شامگاه روز پنجشنبه ۱۱ مردادماه یکی از لحظات تلخ برای تصمیمسازان و تصمیمگیران کاخ سفید و به ویژه ترامپ بود، چرا که تصورشان این بود که بر مبنای سناریوهای طراحی شده که با خروج ترامپ در ۱۸ اردیبهشت از برجام آغاز و با تهدیدهای پمپئو وزیر خارجه امریکا و ترامپ و دیگر سران کاخ سفید ادامه یافته بود، در آستانه اجرای فاز دوم تحریمهای کاخ سفید، باید جریان سازیهای منافقین و دیگر مزدوران امریکا و بهکارگیری شبکههای فارسیزبان مانند من و تو، بیبیسی فارسی، صدای امریکا و رادیو فردا، دویچه وله والعربیه وشبکههای متعدد فضای مجازی، جواب میداد و به زعم آنها و با فراخوانهای صورت گرفته مردم ایران با قیام یکپارچه خود علیه نظام اسلامی شورش کرده و توهم ترامپ برای تسلیم نظام جمهوری اسلامی و پذیرش مذاکره تحقق مییافت. اما به رغم این فضاسازیها و بستری که وزارت فخیمه ارتباطات برای شبکههای اجتماعی معاند فراهم کرده و اتفاقاً کاخ سفید و مزدورانش هم به آن امید بسته بودند، بار دیگر هوشمندی و صبر و تحمل مردم ایران فراخوانهای روزهای ۱۰ و ۱۱ مرداد را به عرصهای دیگر برای اثبات ناکامی کاخ سفید در پیشبرد اهدافش برای تسلیم مردم ایران تبدیل کرد.
بیان این واقعیت به معنی نادیده گرفتن مصائب و مشکلات مردم در وانفسای سرگردانی دولتمردان در مواجهه با جنگ اقتصادی دشمن نیست، چرا که این روزها کمتر کسی است که روند افسارگسیخته قیمتها را تجربه نکرده باشد، اما هوشمندی مردم درنیفتادن درتله دشمن معاند و مزدوران سرسپردهاش که انفعال و سردرگمی مسئولان اجرایی از یک سو و فرصتطلبی مفسدان اقتصادی از سوی دیگر میدان را برای آنها فراهم کرده بود، نشاندهنده بصیرت و هوشیاری مردم در این میدان است که باید پاس داشته شود.
در ماههای اخیر در دو عرصه جنگ ادراکی و ارادهها که نقطه کانونی دشمن برای به تسلیم کشاندن مردم ایران است، کاخ سفید ناکام مانده است.
در عرصه جنگ ادراکی که هدف آن مدیران و مسئولان نظام است، فارغ از برخی وادادگیها و بازی بازیخوردگان در میدان دشمن، آنگاه که کاخ سفید با تهدید نظامی به پیوست تحریم اقتصادی سعی در مدیریت نظام تصمیم سازی ما را داشت، تأکید مقام معظم رهبری در دانشگاه امام حسین (ع) مبتنی بر ضرورت ایستادگی در برابر تهاجم همه جانبه دشمن با اتکا به مؤلفههای قدرت نظام اسلامی و تصریح ایشان مبنی بر اینکه هزینه تسلیم در برابر دشمن بسیار بیشتر از ایستادگی است، آنگاه که با تبعیت و لبیک مسئولین و فرماندهان نظامی به پیام ایستادگی ملی در مقابله با منع صدور نفت ایران از آبراههای منطقه تبدیل شد، نظام محاسباتی دشمن را بر هم ریخت و بلافاصله وزیر دفاع امریکا به میدان آمد و مدعی شد که هدف امریکا صرفاً تغییر رفتار ایران است و این در حالی است که پیام شروط دوازده گانه مطرح شده از سوی پمپئو، وزیر خارجه امریکا چیزی جز براندازی نظام نبود. این کنش و واکنش به دشمنان نشان داد که تشدید فشارها بر ایران برای گرفتن امتیاز چه بسا هزینه سنگینتری را بر آنان تحمیل و در نقطه مقابل به فرصتی برای انسجام و وحدت ملی در داخل تبدیل میشود.
عرصه دیگر، هدفگیری اراده و باور مردم بود که این بار از یکسو با القای ترامپ مبنی بر اینکه ایران به زودی با امریکا مذاکره میکند آغاز و سپس با طرح مذاکره بدون پیش شرط با ایران ادامه یافت، ترامپ روز دوشنبه ۸ مرداد ماه در جریان کنفرانس خبری مشترک با نخست وزیر ایتالیا میگوید من قطعاً آمادهام بدون هیچ پیش شرطی با رئیس جمهور ایران ملاقات کنم. این بیان که نشانگر فازی دیگر از جنگ روانی او بود، آنگاه که با فراخوانهای شبکههای مجازی برای کشاندن مردم به خیابانها در روزهای چهارشنبه دهم و پنجشنبه یازدهم مرداد ماه همراه شد، نشان داد بر خلاف برخی رسانههای داخلی که به سرعت در تله دشمن گرفتار و توصیه به مذاکره و تسلیم داشتند، هدف اصلی دشمن این بود که با صحنه کشاندن مردم و ایجاد فشار اجتماعی عملاً مطالبه ترامپ را با کمترین هزینه برای امریکا محقق کند که البته در این عرصه نیز به جز تحرکات محدود در برخی از شهرها، دشمن ناکام ماند.
اما این بازی دشمن ماهیت برخی را روشن کرد، از علی مطهری که با نادیده گرفتن تهدیدها و جنایات دشمن در سالهای اخیر فرماندهان نظامی را مقصر این میدان و ناکامی برجام جلوه میدهد تا برخی از رسانههای جریان اصلاحطلب که نشان دادند جز برای زمینهسازی تسلیم کشور رسالت دیگری ندارند و حتی اینقدر نیز درک و شناخت ندارند که عدم صداقت دشمن در این بیان را نیز در مواضع به ظاهر متناقض میان ترامپ و پمپئو ببینند.
اما در این میان انفعال دستگاههای اجرایی و نظارتی و رهاسازی بازار حتی بیش از فراخوانهای دشمنان، بر نارضایتی مردم، به ویژه اقشار محروم که حقوق ثابتی دارند دامن میزند. باتوجه به اینکه یکی از اهداف اصلی این فراخوانها درگیرسازی مسئولان با مسائل امنیتی و انتظامی و جلوگیری از تمرکز آنها بر حل مشکلات و مسائل معیشتی مردم است، اما انتظار این است که مسئولان دستگاههای مربوط با نظارت بر قیمتگذاری اقلام موردنیاز مردم، فضای اقتصاد داخلی را مدیریت کنند.
متأسفانه در روزهای اخیر بسیاری از کارخانجات و مؤسسات تولیدی به بهانه افزایش قیمت ارز و در شرایطی که بسیاری از اقلام تولیدی آنها ارتباطی با مواد اولیه وارداتی نداشته و صرفاً داخلی هستند، قیمتهای خود را تا دو برابر افزایش دادهاند، این انفعال و سردرگمی دستگاههای اجرایی و قضایی در برابر این تخلفات، این گمانه را به ذهن متبادر میکند که در شرایط تشدید جنگ اقتصادی و روانی دشمنان بیرونی و مخالفان نظام، برخی در داخل نیز با عدم انجاموظیفه، عملاً در میدان دشمن بازی میکنند. حداقل انتظار این است که دولتمردان پیام صبر و استقامت مردم را درک کنند و مانند سالهای اول انقلاب اسلامی آستین همت بالا بزنند و از هیچ مجاهدتی برای رفع مشکلات اقتصادی مردم و نیز مقابله قاطع و فوری با فسادهای اقتصادی و اداری و ... دریغ نکنند که این مردم شایسته بهترین خدمات هستند.