حدود دوسال از مطرح شدن واژهای به نام "نفوذ" میگذرد، سال۹۵ه. ش. هنگامی آغاز شد که رهبر معظم انقلاب از این پروژه خطیر و خطرناک پردهبرداری کردند و اذهان عمومی مردم را به خطری از جانب دشمن در پسابرجام آگاه ساختند.
گامهای تقویم روزشمار سال ۹۵ جمهوری اسلامی ایران کمکم به زمان تحقق وعدههای پسابرجامی طرف غربی نزدیک و همچنان در سخنان مقام معظم رهبری کلیدواژه نفوذ به کَرّات بیان میشد. روی کار آمدن نیروهای سیاسی خوشبین به استکبار که برای حل مشکلات داخلی کشور به نگاه به بیرون اعتقاد دارند، انعقاد برجام میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای ۱+۵ و همچنین تمرکز دشمن بر راهبرد نفوذ، سبب شد تا رهبر معظم انقلاب امام خامنهای (مد ظله العالی) مفهوم جهاد کبیر را به منزله نسخه خنثیکننده برنامه دشمن برای وادار کردن نظام اسلامی به تبعیت از خود مطرح کنند. بر این اساس به منظور پی بردن به اهمیت و جایگاه جهادکبیر در اوضاع کنونی، بازخوانی اعتماد به آمریکا و خوش بینی به آن و پیامدهای این موضوع ضروری است. در واقع، با بررسی سوابق و کارنامه سیاه عملکردی آمریکا در قبال کشور ایران این مفهوم به ذهن متبادر میشود که عملا روزنهای برای اعتماد و خوشبینی به آمریکا برای ملت ایران باقی نمانده و از این رو جهادکبیر در برابر استکبار و تبعیت نکردن از مصداق اَتَمِّ استکبار، یعنی آمریکا مطرح میشود و باید به حفظ حساسیت و دشمنی با آمریکا و تبعیت نکردن از آن توجه نمود.
در زمان پسابرجام این هشدار از طرف مقام معظم رهبری داده شد که نقل به مضمون تمام هستهای و مذاکرات و جلسات مربوط به آن بهانه است، هدف اصلی جای دیگر است. آنها همچنان قصد نفوذ در قسمتهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، مراکز تصمیمگیری و تصمیمسازی و... را در دستور کار خود دارند. اساسا نفوذ کارش مطیعسازی نظام اسلامی به وسیله کارگزاران آن جامعهاسلامی است. اینجا است که اهمیت جهاد کبیر در این قسمت یعنی مراقبت و عدم تبعیت ساختاری و زیر بنایی از دشمن بیش از پیش مسجل میشود و با کمی رصد و دقت در دیدارهای رهبر انقلاب از برجام تا پسابرجام، میتوان راهبردهای دشمنشناسی را شناسایی و استخراج کرد. از ابتدای این زمان مقام عظمای ولایت کلیدواژههایی مثل"انقلابیگری و شاخصهای آن"، "مسئله نفوذ و خطوط آن" را بیان کردند، تا اینکه در سه دیدار خردادماه سال گذشته، نسخه نهایی این راهبرد با عنوان "جهادکبیر" را ارائه فرمودند.
اصطلاح جهادکبیر از آیه۵۲ سوره مبارکه فرقان «فَلا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً کَبیراً» برداشت شدهاست. در آیه۵۱ همین سوره اشاره شدهاست که اگر ما میخواستیم میتوانستیم برای هر امتی یک بیمدهنده و انذارکننده نازل کنیم، اما خداوند بهترین را برای بندگان برمیگزیند. زیرا تمرکز نبوت در وجود یک فرد باعث وحدت و انسجام انسانها و جلوگیری از هرگونه تفرقه و پراکندگی میشود؛ که این نشان از لزوم وحدت رهبری، عظمت مقام پیامبر و سنگین بودن بار مسئولیت او را میرساند. در همین راستا خداوند در آیه ۵۲ همین سوره دو دستور مهم به پیامبرش ابلاغ میکنند:
۱) ایستادگی، مقاومت و عدم اطاعت از کافرین، سعی در اصلاح آنان بدون همراه شدن و عدم منحرف شدن به معیت آنها که این آفت بسیار بزرگی برای تبلیغ و دعوت به سوی خداست.
۲) انجام جهاد بزرگ به وسیله قرآن که تمام ابعاد روحی، تفکری و جنبههای مادی و معنوی مردم را در بر میگیرد.
سوره مبارکه فرقان از سور مکی میباشد. در سورههایی که در مکه نازل شده، دستور جهاد مسلحانه داده نشده و منظور از جهاد، جهاد فکری و تبلیغی است.
پیغمبر اکرم آن روزها در مکه تحت فشارهای گوناگون و مورد بیمهریهای فراوان از طرف مشرکین و منافقین قرار میگرفتند. خداوند در اولین آیات سوره مبارکه احزاب در آن روز به پیغمبرش دستور داد که تقوا داشته باش و از کافرین و منافقین تبعیت نکن و از پروردگارت اطاعت کن که تو برنامه داری و دین در اختیار توست و من به آن آگاهی دارم. در واقع دشمنان اسلام هرگز از مسلمانان راضی نمیشوند مگر اینکه مسلمین اسلام را رها کنند و پیرو کافران شوند؛ در نتیجه فرمان الهی این است که هرگز نباید در برابر آنان کوچکترین نرمشی انجام داد، بلکه باید در برابرشان محکم و استوار همچون کوه مقاومت کنیم و تسلیم ناپذیر باشیم.
امروزه هم این واژه نسخهای شفابخش برای رفع موانع مسیر پیش روی جامعه اسلامی میباشد، چرا که دیگر دوران جنگهای نظامی گذشته و گزینههای نظامی در الویتهای آخر قرار گرفته است، این دوران، زمان نبرد ایدئولوژیها و تفکرات پشت فلسفههاست. این تفکرات هستند که مانند یک سلاح عمل میکنند.