صعود به عنوان دومین تیم به جام جهانی آنهم بدون هیچ باختی کافی بود تا انتظارات از تیم کرش بالا برود. همه حرف از صعود به مرحله بعد میزدند. اتفاقی که میتوانست رخ دهد اگر ایران در روسیه اندکی خوششانستر بود.
قرعهکشی جام جهانی که انجام شد، تصور میشد انتظارات پایین بیاید. تیم ملی در گروه مرگ قرار گرفته بود آنهم در کنار سه قهرمان. مراکش به عنوان قهرمان آفریقا، اسپانیا به عنوان قهرمان جهان و پرتغال به عنوان قهرمان اروپا. با این وجود، اما انتظارات به قوت خود باقی بود. بازی با مراکش اگر چه میتوانست یادآور بازی با بوسنی در جام جهانی برزیل باشد، اما از صحبتهای مردم و کارشناسان به خوبی مشخص بود که همه انتظار کسب هر سه امتیاز این بازی را دارند و البته خود کرش هم بارها گفته بود که بازی نخست و کسب پیروزی برای شروع، تنها چیزی است که او و شاگردانش به آن میاندیشند. اگر چه کمتر کسی از پیروزی برابر اسپانیا حرفی به میان میآورد، اما برابر پرتغال کمتر کسی حرف از باخت میزد و کمترین چیزی که میتوانست مردم را راضی کند، مساوی بود.
استارت موفق
بازی با مراکش سخت بود. آنها آمده بودند که با یک شروع طوفانی خودی نشان دهند و شانسی برای صعود بخرند. تیم ملی هم تا چند روز قبل با انتقادهای فراوان دست و پنجه نرم کرده بود و هنوز بسیاری به حضور روزبه چشمی و عدم حضور سیدجلال و وریا غفوری ایراد میگرفتند. با این وجود، اما شاگردان کرش هم میدانستند که پیروزی در نخستین دیدار تا چه اندازه میتواند به ادامه موفق این راه دشوار کمک کند و شاید همین مسئله باعث شد تا بازی با مراکش هیجان انگیز و دلهرهآمیز آغاز شود. دلهرهای که تا واپسین لحظات بازی نیز به قوت خود باقی بود. شاید، چون در نخستین مسابقه از خودباوری و اعتماد به نفس لازم برخوردار نبود و دلیل آن هم بیشک عدم برگزاری دیدارهای تدارکاتی مناسب بود. اما آنچه در بازی نخست به وضوح دیده شد، حس فداکاری، همکاری و البته روح برندهخواهی بود که باعث شد مراکش چنان تحت فشار قرار گیرد که روی یک اشتباه با بازکردن دروازه خودی، پیروزی را به ایران هدیه کند. پیروزی که اگر چه توسط بازیکن حریف تقدیم ایران شد، اما حق کرش و یارانش بود که در همان بازی نخست ثابت کنند ناجوانمردانه مورد قضاوت قرار گرفتند. به خصوص بیرانوند و روزبه چشمی که در کنار امید ابراهیمی از بهترینهای میدان بودند و بعد از این پیروزی بود که مجید جلالی تأکید کرد با این شیوه بازی، ایران عرصه را به اسپانیا و پرتغال تنگ میکند و حالا نگاه شاگردان کرش به جام بیست و یکم با تساوی اسپانیا و پرتغال امیدوارانهتر از قبل هم بود.
باخت ناحق
یکی از دغدغههای اسپانیا بازی با ایران بود؛ چراکه این تیم اصولاً با بازی برابر تیمهای دفاعی مشکل دارد و شاگردان کرش بهترین خط دفاع را داشتند. خط دفاعی که نفوذ به آن به هیچ عنوان کار آسانی نبود و فرناندو هیرو که با خوش شانسی در واپسین روزها قبل از شروع جام بیست و یکم جایگزین لوپتگی شده بود، به خوبی میدانست و شاید هم به همین دلیل بود که سعی کرد از همان دقیقه نخست بازی را هجومی آغاز کند. در طول نیمه اول، اسپانیا با تمام تلاشی که کرد، موفق به باز کردن دروازه بیرانوند نشد و هر چه زد به در بسته خورد، اما آنچه شاگردان کرش در همان نیمه اول دریافتند این بود که چیزی از قهرمان دنیا کم ندارند. مسئلهای که باعث شد نیمه دوم، تعداد حملات ایران روی دروازه حریف بیشتر شود و بارها تا آستانه فروپاشی دروازه قهرمان جهان هم پیش رفت، اما با بدشانسی و عدم دقت در زدن ضربات آخر، موقعیتها یکی پس از دیگری از دست رفت تا سرانجام دقیقه ۵۸ بازی روی یک اتفاق دروازه ایران باز شد. اینیستا با دریبل زدن چند بازیکن ایران توپ را به دیگو کاستا رساند. البته این توپ میرفت که توسط رامین رضاییان دفع شود که ضربه او در راه با برخورد به پای کاستا وارد دروازه بیرانوند شد. اتفاقی که اسپانیا را با خوششانسی تمام صاحب گل کرد. گلی که البته کمتر از پنج دقیقه بعد جبران شد، اما داور آن را مردود اعلام کرد. دقیقه ۶۲ بود که ایران صاحب یک ضربه خطا پشت محوطه جریمه شد. توپی که رامین رضاییان ارسال کرد و در شلوغی محوطه جریمه توسط سعید عزت اللهی وارد دروازه اسپانیا شد داور آن را پس از مشورت با کمک داور ویدئویی به دلیل آفساید مردود اعلام کرد! داوری که از ابتدای بازی روی خوش به شاگردان کرش نشان نداده بود و بالاخره هم باعث شد آنها به کمترین حق خود که تساوی بود نرسند و با دست خالی زمین بازی را ترک کنند آن هم درحالی که چیزی از اسپانیا یکی از قدرتمندترین تیمهای دنیا کم نداشتند.
بردی که مساوی شد
بازی با اسپانیا، اما خودباوری لازم را به شاگردان کرش داده بود. کرش بارها گفته بود بازی با پرتغال سختترین بازی اوست. همچنین آرزو کرده بود رونالدو مقابل ایران روز خوبش نباشد، اما برخلاف گفتههایش بازیکنی را مأمور مهار رونالدو نکرده بود و با سیاست بیتفاوتی نسبت به ابرستاره تیم ملی کشورش بود که شاگردانش را روانه میدان کرد که اتفاقاً این ترفند او به خوبی هم جواب داد و بازیکنی که گرانترین مدافعان دنیا نیز از عهده مهارش برنمیآمدند، چنان اسیر یوزهای ایرانی شده بود که در طول بازی هرگز نتوانست حرکت مثبتی انجام دهد به طوری که وقتی از انجام حرکات انفرادی ناامید شد، به شوت زدن از هر نقطه زمین برآمد که این تصمیم او نیز با واکنشهای عالی بیرانوند ناکام ماند. البته به رغم مهار پرتغال در طول نیمه اول، در واپسین ثانیههای باقیمانده از نیمه نخست، ریکاردو کوارشما نخستین گل بازی را به ثمر رساند. در ادامه داور به ناحق برای پرتغال پنالتی گرفت و بیرانوند به زیبایی ضربه رونالدو را مهار کرد تا ستاره پرتغالیها چنان برآشفته شود که حرص خود را در خطایی غیراخلاقی و بدون توپ روی پورعلیگنجی خالی کند، خطایی که البته داور به اجبار و با استفاده از کمک داور ویدئویی با کارت زرد پاسخ را داد. هرچند کمترین جریمه این خطا کارت قرمز بود، اما مماشات داور با ستاره پرتغالیها، مانع از احقاق حق ایران شد. با این وجود، اما دقیقه ۹۳ کریم انصاریفرد توانست روی ضربه پنالتی که سردار آزمون به زیبایی روی هند حریف گرفته بود، گل تساوی را به ثمر برساند.
تیم ملی ایران همانطور که انتظار میرفت، مراکش را برد و با پرتغال مساوی کرد، اما به اسپانیا باخت. حال آنکه توان پیروزی برابر اسپانیا و پرتغال را هم داشت ولی بیتجربگی و بدشانسی و صد البته نامهربانی داور باعث شد با یک امتیاز کمتر از اسپانیا و پرتغال پنج امتیازی، از صعود بازمانده و در عین ناباوری و شایستگی، جام جهانی را ترک کند. جامی که ایران را به راحتی از دست داد تا حسرت صعود یک بار دیگر بر دلمان باقی بماند.