کد خبر: 917138
تاریخ انتشار: ۲۲ تير ۱۳۹۷ - ۲۳:۰۲
مریم باقری*
آسیب‌های شدید، آثار مخرب و زخم‌های عمیق و غیر‌قابل جبرانی که از ناحیه آزار جنسی و جسمی، به روح و جسم و روان کودکان وارد می‌شود جبران‌ناپذیر است و می‌تواند عاملی باشد که در آینده باعث افزایش انواع بزهکاری‌ها شود. وقتی از کودکی به منظور لذت جنسی استفاده می‌شود در واقع مسیر زندگی و تفکر کودک نابود می‌شود. شاید هر چیزی بازسازی و درست شود، ولی آسیب به دنیای کودکی یک انسان تقریباً قابل جبران نیست.
کودک با دیدن آزار جنسی انگار یک شب بزرگ شده و با آسیب و بحران آشنا می‌شود و این تصور را می‌کند که دنیا برای او محل امنی نیست. به ویژه اگر آزار جنسی و تجاوز از سوی افراد نزدیک مثل پدر و عمو و... رخ دهد. در واقع مراقبت کننده اولیه کودک که باید به کودک بگوید دنیای تو امن است و تو در امنیت هستی، اینگونه تفهیم شود که اینجا امن نیست و بدون اینکه این فرد ابزار مناسب و مهارت لازم را داشته باشد و بدون اینکه درکی از این مسائل داشته باشد، دچار بحران‌های روحی و جسمی می‌شود و در دنیای آدم بزرگ‌ها رها می‌شود.
ثابت شده هر چه سن کودک کمتر باشد آسیب آزار آن بیشتر است، چون شخصیت کودک هنوز کامل نشده است.
مسئله اینجاست، در کشور ما حرف زدن از کودک آزاری یک تابو است و در مورد آن صحبت نمی‌شود. چرا؟ یکی اینکه قربانی جنسی از واکنش والدین می‌ترسد و پنهان می‌کند. اگر کودک به مرحله‌ای از رشد رسیده باشد که به والدین بگوید، ممکن است این بار والدین برخورد صحیحی نداشته باشند و جملاتی را از جمله اینکه مراقب خودت نبودی و... استفاده کنند. همچنین از هیچ خدماتی برای کمک به کودک از جمله روانپزشک و حتی علیه فرد خاطی شکایت نکنند. در آخر ممکن است سکوت کند به دلیل اینکه، فرزندمان بدنام می‌شود، دیگران درباره او چه می‌گویند و اینکه ممکن است آینده فرزندم تباه شوم و اگر فرزند دختر باشد این حساسیت بیشتر خواهد شد.
اگر جامعه و خانواده این شرایط را درک کنند و بدانند با نجات این کودک به نجات نفرات بعدی هم کمک می‌کنند به سادگی از کنار این مسئله عبور نخواهند کرد.
به هر حال لازم به ذکر است دو سوم کودک آزاری‌ها از سوی فردی آشنا از جمله دوست، اعضای خانواده و... اتفاق می‌افتد. طبق تحقیقات انجام شده از هر هشت‌قربانی یک قربانی لب به اعتراف می‌گشاید.
پیامد‌های کوتاه مدت و بلند مدت کودک‌آزاری
اگر بخواهیم به پیامد‌های کودتاه مدت آن اشاره کنیم باید گفت: ترس در کودکان آزار دیده بیمار گونه می‌شود، گوشه‌گیری، افسردگی، در سنین کمی بالاتر دچار احساس گناه، شرم زیاد، خودکشی، پرخاشگری، کاهش عزت‌نفس، کاهش اعتماد به نفس، عدم اعتماد به دیگری، کاهش حضور در جامعه از دیگر پیامد‌های کوتاه‌مدت در کودکان آزار دیده است و از عوارض جسمی: اختلال در خوردن، بی‌اختیاری ادرار، اختلال در خواب، فرار از خانه، افت تحصیلی و حتی تخریب رشدی مثلاً رنج قدی و وزنی نرمال بوده است ولی بعد آن غیر‌نرمال یا توقف خواهد داشت و، اما پیامد‌های بلند‌مدت: فرد همیشه اضطراب دارد و ممکن است این اضطراب فراگیر باشد یعنی همیشه حالت گوش به زنگی دارد و احساس کند همیشه یک خطری وجود دارد. از تنهایی می‌ترسد و اینکه حتی کسی بخواهد به او محبت کند کودک با خود می‌گوید او حتماً منظور دارد! و با هدفی این کار را می‌کند! ممکن است کودک دوباره در معرض آزار‌جنسی قرار گیرد و اختلال جنسی پیدا کند. اعتیاد به مواد و مشروبات الکلی پیدا کند و شاید خودش روزی تبدیل به یک آزارگر جنسی شود و حتی دست به قتل بزند.
آن‌ها نسبت به صدا‌ها حساس می‌شوند و احساس غمگینی و گناه دارند. همچنین ممکن است فلش‌بک شوند مثلاً آن حادثه در ذهن آن‌ها مرور شود حتی در خواب. این باعث می‌شود فاز افسردگی او بیشتر شود و ممکن است گارد بگیرند انگار همیشه در خطرنند.
راه‌های مقابله با کودک آزاری
در این مورد ما با دو دسته از افراد مواجهیم؛ دسته‌ای که آزارگر جنسی‌اند و دسته‌ای دیگر که آزار دیده‌اند. به نظر بنده هر دو نیاز به درمان و خدمات دارند، اما برای کاهش آن قبل از درمان می‌بایستی آگاه‌سازی شود.
اگر کودکی یک‌ساله تا سه‌ساله داریم که هنوز زبان او شکل نگرفته است، می‌بایستی، والدین آگاه‌تر باشند تا به عنوان اولین مراقبت کننده از کودک در برابر آسیب‌ها از او مراقبت کنند. بعد از والدین، خواهر، برادر و در بعضی مناطق که خانواده‌ها با هم زندگی می‌کنند یا والدین شاغل هستند، همه اعضای خانواده نیز باید آگاه شوند.
حال چه کسی باید این اطلاع‌رسانی را انجام دهد؟ ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که ممکن است همه بچه‌ها به مهد کودک نروند. بنابراین نمی‌شود این نوع اطلاع‌رسانی را فقط برعهده مهد‌کودک‌ها قراردهیم، زیرا ممکن است تا زمان پیش‌دبستانی آموزش را از دست بدهیم. بنابراین بهترین مکان برای آگاه‌سازی، خود والدین سپس مدرسه و همان آموزش پرورش است. مدارس باید پک آموزشی تحت عنوان کتب درسی یا مهارت زندگی جدای از دروس اصلی داشته باشند. محتوای این پک‌ها نیز باید به گونه‌ای باشد که در درجه اول این اتفاق نیفتد و اگر هم این اتفاق رخ داد فرد آزار دیده بداند چگونه برخورد کند.
جوامع توسعه‌یافته هزینه بیشتری به آموزش اختصاص داده‌اند تا درمان. بنابراین پیشگیری حائز اهمیت است. حال اگر به هر دلیلی از جمله غفلت والدین، کم‌سنی کودک، اعتماد بیش از حد به دوست و فامیل، میزان سلامت والدین، بیماری اعتیاد یا مسائل دیگر، کودک در معرض آسیب قرار گرفت، برای هر دو فرد (آزار دیده و آزارگر) چه کنیم؟
فرد آزار دیده بداند که نباید بترسد، وحشت نکند و بداند والدین پشتیبان او هستند. اما والدین؛ گریه و شیون نکنند، محیط را متشنج نکنند، قول دهند از فرزندشان حمایت و به آن‌ها اعتماد می‌کنند. گزینه بعدی آزمایش‌های لازم جسمی است که والدین باید آن را انجام دهند تا سطح آسیب کودک مشخص شود، سپس کودک را به یک درمانگر متخصص لینک کنند و مراحل شکایت علیه آن فرد را طی کنند.
دیگر مسئله‌ای که باید به آن اشاره کنیم، قانونی است که در سال‌های قبل آنرا اجرا می‌کردیم مثل اعدام. اگر این قبیل حکم‌ها مؤثر بود می‌بایستی آمار این قبیل جرم‌ها کاهش پیدا می‌کرد، اما متأسفانه هر روز با انواع بیشتری از کودک‌آزاری مواجه هستیم. نکته مهم دیگر اینکه، گمان نکنیم فرد آزارگر باید شکل و رفتار خاصی داشته باشد. شاید او فردی موجه تلقی شود و مدتی با تصویرسازی خوب بخواهد به کودک نزدیک شود. معمولاً این فرد غریبه نیست، چون ما کودکمان را به افراد غریبه نمی‌سپاریم و اعتماد نمی‌کنیم پس باید کودک آگاه‌سازی شود و والدین نیز بدانند کودک‌شان را به کجا و به چه کسی می‌سپارند که از سلامت کامل برخوردار باشد.
به هر حال سکوت، تجاوز و کودک‌آزاری را بازتولید می‌کند و مشکل اصلی نیز همین است. جامعه نباید قربانی را قضاوت کند باید به فکر این درد باشد و نباید درمان را حلاجی کند. با سکوتمان نباید پروسه قربانی شدن فرد مورد تجاوز قرار گرفته را بازتولید کنیم. بهتر است به جای انکار این پدیده و سیاه‌نمایی در جامعه بپذیریم در تمامی جوامع چه پیشرفته و چه در حال توسعه این اتفاق رخ می‌دهد فقط با ضرایب متفاوت. کودکی که آزار دیده را رها نکنیم زیرا او یک قربانی است. او را سرزنش نکنیم، بپذیریم و به او بگوییم با وجود این حادثه تو را دوست دارم و تو را درک می‌کنم. از فرایند درمان از روانشناس متخصص کمک بگیریم و بگوییم حمایتت می‌کنیم و قوت قلب بدهیم و بگوییم که می‌توانی به آینده امیدوار باشی.
گاهی خانواده‌ها در برخی موارد دچار هراس و اضطراب می‌شوند و کودک یا نوجوان از ترس محدودیت شدید ترجیح می‌دهد سکوت کند تا ماجرا سرباز نکند.
* روانشناس و فعال حوزه کودکان آسیب دیده اجتماعی
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار