هرچه جلوتر ميرويم تبليغات تلويزيوني سهم بيشتري از محتواي رسانه ملي را به خود اختصاص ميدهند و در برخي مواقع محتواي برخي از آنها سرگرم كنندهتر از برخي برنامههاي اصلي تلویزيوني است اما اين سؤال مهم است كه پيشروي سرمايه و تبليغات را بايد براي رسانه ملي يك فرصت قلمداد كرد يا يك تهديد؛ سؤالي كه سعي ميشود در حد بضاعت در گزارش پيش رو به آن پرداخته شود.
آگهيهاي بازرگاني صرفاً جنبه تجاري ندارند. امروزه به جنبه فرهنگي تبليغات در كشورهاي پيشرفته نگاهي جدي وجود دارد و پيوستهاي فرهنگي فعاليتهاي تجاري و اقتصادي بسيار حائز اهميت است. اثرگذاري آگهيها روي سبك زندگي غير قابل انكار است. شايد بتوان گفت آگهيهاي بازرگاني و تبليغات تلویزيوني امروزه بيش از برخي محصولات فرهنگي و هنري ديگر مانند فيلم و سريال بر فرهنگ مردم اثرگذارند.
قوانين كه جامعيت ندارد
با رجوع به سايت اداره بازرگاني سازمان صداوسيما به راحتي ميشود فهميد كه آگهيهاي بازرگاني پيوست فرهنگي مجزا ندارند، البته ضوابطي وجود دارد كه كاملاً كلي است و لزوماً ميتواند فرهنگي نباشد. براي مثال يكي از ضوابطي كه وجود دارد اين است كه كاراكترهاي حاضر در تبليغات تلویزيوني نبايد روپوش سفيد برتن كنند مگر آنكه به طور مشخص پزشك باشند. اين صرفاً يك ملاحظه صنفي است كه از سوي صنف قدرتمند پزشكان اعمال شده است اما آيا براي اقشار ديگر جامعه كه قدرت كمتري دارند هم اين امكان وجود دارد يا خير.
نظارت ضعيف است
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مجموعه قوانيني با عنوان «قوانين و مقررات تبليغاتي كشور» دارد كه طبق قانون، صداوسيما موظف است آنها را رعايت كند؛ متني كه در واقع دستورالعمل و مجموعه ضوابط توليد آگهيهاي راديويي و تلويزيوني است كه به وسيله اداره كل بازرگاني صداوسيما تهيه شده و در اختيار سازندگان و سفارش دهندگان آگهيها قرار گرفته است اما به نظر ميرسد برخي از اين الزامات قانوني آنگونه كه بايد مورد توجه قرار نميگيرد و نظارتهاي لازم براي حسن اجراي اين قوانين لحاظ نميشود. در بخش مربوط به مجموعه ضوابط توليد آگهيهاي راديويي و تلويزيوني اين سند به صراحت عنوان شده كه در آگهي بايد به حساسيتهاي بينندگان توجه شود و به سليقههاي افراد و اقشار در آن توهين نشود يا براي مثال در اصل پنجم اين قوانين آمده: آگهيهاي راديويي و تلويزيوني نبايد اسباب رنجش گروههايي از بينندگان را فراهم كند. در اصل 23 اين قوانين به صراحت آمده كه آگهي نبايد مروج تجمل گرايي باشد. اصل بيستوچهارم تصريح دارد كه آگهي نبايد به گونهاي طراحي و ساخته شود كه در آن مردم به مصرف بيش از نياز و اسراف در استفاده از امكانات تشويق شوند. اصل 25 به اين اشاره دارد كه تعيين جايزه براي تشويق مخاطبين آگهي به خريد و مصرف بيرويه مجاز نيست. اما باز هم بايد تأكيد كرد كه اين قوانين لزوماً مختص بخش فرهنگي تدوين نشده و شامل برخي دغدغههاي صنفي نيز ميشود اما به نظر ميرسد آگهيهاي بازرگاني با توجه به افزايش رو به رشد آن نياز به پيوست فرهنگي جداگانه و بهروزتري دارند و البته نظارتهاي دقيقي كه ضامن اجراي آن باشند.
من فقير نيستم
براي پي بردن به اينكه تا چه اندازه به اين دستورالعملها عنايت ميشود كافي است به يك نمونه از تبليغاتي كه همين روزها از رسانه ملي در حال پخش است اشاره كنيم. در تبليغ يك روغن فردي چندبار به فرد ديگري ميگويد: «فقيري» فرد دوم از شنيدن اين واژه به خشم آمده و واكنش تندي نشان ميدهد. من فقير نيستم. من فقير نيستم. البته كه فقر چيز بد و مذمومي است اما در جامعهاي كه طبق آمار رسمي بخش قابل توجهي از مردم آن زير خط فقر روزگار ميگذرانند و در برخي خانوادهها به دليل فقر پدر خانواده از اهل خانهاش خجالت ميكشد روا نيست كه در توليد و پخش يك آگهي بازرگاني اينگونه بيملاحظگي صورت بگيرد؟
اسپانسرها همه كارهاند!
