بهرهکشی نظام سلطه از گروهک تروریستی سازمان منافقین جهت دشمنی با جمهوری اسلامی ایران محدود به یک دوره معین نبوده است، به طوری که این گروهک تروریستی از سالهای نخستین انقلاب تاکنون نقشهای مهمی نظیر «ترور شخصیتها و رهبران برجسته جمهوری اسلامی ایران»، «سندسازی هستهای جهت غیرصلحآمیز معرفی کردن فعالیتهای هستهای کشورمان»، «توطئهچینی برای سندسازی حقوق بشری» و «مهرهچینی جهت تشدید فشارهای موشکی» را ایفا کرده است. به واقع نظام سلطه برای رسیدن به اهداف خود در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران ابزارهای متفاوت و متنوعی را در دستور کار قرار داده است؛ از ناامنسازی مرزهای کشور طی هفتههای اخیر گرفته تا بهرهکشی از گروهکهای تروریستی مانند سازمان منافقین، ارتباطگیری با اپوزیسیون داخلی و تشدید فشارهای اقتصادی برای ایجاد نارضایتیهای اقتصادی و تبدیل آن به اردوکشیهای خیابانی.
سازمان منافقین تنها یکی از قطعات مورد توجه غرب برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران است؛ سازمانی که از سالهای قبل تاکنون با لابیگری توانسته ارتباط مناسبی را با اعضای کنگره و دولت امریکا برقرار کند و بدهبستانهای مالی را برای افزایش سطح تخاصم با ایران انجام دهد که یکی از نمونههای اخیر آن ارائه مبلغ هنگفت به جان بولتون از اعضای ارشد دولت دونالد ترامپ است. به بیان بهتر جمعآوری پایگاههای گروه تروریستی سازمان منافقین در نزدیکی مرزهای ایران را بسیاری پایان عمر سیاسی- شبهنظامی این گروه تروریستی میدانستند، اما بعد از این اتفاق کشورهای غربی و به ویژه امریکا و فرانسه تلاش گستردهای را برای احیای این گروهک تروریستی صورت دادهاند تا بتوانند از قابلیتهای حداقلی آن برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران استفاده کنند.
برگزاری نشست گروه تروریستی منافقین در پاریس در تابستان گذشته و حضور شخصیتهای رسمی دولتهای فرانسه، امریکا و انگلیس و سایر کشورهای غربی در این نشست تنها یک نمونه از اقدامات ضدایرانی و مداخلهجویانه غربیهاست که بدون تردید نقض قوانین حقوق بینالملل و رفتار خلاف موازین بینالملل به شمار میآید.
احیای گروهکهای تروریستی، پروژه مشترک غربیها
اقدامات اینچنینی کشورهای غربی با هدف زمینهسازی مالی، امنیتی و روانی جهت براندازی یک حاکمیت سیاسی رسمی در دنیاست که برخلاف اصول حقوق بینالملل بوده چراکه تمام دولتها بر پایه اسناد بینالمللی متعهد به مبارزه با تروریسم بوده و اعمال متخلفانه بینالمللی دولتها برای آنها مسئولیت بینالمللی در پی دارد. اقدامات روزهای اخیر گروهکهای تروریستی در غرب و شرق کشور که با مقابله هوشمندانه و مقتدرانه نیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی به بنبست رسیده است، نمایانگر تلاش امریکا و برخی از کشورهای همپیمان جهت بهروزرسانی توطئهای به نام «ناامن کردن مرزهای ایران» در هنگامهای است که اعتراضات پراکنده، اما مسالمتآمیز در برخی از خیابانهای تهران در بستر «ناکارآمدی قوه مجریه» شکل گرفته است که میتوان از آن تعبیر به «تلاش برای احیای رفتارهای گروه تروریستی منافقین در مرزهای کشور» کرد، بدین معنا که طرح مشترک امریکا، اروپا و برخی کشورهای منطقه ایجاد «ناامنی در داخل و مرزهای» کشور است؛ طرحی که با توجه به پشت پردههای مشکوک نوسانات ارزی شکل گرفته و غرب را امیدوار ساخته که میتواند بسیاری از اهداف بر زمین مانده خود را در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران محقق سازد.
همزمانی تحرکات ضدایرانی
همزمانی تحرکات مرزی گروهکهای تروریستی، با سالروز جنایتهای منافقین علیه مردم ایران در تابستان سال ۱۳۶۰ (شهادت شهید بهشتی و ۷۲ تن از یارانش و سوءقصد به جان مقام معظم رهبری) و سال ۱۳۶۱ (شهادت آیت الله صدوقی، چهارمین شهید محراب) نشان میدهد نظام سلطه، به دلیل رویارویی ناموفق با جمهوری اسلامی ایران و شکست خوردن در تمام عرصهها به ناچار رو به سوی تاکتیکهای ۴۰ سال پیش آورده است.
غربیها به سرکردگی امریکا معتقد هستند در راستای فشارهای اقتصادی، روانی و عملی زمینه برای گسترش اعتراضات اجتماعی در داخل فراهم است و با ناامن کردن مرزهای کشور میتوانند کشور را با بحرانهای امنیتی- انتظامی مواجه کنند.
موازی با طرحهایی نظیر «ناامنسازی مرزی» و «ایجاد شورشهای سیاسی- اجتماعی» امریکاییها بازسازی گروهکهای تروریستی مانند سازمان منافقین را نیز مورد توجه قرار دادهاند، کمااینکه در نشستی که اخیراً با محوریت همین گروهک در واشنگتن برگزار شد، هدف از سازماندهی این گروه براندازی نظام اسلامی عنوان شد، مضاف بر اینکه اخیراً قرارگاه عملیاتی آنها در آلبانی و برخی از کشورهای همجوار ایران نیز فعال شده است.
دست نیاز دراز کردن غرب به سمت گروهکهایی نظیر «سازمان منافقین» که سالهاست تاریخ انقضای آنها به سرآمده و فعالیتهای آنها از «شخصیتکشی» در قالب سندسازیهای غیرحقوقی و دم دستی تقلیل پیدا کرده، گویای عقبگرد امریکا و ناتوانی غرب در رویارویی با جمهوری اسلامی ایران است. ارتباطگیری مستقیم و بدون روتوش امروز امریکاییها با سازمان منافقین و سایر گروهکهای تروریستی، سلطنتطلبان و اپوزیسیون نمایانگر این مسئله است که آنها در تحقق اهداف خود هیچگاه موفق نبودهاند و از سر استیصال رو به سوی تاکتیکهایی آوردهاند که چهار دهه قبل از این نیز مورد استفاده قرار داشته است، نتیجهای جز «افزایش روحیه همبستگی ملی» و «ایستادگی در مقابل تهدیدات و تحریمهای بیرونی» و «افزایش همگرایی در بین اقشار مختلف جامعه» ندارد.