یکی از مهمترین دلایل از بین رفتن فرصتهای گفتمان بین زن و شوهر، مادر و فرزند و پدر و فرزند، استفاده نادرست و بیش از حد افراد از فضای مجازی است. دنیای مجازی چنان سایه سیطره بر خانوادهها و افکار فعالان آن انداخته است که دیگر نه تنها فرصتی برای حرف زدن باقی نگذاشته بلکه اگر قرار بر همصحبتی هم باشد، دیگر افراد حرف یکدیگر را نمیفهمند و این گونه است که اجرای طرح «گفتگوی ملی و ارتباط بین نسلی» در میان خانوادهها باید قوت بگیرد.
یکی از بزرگترین و بهتر است بگوییم مصیبت بارترین مسائل اجتماعی که نیم دههای است گریبان جامعه ما را گرفته است، ضعف و در پی آن تزلزل بنیان خانواده میباشد.
اگر خانواده را کوچکترین هسته تشکیل دهنده جامعه بدانیم، دور از ذهن نخواهد بود که مشکلات خانواده به صورت ناهنجاریهای اجتماعی، خارج از چارچوب خانه نمود و بروز پیدا میکند. از این روست که میتوان گفت: «خانواده سالم ضامن تشکیل جامعهای سالم است.»
روانشناسان و مشاوران خانواده بر این نکته تأکید دارند که کم شدن ساعت گفتگو، نداشتن مهارت گفتگو برای ابراز محبت یا حل و فصل اختلافات باعث بروز مشکلات عدیده خانوادگی و در نهایت نارضایتی از زندگی مشترک بین زوجین شده است.
«همسرم مرا درک نمیکند»، «همسرم به زندگی اهمیت نمیدهد»، «بار تمام مسائل و مشکلات خانه بر دوش من است»، «همسرم خود را بیشتر از خانواده اش دوست دارد»، «نمیدانم هنوز دوستم دارد یا نه؟!» از مهمترین عباراتی است که زوجها مخصوصا زنان در بیان نارضایتی خود از زندگی به کار میبرند.
یکی از مهمترین دلایل از بین رفتن فرصتهای گفتمان بین زن و شوهر، مادر و فرزند و پدر و فرزند، استفاده نادرست و بیش از حد افراد از فضای مجازی است. دنیای مجازی چنان سایه سیطره بر خانوادهها و افکار فعالان آن انداخته است که دیگر نه تنها فرصتی برای حرف زدن باقی نگذاشته بلکه اگر قرار بر همصحبتی هم باشد، دیگر افراد حرف یکدیگر را نمیفهمند.
محصولات اینترنتی مخصوصا شبکههای اجتماعی.
چنان پارادوکسی ایجاد کرده است که افراد خانواده در کنار هم، اما از یکدیگر بسیار دورند! و خانه عملا شبیه پانسیونی برای استراحت افراد شده است.
اگر تا چند سال پیش نگرانیها در مورد کم شدن صحبت بین اعضای خانواده بود، متأسفانه امروزه شاهد نگرانی در ایجاد «سکوت مطلق» در بین اعضای خانواده هستیم.
این سکوت پُر هیاهو، کاربران معتاد به فضای مجازی را چنان در خود غرق کرده است که باعث شده است شبها را در کانالها و شبکههای پیام رسان به صبح برسانند و نتوانند حتی نیم روزی دوری از اینترنت را تحمل کنند و همین امر باعث آسیبهای متعددی از جمله خانوادگی، ارتباطی، عاطفی، روانی، جسمی و اقتصادی شود.
ولی الله نصر مدیر کل دفتر امور آسیب دیدگان سازمان بهزیستی معتقد است هدف اولیه تشکیل شبکههای اجتماعی، افزایش ارتباط بین افرادی است که در دهکده جهانی زندگی میکنند، اما بعضا یک سری جداییها و دوریهایی را هم به وجود آورده است. اگر این مشکل را بخواهیم در جامعه خودمان بررسی کنیم، میبینیم که حضور در شبکههای مجازی، باعث ایجاد سوء ظن و بدبینی بین برخی زوجین شده است؛ اتفاقی که کم کم به طلاق عاطفی و در نهایت به طلاق دائمی میانجامد.
مدیرکل دفتر امور آسیب دیدگان سازمان بهزیستی با اشاره به نتایج تحقیقی که کارشناسان این مرکز روی این پدیده انجام دادهاند، میگوید: در ارتباط با تاثیر این عامل روی تحکیم بنیان خانوادهها باید به دو اثر مهم اشاره کنم؛ نکته اول، اثری است که اینها روی طلاق در سالهای اول تشکیل زندگی میگذارند.
بر این اساس آمار ثبت احوال هم نشان میدهد در حال حاضر بیشتر طلاقها در پنج سال نخست زندگی رخ میدهد و در این بین باز، سال اول سهم بیشتری در جداییها دارد. تحلیل این موضوع از نظر ما این است که معیارهای آشنایی زوجین در جامعه امروز به واسطه این شبکههای مجازی تغییر کرده است؛ یعنی آن سبک آشنایی سنتی و خانوادگی قدیمی که از طریق بزرگ ترهای فامیل بود، عوض شده و الان با ازدواجهایی روبه رو هستیم که پایههای آشنایی شان در فضای مجازی و در این شبکههای اجتماعی گذاشته شده است. در این شرایط وقتی دختر و پسر زیر یک سقف میآیند تازه میبینند خیلی از مواردی که فکر میکردند درباره هم میدانند، دروغ بوده و اختلاف نظرهای زیادی با هم دارند؛ این یکی از دلایل طلاق است.
میتوان گفت: «افزایش جرائم خانوادگی» که همگی از منشأ نارضایتی از زندگی مشترک و کم شدن گفتمان و رفع اختلافات شکل میگیرد، یکی دیگر از مهمترین چالشهای پیش روی جامعه است که در بسیاری از مواقع به قتلهای ناخواسته یا برنامه ریزی شده نیز میانجامد.
به هر حال با وجود ۱۲ میلیون کاربر اینترنتی زیر ۱۸ سال در کشور که بیش از ۹ ساعت از روز را در فضای مجازی به سر میبرند، میتوان پیش بینی کرد که چه فاجعهای در آیندهای نه چندان دور، بنیان خانواده را به خطر تضعیف و تزلزل و فروپاشی خواهد کشاند!
معصومه ابتکار معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده بهمن ماه سال گذشته بر لزوم گفتگوی خانوادگی و گفتگوی بین نسلی در خانواده تاکید کرد و گفت: «به دلایل متعدد معتقد هستیم که گفتگوی بین نسلی در خانوادهها از دو ساعت در ۱۰ سال پیش به هفده تا بیست دقیقه رسیده است که این مسئله تشدید کننده مسائلی، چون افسردگی، ناامیدی و اعتیاد جوانان است.»
کاهش ساعت گفتگو بین اعضای خانواده اعم از زن و شوهر و والدین و فرزندان تا به حدی است که صحبتها از اجرای طرح «گفتگوی ملی و ارتباط بین نسلی» در میان خانوادهها شده است.
در به وجود آمدن هر پدیده و محصولی قطعا هدفی نهفته است. اگر چه بسیاری از افراد هدف ایجاد شبکههای مجازی را ارتباطات سادهتر و در دسترستر افراد در دهکده مجازی میدانند، اما قطعا رویکرد همه جوامع با سیاستهای متفاوت این نبوده و نیست.
این روزها تنور جنگ دشمنان با نفوذ فرهنگی علیه خانوادهها بسیار داغ است. روح الله مؤمن نسب در این باره میگوید: «شبکههای مجازی ابزار جنگ نرم دشمن هستند که هدف آن نابودی خانواده هاست.
شبکه تلگرام را صهیونیستهای روس تبار ساکن آلمان ایجاد کردهاند و آن را اداره میکنند و بدتر از همه اینکه ۲/ ۸۱ درصد کاربران این شبکه، ایرانی هستند. در چین کسانی که روزانه بیش از یک ساعت از اینترنت استفاده میکنند معتاد اینترنت محسوب میشوند و باید به مراکز ترک اعتیاد مراجعه کنند و این در حالی است که بر اساس دادههای وزارت ورزش و جوانان، به طور میانگین جوانان کشور روزانه ۹ ساعت به گوشیهای موبایل مشغول هستند.»
وی تنوع طلبی عاطفی و جنسی در جامعه را از عوارض و جنبههای زیانبار استفاده مدیریت نشده از فضای مجازی دانسته و میگوید: «این پیامد، آسیبهای روانی و اجتماعی زیادی در پی دارد، از جمله اینکه طلاق عاطفی نیز به شدت در حال افزایش است به طوری که ۶۸ درصد طلاقهای ثبت شده در میان ۱۴۰ کشور جهان، به علت ارتباط یکی از زوجین با جنس مخالف از طریق شبکههای مجازی است.»
به گفته دکتر مجید ابهری استاد دانشگاه و رئیس هیئت مدیره بنیاد صیانت از نهاد خانواده، وابسته به قوه قضائیه، نتایج آخرین پژوهش بنیاد صیانت از نهاد خانواده قوه قضائیه که دربازه زمانی اردیبهشت سال ۹۴ تا اردیبهشت ۹۵ بر اساس دادههای پروندههای منجر به طلاق در دادگاههای خانواده ۵ استان (شامل تهران، مشهد، اصفهان، شیراز و گیلان) صورت گرفته نشان میدهد که ۱۷ درصد از طلاقها به ویژه در سه سال اول زندگی مشترک ناشی از نفوذ و گسترش شبکههای اجتماعی بوده است.
انتخاب نامناسب و همسرگزینی ناموزون، علت اصلی اختلافات زناشویی است و ضعف مهارتهای زندگی در برقراری تفاهم و همدلی، دومین عامل بروز اختلافات است.
نداشتن تفاهم و ضعف در برقراری ارتباط عاطفی، ناشی از تغییر سبک زندگی باعث شده تا با ورود شبکههای اجتماعی به ویژه نرم افزارهای تلفن همراه شاهد ناهنجاریهای ناشی از نبود فرهنگ سازی مناسب در برخورد با این پدیده باشیم.