کد خبر: 916116
تاریخ انتشار: ۱۳ تير ۱۳۹۷ - ۲۲:۲۷
مرد افغانی که مدعی است نوازنده مشهوری است ۱۱ سال قبل همسر ایرانی‌اش را به قتل رساند و به افغانستان فرار کرد، اما پس از ازدواج مجدد به ایران بازگشت و به دام افتاد.
به گزارش خبرنگار ما، ۲۴‌اسفند‌سال‌۸۶ بود که مأموران پلیس، جسد زن جوانی را در میان شمشاد‌های بهشت‌زهرا در جنوب تهران کشف کردند. نخستین بررسی‌ها حکایت از این داشت زن ناشناس مورد اصابت دو ضربه چاقو قرار گرفته که یکی از آن‌ها پالتو او را پاره کرده و دیگری به قلبش اصابت کرده و او را به قتل رسانده است. همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه، جسد زن جوان برای شناسایی به پزشکی قانونی منتقل شد. مأموران در تحقیقات فنی دریافتند مقتول فهیمه نام دارد و اهل شهرستان آمل در شمال‌ایران است. از سوی دیگر بررسی‌ها نشان داد فهیمه مدتی قبل با مرد افغانی به نام نادر ازدواج کرده و روز حادثه هم برای انجام کاری از آمل به تهران آمده که در جریان حادثه‌ای به قتل می‌رسد. در ادامه مأموران برای بررسی موضوع به آمل رفتند که متوجه شدند نادر پس از حادثه به افغانستان گریخته است. بنابراین نادر از سوی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به عنوان مظنون به قتل همسرش تحت تعقیب قرار گرفت. پس از این مأموران تحقیقات گسترده‌ای برای دستگیری قاتل فراری انجام دادند، اما هیچ ردی از وی نیافتند تا اینکه چند روز قبل پس از گذشت حدود ۱۱‌سال از حادثه دریافتند مأموران مبارزه با مواد مخدر شهرستان پاکدشت نادر را به جرم خرید و فروش مواد مخدر دستگیر کرده‌اند و متهم در بازجویی‌ها به قتل همسرش در ۱۱‌سال قبل اعتراف کرده است.
صبح دیروز متهم برای تحقیق به شعبه ششم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. قاتل در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد. متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر به دستور قاضی مدیر روستا در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس‌آگاهی قرار گرفت.
گفت‌وگو با متهم
نادر ۳۴‌ساله که ۱۱‌سال قبل همسر ایرانی‌اش را به قتل رساند و به افغانستان فرار کر د. در گفت‌وگو با خبرنگار ما ادعا کرد که موسیقیدان حرفه‌ای و معروفی است و پس از قتل همسرش عذاب وجدان گرفته و در این ۱۱‌سال روح همسرش هر شب به خوابش می‌آمده و او را آزار می‌داده است به طوریکه به مواد مخدر پناه برده و معتاد شده است.
چطور با فهیمه آشنا شدی؟
آن زمان من در شهرستان آمل زندگی می‌کردم و فهیمه هم در طبقه بالای ساختمان به صورت تنها زندگی می‌کرد. فهیمه پدر و مادرش را از دست داده بود و از شوهر قبلی‌اش هم طلاق گرفته‌بود که با هم آشنا شدیم و بعد تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم.
چه شد که تصمیم گرفت با شما ازدواج کند؟
من آدم معروفی بودم و از دوران کودکی موسیقی کار می‌کرد و در سن ۱۶‌سالگی به صورت حرفه‌ای استاد ساز قانون بودم. آن زمان در آموزشگاهی موسیقی تدریس می‌کردم و شاگردان زیادی داشتم. به طوریکه در چند جشنواره مقام آوردم و در فرهنگسرا‌ها موسیقی اجرا می‌کردم و آموزشگاه داشتم. من حتی به صورت سنتی هم خوانندگی می‌کردم و در کل هنرمند بودم و فهیمه هم در جریان کار‌های من بود و از من خوشش آمد و پیشنهاد ازدواج داد. من هم عاشق او بودم و قبول کردم با او ازدواج کنم.
شما که عاشق و معشوق بودید چرا همسرت را به قتل رساندی؟
واقعیتش بعداً فهمیدم او مرا به خاطر گرفتن ارثیه‌اش برای ازدواج انتخاب کرده بود و عاشق من نبود.
بیشتر توضیح بده؟
قرار بود ۳۰‌میلیون تومان به فهیمه ارثیه برسد، اما مشروط به اینکه ازدواج کرده باشد. آن زمان فهیمه موضوع را به من گفت و من هم قبول کردم و خوشحال بودم که با پول ارثیه‌اش زندگی خوبی را شروع می‌کنیم.
بعد چه شد؟
بعد از اینکه عقد کردیم من اصرار داشتم او با من و پدر و مادرم زندگی کند، اما قبول نمی‌کرد که بعد‌ها فهمیدم او قصد دارد از من جدا شود و با مرد ایرانی ازدواج کند. از آن روز به بعد اختلافات ما بیشتر شد تا اینکه این اتفاق افتاد.
چرا در تهران او را به قتل رساندی؟
آن روز فهیمه برای پیگیری کار‌های ارثیه‌اش به تهران آمده بود که من هم به صورت نامحسوس او را تعقیب کردم. در تهران متوجه شدم که مرد غریبه‌ای او را در ادارات همراهی می‌کند. وقتی به او اعتراض کردم، گفت که از او برای انجام کار‌های ارثیه‌اش کمک گرفته است و من نباید درباره او فکر بدی کنم، اما من به او مشکوک شده بودم و تصمیم گرفتم او را تنبیه کنم، اما به قتل رسید.
چطوری؟
به دروغ گفتم که خانه‌ای در حوالی بهشت‌زهرا برای زندگی تازه‌مان اجاره کرده‌ام و به زودی برای زندگی به تهران می‌آییم. از او خواستم خانه را ببیند و به این بهانه او را به حوالی بهشت‌زهرا بردم. آنجا دوباره با هم مشاجره کردیم که با چاقو ضربه‌ای به او زدم، اما فقط پالتویش پاره شد. پس از این او شروع به داد و فریاد کرد که ضربه‌ای به قلبش زدم و خونین روی زمین افتاد. از ترس فرار کردم و بعد از ساعتی به محل حادثه آمدم که فهمیدم او فوت کرده است و از ترس اینکه در دام مأموران گرفتار نشوم به افغانستان رفتم.
چه زمانی به ایران برگشتی؟
وقتی به افغانستان رفتم به خانواده‌ام گفتم که همسرم طلاق گرفته و من هم به کشورم برگشته‌ام. چند سالی آنجا بودم تا اینکه با دختر عمه‌ای در سال‌۹۳ در افغانستان ازدواج کردم و الان هم پسر دوساله‌ای دارم. مدتی بعد از ازدواج ما، خانواده همسرم به تهران آمدند و در پاکدشت ساکن شدند. همسرم اصرار داشت به ایران بیاییم و پیش خانواده‌اش در پاکدشت شروع به زندگی کنیم تا اینکه چند ماه قبل تصمیم گرفتم و همراه خانواده‌ام به ایران آمدیم و به پاکدشت رفتیم.
در پاکدشت مواد فروشی می‌کردی؟
پس از قتل همسرم عذاب وجدان به سراغم آمد. هر شب همسرم به خوابم می‌آمد و مرا آزار می‌داد و آرام و قرار را از من گرفته بود که به مواد‌مخدر پناه بردم و معتاد شدم. مأموران ۴۰۵‌گرم حشیش از من کشف کردند که برای مصرف خودم خریده بودم.
شما که عذاب وجدان داشتی چرا قبل از دستگیری خودت را به پلیس معرفی نکردی؟
می‌ترسیدم، اما وقتی دستگیر شدم خودم به قتل همسرم اعتراف کردم، چون واقعاً در این مدت از پنهان کاری خسته شده بودم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار