نگاهی به شرایط فعلی کشور نشان میدهد دولت طوفانی را درو میکند که ثمره کاشتن باد بیاعتمادی در ذهن مردم با برخی اظهارنظرها به خاطر منافع سیاسی کوتاهمدت در سالهای گذشته است.
در دهه ۶۰ و بحبوحه جنگ تحمیلی تریبونهای عمومی مثل نماز جمعه نقش اساسی در ایجاد یک راه ارتباطی بین مردم و الیت حاکم در کشور بر عهده داشتهاند.
یکی از رزمندگان جنگ تحمیلی با اشاره به این سخنرانیها در گفتوگو با مشرق میگوید: در سال ۶۶ که سختترین سال جنگ چه از لحاظ اقتصادی و چه از لحاظ نظامی بود و هواپیماهای عراقی آن قدر کشتیهای حامل شکر و قند ما را زده بودند که گاهی وقتها آب دریا مثل چایی شیرین مامان جان شیرین میشد، آقای هاشمی رفسنجانی با اعتماد به نفسی مثال زدنی از پیروزی بر دشمن در جنگ صحبت میکرد به گونهای که مردم با روحیهای قویتر به صحنه بازمیگشتند. جالب این است که امروز جای خالی همان سخنرانیها به شدت احساس میشود؛ مسئولانی که از تریبونهای مختلف به جای افزایش اعتماد عمومی به ملت آنچنان جنگ اقتصادی دشمن را پررنگ میکنند که عملاً مهمترین سرمایه اجتماعی یک کشور یعنی اعتماد عمومی به ساختارها را با چالش مواجه کرده است.
درسی که باید گرفت
در تمامی نبردهای بزرگ دنیا رهبران به دنبال افزایش اعتماد به نفس و جلوگیری از ناامیدی مردم بودهاند. چند سال پیش آلن گرینسپن
(Alan Greenspan) - رئیس سابق بانک مرکزی امریکا - در گفتوگویی با شبکه CNN گفت که سعی میکند حتیالامکان از ظاهر شدن در برابر دوربینهای تلویزیون پرهیز کند و از پذیرفتن مصاحبهها امتناع ورزد. خبرنگار دلیلش را از او پرسید. او پاسخ داد که حساسیت شغلیاش به صورتی است که اگر روزی سرما خورده باشد و چهرهاش کمی ژولیدهتر و رنگ و رویش کمی بیحالتر از معمول باشد یا لبخندی بر گوشه لبش نباشد، برداشت افکار عمومی این خواهد بود که وضعیت اقتصادی کشور رو به افول است و انگیزه تجارت و سرمایهگذاری در جامعه کاهش مییابد و بلافاصله چند درصد بر بازار سهام و شاخصهای بورس تأثیر منفی میگذارد.
حال در شرایطی که در کشورهای غربی چنین اهمیتی برای «امنیت روانی» جوامع خودشان قائلند و با چنان حساسیتی از روحیه «امیدواری» شان حفاظت میکنند که حتی «لبخند» نزدن کارشناسان اقتصادی در برابر دوربینهای تلویزیون را امری مضر و مُخرب میدانند برخی مسئولان و رسانهها تنها با اظهار نظرهایی بعضاً بیادبانه به نوعی درحال تزریق بیاطمینانی و یأس به جامعهای هستند که در حال نبرد با بزرگترین قدرت اقتصادی دنیاست.
جنگ روانیای که دولت خود آن را کاشت
همه کارشناسان اقتصادی بر این نکته تأکید دارند که پس از لغو برجام هیچ گونه تغییر اقتصادی در پارامترهای موجود ایجاد نشده است، حتی بازگشت تحریمها نیز به آن شکل که در فرمان اجرایی ترامپ ذکر شده عملاً دو ماه بعد اجرایی میشود.
اما موج روانی چنین اقدامی آنچنان بوده است که عملاً اقتصاد ایران را دچار تلاطمهای عجیب و غریب کرده که جز در دوران اوج فشارهای اقتصادی در سالهای ۹۱ و ۹۲ نشانی از آن نبود.
در راستای همین جنگ روانی، روزی نیست که رهبران و فعالان سیاسی اپوزیسیون برانداز خارج از کشور و «کارشناسان» اتاق فکرهای ضدایران همچون بنیاد دفاع از دموکراسی و «تحلیلگران» رسانهها و شبکههای اجتماعی فارسی زبان، خبر از «سقوط» قریبالوقوع نظام سیاسی کشور و «فروپاشی» ناگزیر ساختارهای اقتصادی و «انحطاط» فرهنگی و اخلاقی جامعه ایران ندهند و برنامه تولید نکنند و ننویسند و سخن نرانند. به این ترتیب با قاطعیت میتوان گفت: سخنان مقامات اقتصادی دولت در این باره که جنگ روانی غرب باعث به وجود آمدن چنین ناآرامیهایی شده درست است، اما واقعیت این است که اتفاقاً خود دولتیها در ایجاد چنین فضایی نقش اصلی را داشتهاند.
نگاهی به اظهار نظرهای مقامات دولت در طول پنج سال گذشته نشان میدهد به رغم هشدارهای جدی در خصوص تأثیر ویرانگر چنین اظهار نظرهایی بر آینده کشور و اعتماد مردم به ساختارهای داخلی باز هم شاهد بیان چنین مطالبی از سوی برخی شخصیتهای حزبی و سیاسی بودیم. شاید از همین رو و با درک حساسیت این ماجرا بود که حضرت امام (ره) با بیان هر گونه مطلبی که منجر به تضعیف روحیه مردم در جنگ شود، مخالف بودند و آن را در حکم محاربه و همکاری با دشمن میدانستند.
چه کسی گفت: خزانه خالی است
برای درک اهمیت چنین اظهار نظرهایی کافی است نگاهی به کتاب هنر تحریمها که جدیدترین کتاب ریچارد نفیو از اصلیترین معماران تحریمهای چندجانبه علیه ایران در شورای امنیت ملی امریکاست بیندازیم که نشان دهنده اهمیت چنین اظهار نظرهایی است. نفیو در کتاب خود با اشاره به تبعات مختلف تحریمها و تأثیر آن بر اقتصاد یک کشور شاخصهای گوناگونی را در خصوص نحوه سنجش تأثیرگذاری تحریمها معرفی میکند. شاخصهایی همچون سنجش رشد اقتصادی یک کشور، بررسی میدانی گسترده در بین جمعیت هدف و همچنین نحوه هزینه کرد یک کشور در بخشهای نظامی و امنیتی شاخصهایی است که از سوی نفیو معرفی میشود.
با این حال در این بین نفیو شاخصی به نام اعتراف ساده را مطرح میکند. از نظر نفیو زمانی که یک کشور به تأثیر تحریمها بر مبادلات اقتصادی خود اشاره کند، عملاً نیمی از راه طی شده و شما میتوانید مطمئن باشید که به هدف خود خواهید رسید. نفیو در کتاب خود به اظهارات نماینده ایران در سازمان تجارت جهانی استناد میکند که از سال ۲۰۱۳ و با روی کار آمدن حسن روحانی به صورت مداوم در خصوص تأثیر تحریمها هشدار داده و حتی اعداد و ارقامی را در این باره مطرح کرده است.
اما در فضای داخلی مسئولان دیگری بودند که به صراحت در این باره صحبت میکردند، شاید جدیترین اظهار نظر در این باره سخنان محمدباقر نوبخت معاون رئیسجمهور در خصوص خالی بودن خزانه بود. وزیر اطلاعات نیز بعدها با دفاع از سخنان نوبخت گفت: وقتی ابتدای کار دولت گفتیم خزانه را خالی تحویل گرفتهایم، به ما خرده گرفتند که چرا به مردم میگویید، اما نظر ما این بود که دانستن این شرایط خواست مردم از دولت را کنترل میکند. بعد از دو سال عرض میکنم که خزانه نه تنها خالی بود بلکه منفی هم بود.
محمد انصاری معاون حقوقی دولت یازدهم در این باره گفت: حقیقتاً آنچه حسن روحانی در سال ۹۲ تحویل گرفت دقیقاً همان وضعیت بعد از جنگ تحمیلی را داشت، حتی از نظر مشکلات مالی از همان زمان پایان جنگ نیز اوضاع بدتری داشتیم. مشکلات مالی که در سال اول دولت تدبیر و امید را با مشکل مواجه کرده بود در دوران بعد از انقلاب بیسابقه بود. خزانه خالی و خصوصیسازیهای نادرستی که اجرا و دیون بیحسابی که اعطا شده بود، سبب شده بود بودجه کشور با عدم توازن مواجه شود که در این سه سال و چند ماه با تلاش همه و با رهنمودهای رهبری کارهای بزرگی در کشور شد که جای تقدیر دارد.
حالا با تمام این سخنان به نظر میرسد بیاعتمادیای که دولت در حال مشاهده آن است ثمره آن بادی باشد که برای برخی منافع سیاسی کوتاه مدت در افکار عمومی تزریق شد، البته حالا هم برای جبران گذشته دیر نیست. شاید ترمیم دولت و عمل به آنچه شرط میهن دوستی است بتواند اعتماد مردم به دولت را بازگرداند و بار دیگر فضای امید و آرامش به کشور بازگردد.