اسپانسرها و تبليغات تا كجا قرار است مناسبات و اقتضائات رسانه ملي را تحت تأثيرخود قرار دهند. هماكنون اسپانسرهايي در شبكههاي مختلف تلويزيوني حضور دارند كه نه تنها هزينه برخي از برنامهها را تأمين ميكنند بلكه به شكل عملي در جهت ايجاد درآمد براي شبكههاي مختلف تلويزيوني حركت ميكنند، حتي برنامههاي پربيننده به تناوب تنوع و استفاده از بخشهاي پرهزينه، بيشتر گرايش به اسپانسرهاي خاص دارند. به گونهاي كه اسپانسر در موضوع، شيوه اجراي برنامه و حتي بعضاً مشاهده شده ميهمانان و مجريان را هم به تناوب سليقه و علاقه شخصيشان، تغيير ميدهند. اتفاقاً به ظنّ بسياري از تهيهكنندگان و مجريان، جنگهاي امسال ماه مبارك رمضان تكرار در دعوت ميهمان يا محتواهاي كليشهاي منوط به نظر اسپانسرها بوده است يا گلايهمندي گروهي از نخبگان و صاحبنظران نسبت به عدم حضور چهرههاي نخبه، بسيجي و كارآفرين در برنامههاي پربيننده، باز پاي اسپانسرها را به ميدان آورد. معاون صداي جمهوري اسلامي روز گذشته درباره اين موضوع سخناني بر زبان آورده كه نشان ميدهد سلطه بيشتر اسپانسرها در آينده رسانه ملي جدي است.
دستي كه بايد كمتر دراز شود
حميد شاه آبادي در اين باره به تسنيم ميگويد: مأموريت رسانه ملي تأثيرگذاري بر سبك زندگي فرهنگي و اجتماعي مردم است اما محدوديتهاي مالي سنگين، اجراي كارهاي تبليغي را پررنگتر ميكند؛ از دولت انتظار داريم رسانه ملي را دريابد تا كمتر دست نياز به سوي حمايتگرها و اسپانسرها، دراز كند.
معاون صداي رسانه ملي در پاسخ به اين سؤال كه گروهي از نخبگان و صاحبنظران اعتقاد دارند كه اگر چهرههاي نخبه، بسيجي يا كارآفرين به برنامههاي تلويزيوني و راديويي دعوت نميشوند به خاطر اسپانسرهاست يا اين عناصر تبليغي براي مديران و تهيهكنندگان، تعيين تكليف ميكنند، تصريح كرد: ميدانيد كه كاركرد رسانههاي تجاري كاركرد مستقلي است، ما در دنيا راديو و تلويزيونهاي زيادي داريم كه هويتشان تجاري است. حتي اين نوع كاركرد يك مأموريت براي آنها تلقي ميشود كه فقط پول ميگيرند تا يك دستاورد و اتفاقي را معرفي و پررنگ كنند اما يك رسانه مأموريتگراي ارزشي، يك رسانه فرهنگي و يك رسانه تأثيرگذار بر سبك زندگي مردم، حجم تبليغاتش بايد به اندازهاي باشد كه از مأموريت خودش فاصله نگيرد. وي با اشاره به در مضيقه بودن رسانه ملي، تأكيد ميكند: ما البته در رسانه ملي دچار محدوديتهاي مالي سنگين هستيم و اين انتظار را از دولت جمهوري اسلامي داريم كه فضاي مالي سازمان صداوسيما را به گونهاي قرار ندهند كه دست نياز به سوي حمايتگرها و اسپانسرها دراز شود، البته در راديو به شدت اين موضوع مراقبت ميشود و خوشبختانه امروز حجم كاري كه به عنوان فعاليت تبليغي در درون برنامهها قرار ميگيرد يك حجم معقول و متعارف است.
در يك نگاه كلي اسپانسرها در مديريت فرهنگي كشور و البته رسانه ملي قرار است چقدر تأثيرگذار باشند و دستهاي پنهان سرمايه هايي كه صرفاً به سود مينگرند و دغدغههاي فرهنگي براي آنها لزوماً اولويت ندارد تا كجا ميتوانند پيشروي داشته باشند. آيا محدوديتهاي مالي رسانه ملي توجيه درستي براي اين مسئله است كه فرهنگ در تنگنا قرار بگيرد و با رشد آگهيهاي بازرگاني براي جذب پول و سرمايه، غيرمستقيم بخشي از مديريت فرهنگي را در دست بگيرد.