کد خبر: 912618
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۹:۲۵
چرا سریال‌های رمضان امسال موفق نبودند؟
این روزها برای ديدن یک سریال خوب در تلویزیون باید صبوری پیشه کرد و دندان بر جگر گذاشت. مجموعه ای که بتواند بر دل نشیند و در خاطر ماندگار شود اگر نگوییم نایاب، اما کمیاب هست.

زهرا صلواتی
این روزها برای ديدن یک سریال خوب در تلویزیون باید صبوری پیشه کرد و دندان بر جگر گذاشت. مجموعه ای که بتواند بر دل نشیند و در خاطر ماندگار شود اگر نگوییم نایاب، اما کمیاب هست. اگر فیلمنامه، کارگردان و بازیگر را به عنوان سه ضلع مثلث موفقیت یک اثر نمایشی بدانیم، نقصان و کاستی هر یک از این اضلاع، حاصل کار را ابتر خواهد کرد. در چند سال اخیر مدیران تلویزیون سیاست و راهبرد دعوت و تشویق کارگردانان صاحب سبک و بازیگران شناخته شده را به این رسانه همچنان پرمخاطب در دستور کار قرار داده اند. راهبردی که البته در پاره ای مواقع برکاتی هم داشته است و در برخی اوقات هم، آنچنان که بايد نبوده است. مثالش می شود همین سریال هایی که در ایام نوروز ۹۷ از شبکه های مختلف سیما روی آنتن رفت. سه مجموعه دیوار به دیوار، هیات مدیره و تعطیلات رویایی با این که از کارگردانان نام آشنايي بهره می بردند که اتفاقا کارنامه قابل دفاع و تاملی در سینما دارند اما در عمل آثاری تکراری، ملال آور و شکست خورده بودند و اگر نبود سریال پایتخت ۵ که آبروداری کند، پربیراه نیست این ادعا که تلویزیون در جدول پخش نوروزی خود برگ برنده ای برای روکردن نداشت و میدان را به رقبای آن طرف آبی اش واگذار کرده بود. سوال اینجاست که چطور می شود سامان مقدم، مازیار میری و علیرضا امینی که در سینما کارنامه به نسبت قابل اعتنایی دارند وقتی به تلویزیون می رسند حاصل فعالیت هنری شان می شود آثاری یکنواخت و فاقد جذابیت های دراماتیک؟! از سوی دیگر بازیگرانی با سالها تجربه و جوایز متعدد سینمایی، تا پایشان به جعبه جادو باز می شود گاه در تلفظ درست یک دیالوگ درمی مانند و در مقابل دوربین، منفعل و خنثی عمل می کنند. آیا این هنرمندان، تلویزیون را حیاط خلوت سینما پنداشته اند و مامن و ابزاری برای روزهای بیکاری شان و گذران زندگی در این ایام؟ چرا آنها تلویزیون را به اندازه سینما جدی نمی گیرند؟! البته قرار نیست همه تقصیرها را به دو ضلع کارگردان و بازیگر حواله دهیم و بر گردن آن ها آوار کنیم.

لنگيدن ضلع سوم

 گاهی هم ضلع سوم می لنگد؛ فیلمنامه. تصور کنید سریالی از یک کارگردان مجرب و تیم بازیگری آزمون پس داده بهره می برد که اتفاقا کم کاری هم نکرده و هر چه در چنته داشته اند روکرده اند؛ نتیجه اما بر جان و دل مخاطب نمی شنید و او را با خود همراه نمی کند. به طور قطع، اینجا فیلمنامه است که نقش اصلی را دراین ناکامی بازی می کند. اگر فیلمنامه یک سریال از داستانی جذاب، گره های دراماتیک، تعلیق، داستانک های مکمل و گیرا و ... به خصوص دیالوگ های گوش نواز برخوردار نباشد، تلاش همه جانبه کارگردان و بازیگران نتیجه ای نخواهد داشت، مگر شکست و خسران. به نظر می رسد مدیران و مسئولان شبکه های مختلف تلویزیون باید نظارت بیشتری بر چگونگی گزینش و انتخاب این سه ضلع آثار نمایشی داشته باشند تا نتیجه همانی شود که باید.
این قاعده کلی درباره سریال هایی که در ماه مبارک رمضان از تلویزیون پخش می شود هم مصداق دارد. از اوائل دهه هشتاد و با پخش دو مجموعه پرمخاطب "گمگشته" رامبد جوان و "یادداشت های کودکی" پریسا بخت آور، تدارک و ساخت آثار نمایشی مختص ماه بندگی وارد فاز جدید و جدی شد و شبکه های سیما از ماه ها قبل در تکاپوی ساخت و به آنتن رساندن مجموعه ای شاخص برای پخش در این ایام مبارک هستند.

 

اضلاع غایب مثلث موفقیت در سریال‌های رمضان

تلويزيون در رمضان امسال

 امسال هم تلویزیون حداقل به لحاظ کمّی با دست پر به استقبال ماه خدا آمده بود. سه سریال رهایم نکن، بچه مهندس و سر دلبران بر شکل سلسله وار و به ترتیب از شبکه های سه، دو و یک سیما به روی آنتن می رفتند. مجموعه رهایم نکن با وجودی که از کارگردان کاربلدی چون محمد مهدی عسگرپور بهره می برد و اتفاقا فیلمنامه جذابی داشت و به موضوعی می پرداخت که کمتر در تلویزیون دستمایه ساخت آثار نمایشی قرار گرفته بود، اما از یک معضل اساسی رنج می برد و آن هم انتخاب بد بازیگران به خصوص امین تارخ برای نقش حاج رسول بود. حضور تارخ در قالب یک نقش تکراری به تیپ نزدیک که قبلا هم در چند سریال ماه رمضانی تجربه کرده بود، شخصیت حاج رسول را برای مخاطب تکراری و یکنواخت ساخته بود، تا جایی که درباره نقش آفرینی امین تارخ در شمایل این شخصیت های تکراری، لطیفه های زیادی از فضای مجازی شکل گرفت.
سریال بچه مهندس اما اصولا برای ماه مبارک رمضان تدارک دیده نشده بود و موضوع آن با حال و هوای این ایام سنخیتی نداشت. به نظر می رسد مدیران شبکه دو سیما برای آن که کنداکتور شبکه شان در ایام ماه مبارک از سریال خالی نباشد، به اجبار بچه مهندس را که یک اثر پرقسمت با تم تا حدودی (حداقل در اوایل آن) دفاع مقدسی است ،به عنوان مجموعه ماه رمضانی خود معرفی کرده بودند. زمان نامناسب پخش این سریال هم در دیده نشدن مطلوبش بی تاثیر نبود. بچه مهندس گویا به لحاظ زمانی در برزخ میان رهایم نکن و سر دلبران قرار می گرفت و معمولا سکانس های ابتدایی و پایانی اش با دو سریال مذکور همزمان می شد و زیر سایه قرار می گرفت. با این حال به نظر می رسد بچه مهندس در هر سه ضلع کارگردانی، بازیگری و فیلمنامه با چالش هایی مواجه بود.
و اما سر دلبران؛ سریالي که با هیاهوی رسانه ای زیادی ساخته شد و حضور محمد حسین لطیفی در راس کارگردانی این اثر، حضور بازیگران توانمندی همچون فرهاد قائمیان، اسماعیل محرابی، محمد کاسبی و برزو ارجمند و موضوع بالفطره جذابش، حس کنجکاوی هر مخاطب پیگیر مجموعه های نمایشی تلویزیون را برمی انگیخت. حاصل کار اما نازل تر از سطح توقع مخاطبان و منتقدان بود. سریال لطیفی هر چند بخشی از کارکردهای اجتماعی قشر روحانیت را به واسطه حضور فعال سید سلیم، روحانی جوان با بازی برزو ارجمند به خوبی به تصویر می کشید و از داستان اصلی به نسبت جذابی هم برخوردار بود اما از یک نارسایی بزرگ در عذاب بود؛ دیالوگ هایی به شدت شعارزده، ناموزون و تکراری.

برخی از این دیالوگ ها چنان با شخصیت گوینده اش نامتناجس بود که تمام تلاش های بازیگران هم به جایی نمی رسید و همه چیز تصنعی و شعارزده از آب در می آمد. نقش آفرینی برخی از بازیگران هم بسیار در موضع انفعالی و باری به هر جهت قرار داشت و لطیفی در مقام کارگردان نتوانسته بود به درستی آن ها را هدایت کند و در اصطلاح عامیانه؛ سرنخ امور از دستش دررفته بود. برای مثال، باری تکراری و به تیپ پهلوزده جهانبخش سلطانی را در قالب شخصیت پروانه به یاد بیاورید یا حتی جعفر دهقان که کوچکترین قرابتی (حتی فیزیکی) با یک پهلوان باستانی کار ندارد. در مجموع و در یک برداشت نهایی، هر سه سریال رمضان ۹۷ تلویزیون، کاستی هایشان بر نقاط قوتشان می چربید و در فرآیند جذب مخاطب آن قدر مکفی ندرخشیدند.

 

اضلاع غایب مثلث موفقیت در سریال‌های رمضان

برگ برنده
تلویزیون اما در این بحبوحه یک برگ برنده داشت؛ تکراری اما همچنان جذاب. شبکه آی فیلم در کنشی به شدت هوشمندانه سری های قبلی سریال پایتخت را روی آنتن هر سه کانال خود برد. معمولی های دوست داشتنی پایتخت هم از ضعف سریال های روتین سه شبکه اصلی تلویزیون نهایت بهره را برده و یکه تازی کردند، آن چنان که بسیاری از ترجیح می دادند به تماشای پایتخت بنشینند. سریال سیروس مقدم در هر سه ضلع مثلث موفقیت یک اثر نمایشی که ذکرش رفت حائز ویژگی ها و امتیازات لازم است و به همین دلیل این چنین با اقبال مخاطبان مواجه شده. طراحی شخصیت هایی ساده اما واقعی، گزینش یک داستان اصلی جذاب برای فیلمنامه، طراحی موقعیت های کمیک، خلق دیالوگ های طنز مبتنی بر گویش محلی، چیدمان ارزشهای انسانی در بطن داستان بدون غلطیدن در وادی شعارزدگی، استفاده بجا از تکیه کلامها، ارائه بازی خلاقانه و پراحساس از سوی بازیگران و رهبری درست و حساب شده یک کارگردان کاربلد، پایتخت را به یکی از ماندگارترین سریال های تلویزیون در پس از انقلاب اسلامی تبدیل کرده است. اقبال مخاطبان به بازپخش سریال پایتخت از شبکه آی فیلم نشان می دهد که در وهله اول، همچنان آثار نمایشی جذاب در تلویزیون ساخته می شود و در مرتبه دوم، بازپخش مجدد این آثار برای مخاطب ملال آور نخواهد بود. تولید چنین آثاری به بودجه های آنچنانی نیز نیاز ندارد؛ فقط تعهد می خواهد و تخصص و خلاقیت و آشنایی با مخاطب و نیازها و سلایق او. اگر سری پنجم پایتخت را قلم بگیریم، برای ساخت سایر فصل های این سریال در قیاس با مجموعه های پرطمطراقی که اتفاقا مخاطب چندانی هم نداشته اند، بودجه کمتری صرف شده است.
گزینش این سریال و قرار دادنش در جدول پخش رمضان ۹۷ شبکه آی فیلم نشان داد که اگر رگ خواب مخاطب دستت باشد، حتی می شود با سریالی که قبلا پخش شده و حتی بازپخش داشته، بینندگان را با خود همراه کرد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار