نهایت وسواس و رعایت تولید کند. تولیدکننده باید درک کند اعتماد به کالای ایرانی، اعتماد به رشد و پیشرفت یک کشور است و اگر به خاطر کوتاهی در عملکرد او این اعتماد خدشه بردارد اول از همه خود او متضرر خواهد شد و در نهایت زیان بالاتری به کشور خواهد رسید و چه بسا بتوان به نوعی نام این کار را خیانت گذاشت؛ خیانتی که ضررش به نسل و تاریخ و اقتصاد یک کشور و ملت وارد میشود و لطمه آن به سرعت و آسانی قابل جبران نخواهد بود.