هشتمین جلد از مجموعه «اسناد نهضت اسلامی» به گردآوری و تدوین استاد ارجمند آیتالله سیدهادی خسروشاهی، به بیانیهها، تلگرافات و جوابیههای مرجع مجاهد مرحوم آیتاللهالعظمی سیدعبدالله شیرازی (قده) در مقاطع پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی اختصاص یافته است. این بیانیهها بازه زمانی نسبتاً گستردهای را تشکیل میدهند و از مقطع آغاز نهضت اسلامی تا پایان حیات آن مرجع نامدار در مهرماه ۱۳۶۳ را در برمیگیرند. همچنین در این مجموعه، اعلامیههایی را نیز میتوان یافت که از حساسیت آیتالله نسبت به شرایط شیعیان و مسلمانان نسبت به سرنوشت دیگر کشورهای اسلامی حکایت دارد. تدوینگر ارجمند این مجموعه در دیباچه خویش بر این اثر تاریخی چنین آورده است:
«آیتاللهالعظمی سیدعبدالله شیرازی از مراجع بزرگ تقلید از حامیان امام و مبارزان با رژیم پهلوی بود. او که در خطه جنوب همراه پدر بزرگوارش با نفوذ بریتانیا جنگیده بود به مدت شش ماه از طرف حکومت تبعید شد و طی این سالها روحیه شجاعت و استقامت در وجود ایشان شکل گرفت. وی در سال ۱۳۳۳ برای طی مدارج عالی تحصیل راهی نجف شد و در محضر آیات سیدابوالحسن اصفهانی، میرزای نائینی و آقا ضیاءالدین عراقی تلمذ کرد تا اینکه پس از ۱۰ سال به زادگاه خود بازگشت و در بسط علوم حوزوی و تأسیس مدارس کوشید. در دوران رضاشاه و در عصر مبارزه با شعائر اسلامی، وی از شیراز به قم رفت و پس از مذاکره با آیتالله حائری درباره کشف حجاب خواستار پیگیری و ممانعت از این امر شد. ایشان در جریان حمله رژیم به مسجد گوهرشاد در آنجا حضور داشت و توسط عمال رژیم دستگیر شد. از آن پس به نجف رفت و در آنجا اقامت نمود. با شروع نهضت اسلامی امام خمینی (ره) وی در حمایت از نهضت اعلامیهای علیه تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی صادر نمود. پس از آن در جریان حمله به فیضیه نیز این فاجعه را به علمای ایران گوشزد و در جریان قیام ۱۵ خرداد بیانیه مفصلی پیرامون حکومت ضد دینی شاه خطاب به ملتها و دولتهای مسلمان صادر کرد. مجموعهای که هم اینک معرفی میشود، شامل اعلامیهها و نامههای آیتالله شیرازی است که هر کدام از آنها در جای خود سندی تاریخی محسوب میشود و گوشهای از تاریخ نهضت اسلامی و انقلاب اسلامی را روشن میکند.»
همانگونه که اشارت رفت، بیانیههایی که در این مجموعه آمدهاند، بازه زمانی گستردهای را دربرمیگیرند. یکی از اولین اسناد این اثر، پاسخ آیتاللهالعظمی سیدعبدالله شیرازی به پرسش جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم در باره مشروعیت حکم دادگاه نظامی ارتش درباره اعضای جمعیت مؤتلفه اسلامی درپی اعدام انقلابی حسنعلی منصور است. اهمیت این سند تاریخی در آن است که رژیم پهلوی در پی آن بود که با تمسک به غیر شرعی بودن ترور در اسلام، اقدام اعضای این جمعیت را در اذهان عمومی مشوه سازد و آن را نامشروع نشان دهد. آیتالله شیرازی در این جوابیه آوردهاند: «حکومت جائر ایران در این دو، سه ساله اخیر آنچنان زبانه آتش ظلم و استبدادش بالا گرفته که به منظور بقای خود و انجام اوامر اربابان نصارا و یهود از هیچگونه عمل خلاف دین و قانون و انسانیت فروگذار نکرده و پس از جعل قوانین برخلاف دیانت مقدسه اسلام و خونریزیها از قبیل: فاجعه عظیمه مدرسه فیضیه قم و کشتار هزاران نفر از ملت مسلمان ایران در روز ۱۲ محرمالحرام به جرم حقگویی و مساعدت علما که فراموششدنی نیست و سایر قضایا از حبس و تضییق بر حضرات علمای اعلام و بزرگان ملت، دولت منصور به دستور شاه و مساعدت مجلسین مصنوعی محرم دست به نغمه بالاتر زده و ملت مسلمان ایران را با تصویب نمودن مصونیت اتباع امریکا برده اجابت قرار داده و مملکت مستقل چند هزار ساله ایران را تحت استعمار حقیقی اجانب قرار داده، حضرت آیتالله خمینی را که یکی از مراجع تقلیدند به جرم نصیحت، حقگویی و برملا ساختن خطرات و نکبات این تصویبنامه و برخلاف قانون به خارج کشور تبعید نموده که اکنون اطلاع صحیحی از حال و مکان ایشان در دست نیست، در حالی که مراجع تقلید به نص قانون علاوه بر آزادی نطق و بیان، مصونیت دارند.»
به هر روی مجموعهای که از آن سخن رفت، بخشی از مجموعه اسنادِ حضور مستمر مرجعیت دینی در تاریخ انقلاب اسلامی است که بیتردید مطالعه آن برای عموم محققان و در نگاهی کلیتر، عموم علاقهمندان تاریخ نهضت اسلامی مفید خواهد بود و چنین باد.