کد خبر: 910851
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۱:۵۰
گفت‌وگوی «جوان» با خواهر شهیده مهدیه هراتی به مناسبت اولین سالگرد شهدای مجلس ۱۷ خرداد ۱۳۹۶
مهدیه آرزو داشت کنار برادران رزمنده در جبهه دفاع از حرم حضور یابد. بار‌ها خواهران بسیجی را برای این موضوع تشویق می‌کرد و پیگیر بود تا به آرزویش برسد، اما هر بار فرماندهان سپاه می‌گفتند مجوزی برای اعزام خواهران نداریم...
مبینا شانلو
۱۷ خرداد سال گذشته بود که تعدادی از تروریست‌های داعشی به روی مردم بی‌گناه و مراجعان به مجلس شورای اسلامی و مرقد مطهر امام خمینی (ره) آتش گشودند. این حمله تروریستی اذهان را به یاد ترور‌های سال ۱۳۶۰ انداخت که منافقان به طور لجام‌گسیخته مردم کوچه و بازار را به گلوله می‌بستند. سال گذشته ۱۷ نفر از هموطنانمان در مجلس شورای اسلامی و حرم مطهر به شهادت رسیدند. شهیده مهدیه هراتی اهل لرستان یکی از این شهدا بود. این سطور یادکردی است از عروج ملکوتی این شهید در گفت‌وگو با خواهرش فائزه هراتی.

وقتی در جریان حادثه تروریستی و حمله به مجلس اسلامی قرار گرفتید واکنش‌تان چه بود؟

آن روز ساعت ۱۱ صبح از طریق رسانه‌ها از حمله داعش به مجلس شورای اسلامی مطلع شدم. چون مهدیه همان روز به ملاقات نماینده شهرمان در مجلس رفته بود، دلم شور افتاد. تلاش کردم با ایشان تماس بگیرم، اما ارتباط با ایشان میسر نبود. احتمال دادم یا مجروح شده باشد یا در جایی محبوس است که نمی‌توانم با ایشان تماس بگیرم.
مادرم با مهدیه به تهران رفته بود. وقتی اخبار حمله تروریست‌ها را به مجلس شنیده بود، خودش را به مجلس می‌رساند، اما نمی‌تواند اطلاعی از مهدیه به دست بیاورد. با توجه به این شرایط پدرمان از خرم‌آباد به تهران آمد. با پیگیری‌های پدر، شهادت مهدیه مشخص شد. دکتر بیرانوند، نماینده خرم‌آباد هم خبر شهادت مهدیه را به اقوام نزدیک اطلاع داد. خواهرم مهندس مهدیه هراتی روز چهارشنبه ۱۷ خرداد مصادف با ۱۲ رمضان با زبان روزه و در حالی که برای حل مشکل مردم شهرمان به دیدار نماینده شهر خرم‌آباد رفته بود، به شهادت رسید. پدرمان موضوع شهادت مهدیه را یک امتحان بزرگ الهی توصیف کرد و تأکید داشت که باید تسلیم تقدیر الهی باشیم.

شهیده زمان شهادت چند سال داشت؟ کمی از ایشان برایمان بگویید.

مهدیه تابستان ۱۳۶۴ در خرم‌آباد به دنیا آمد. تحصیلاتش را در مقطع کارشناسی‌ارشد رشته مهندسی برق قدرت به پایان رسانده بود. مدتی هم در دانشگاه تدریس می‌کرد. زادگاهش را خیلی دوست داشت و برای آبادی‌اش تلاش می‌کرد. خواهرم در مؤسسه‌ها و انجمن‌های زیادی فعالیت می‌کرد. به عنوان مؤسس انجمن بلوطبان فعالیت‌های محیط‌زیستی انجام می‌داد. همچنین عضو انجمن سفیران مهربانی و رها نسل (انجمن‌های فعال خیریه)، انجمن آفتاب (حقوق شهروندی)، انجمن دانش‌آموختگان (فرهیختگان) و همینطور عضو فعال بسیج مهندسی بود. شهیده در فعالیت‌های محیط زیست، کاشت نهال و شرکت در خیریه‌های متفاوت نقش بسیار پویا و فعالی داشت.
دغدغه بزرگش افراد کم‌برخوردار و بی‌بضاعت و کودکان کار بود. تابستان ۹۵ در جشنواره خیریه غذا نقش اجرایی داشت و توانست به کمک انجمن آفتاب تمام زمستان ۹۵ را وقف جمع‌آوری پوشاک، البسه و لوازم‌التحریر برای مدارس دورافتاده و روستا‌های محروم کند. شب‌های قبل از نوروز ۹۶ را با تبلیغات فراوان برای خانواده‌های کم‌برخوردار گذراند تا بتواند سفره عید آن‌ها را رنگین کند.

فکر می‌کردید فصل جدایی شما و مهدیه با شهادت آن هم در قلب تهران رقم بخورد؟

مهدیه چند سال اخیر از نظر روحی دگرگون شده بود. شیفته ایثار و شهادت بود. شاید باورتان نشود، اما آرزو داشت کنار برادران رزمنده در جبهه دفاع از حرم حضور یابد. بار‌ها خواهران بسیجی را برای این موضوع تشویق می‌کرد و پیگیر بود تا به آرزویش برسد، اما هر بار فرماندهان سپاه می‌گفتند مجوزی برای اعزام خواهران نداریم. خواهرم در ایام نزدیک به شهادتش که با دهه اول ماه مبارک رمضان مصادف بود یک حالت معنوی و ملکوتی داشت، روز‌های قبل از شهادتش از دانشجویانش و استادان همکارش حلالیت طلبیده وگفته بود شاید از این سفر برنگردم. احساس می‌کردی عاشق خداوند شده و خدا هم شهادت را به او هدیه داد. خواهرم پرواز کرد. اینچنین انسان‌هایی هرگز نمی‌میرند، بلکه جاودانه می‌شوند. خواهرم درس‌های زیادی به من داد و کار‌هایی کرد که زبانم از گفتن آن‌ها قاصر است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار