کد خبر: 916488
تاریخ انتشار: ۱۶ تير ۱۳۹۷ - ۲۲:۱۴
محمدرضا نقدی
ماهیت اصلی آنچه این روز‌ها در رسانه‌ها با عنوان «جنگ تجاری امریکا با چین» مطرح می‌شود، واقعیتی بسیار فراتر از جنگ تجاری است. به نظر من «پرسترویکای نظام سرمایه‌داری» یا «پرسترویکای لیبرال دموکراسی» عنوان خیلی دقیق‌تری برای این پدیده است.
وقتی چند دهه پیاده‌سازی نظریه‌های اقتصادی و اجتماعی سوسیالیسم در کشور اتحاد جماهیر شوروی به بن‌بست رسید و آثار فلاکت‌بار این نظریه در ابعاد گسترده، ملموس و غیرقابل مخفی سازی در زندگی مردم آن کشور به شکل فقر و عقب‌ماندگی شدید ظهور یافت، رهبران حزب سوسیالیست درصدد چاره‌جویی برآمدند و با توجه به تعصبی که به تفکر سوسیالیستی داشتند تلاش کردند مشکل را در چارچوب اندیشه سوسیالیسم و با حفظ ساختار‌های فکری گذشته حل کنند. رهبر وقت حزب سوسیالیست اتحاد شوروی، میخائیل گورباچف، دکترین جدید خود برای اجرای اصلاحات اقتصادی در ساختار نظام سوسیالیستی را تحت عنوان پرسترویکا (بازسازی) منتشر کرد. اجرای این دکترین موفقیتی در پی نداشت لکن فضا را برای عبور از سوسیالیسم شکست‌خورده هموار کرد. با مطرح‌شدن پرسترویکای مردم اتحاد شوروی و بسیاری از کشور‌ها که به پیروی اندیشه مارکسیسم لنینیسم در همان بن‌بست گرفتار شده بودند برای همیشه از قید نظریه غلط کمونیسم و تجربه شکست‌خورده سوسیالیسم نجات داد.
مدت‌هاست واقعه مشابهی در جهان سرمایه‌داری رخ داده است و نتایج فلاکت‌بار پیاده‌سازی اندیشه‌های کاپیتالیسم و لیبرال دموکراسی در زندگی مشقت‌بار صد‌ها میلیون نفر اتباع کشور‌های سرمایه‌داری به‌وضوح دیده می‌شود. بحران فقر و فلاکت و بیکاری در امریکا بحران ورشکستگی مؤسسات بزرگ اقتصادی در فرانسه و انگلیس این کشور‌ها را تا آستانه جنگ داخلی پیش برده است بنابراین آن‌ها هم مثل سوسیالیست‌ها مجبور به بازنگری و کنار گذاشتن اندیشه‌های شکست‌خورده‌شان هستند، اما تعصب آن‌ها به اندیشه‌های باطل لیبرالیسم شدیدتر از تعصب کمونیست‌ها به تفکراتشان است آن‌ها در حد گورباچف و حزب کمونیست شوروی هم شهامت ندارند که به ضرورت اصلاحات در نظام غلط و شکست‌خورده خود اعتراف و ضرورت تجدیدنظر در آن را حتی با حفظ ساختار‌های قبلی مطرح کنند. امریکایی‌ها بدون آنکه شهامت بیان تجدید نظر در تئوری‌های سرمایه‌داری را داشته باشند عملاً با تبر به جان نظام سرمایه‌داری افتاده‌اند و با بازگشت به مدل‌های اقتصاد دستوری و ممانعت از جریان آزاد سرمایه با وضع تعرفه‌های جدید عملاً بر آنچه طی چندین دهه به‌عنوان نظریه‌های علمی و غیرقابل خدشه لیبرالیسم در عرصه اقتصاد مطرح می‌کردند خط بطلان کشیدند و فلسفه وجودی نهادهایی، چون سازمان تجارت جهانی را به شدت زیر سؤال بردند. ساختار‌هایی که روزی با طمطراق به‌عنوان نماد‌های جهانی شدن اقتصاد سرمایه‌داری علم شد و همه کشور‌ها برای پیوستن به آن به دست وپا افتادند و خسارات زیادی متحمل شدند امروز به ساختار‌هایی بی مصرف و اضافی تبدیل شده است.
همان‌طور که شاهد هستیم در مقابل بحران‌های شدید اقتصادی که ناتوانی نظریه سرمایه‌داری را خیلی واضح به نمایش گذاشته است تئوری پردازان غربی سکوت اختیار کرده‌اند و دم بر نمی‌آورند. اما شرایط در حال فروپاشی امریکا در عمل آن‌ها را به اقداماتی افراطی‌تر از گورباچف نسبت به نظریه هایشان واداشته است آن‌ها مثل کمونیست‌ها جرئت ندارند شکست نظریه سرمایه‌داری را رسماً اعلام کنند بنابراین ترجیح داده‌اند خود را به دیوانگی بزنند و در پاسخ به عقلایی که در مورد این عقب‌گرد ایدئولوژیک سؤال می‌کنند تقصیر‌ها را به گردن یک نفر که او را دیوانه و غیرقابل کنترل می‌خوانند یعنی ترامپ بیندازند ویا با ترفند‌های رسانه‌ای این استحاله ایدئولوژیک و شکست نظریه هایشان را جنگ تجاری نام‌گذاری کنند. حالا چرا ما هم باید در رسانه هایمان از این نامگذاری فریبنده که واقعیت‌ها را زیرخود پنهان می‌کند پیروی کنیم؟ نمی‌دانم شاید به مصرف کنندگی تولیدات رسانه‌ای غرب معتاد شده‌ایم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار