به گزارش خبرنگار ما، نهم شهريورسال96، مأموران پليس از قتل پسر جوان آهنگساز و صدابردار در استوديو ضبط صدا در شهرك وليعصر باخبر و راهي محل شدند. جسد متعلق به پسر 20ساله به نام پوريا بود كه بر اثر شليك شش گلوله به قتل رسيده بود.
با انتقال جسد به پزشكي قانوني، در اولين بررسيها مشخص شد كارت عابربانك مقتول و يك دستگاه ميكروفن ضبط صدا به ارزش 10ميليون تومان از استوديو سرقت شده است. بنابراين پرونده قتل با انگيزه سرقت در دستور كار پليس قرار گرفت و كارآگاهان با بررسي دوربينهاي مداربسته مجتمع فيلم دو پسر جواني را ديدند كه روز حادثه هراسان استوديو را ترك كردند. همچنين در روند تحقيقات پليس دريافت مقتول روز حادثه با خواننده زيرزميني به نام رضا معروف به رضا تك قرار ملاقات داشته و با مقتول براي ضبط صدا قرارداد بسته است.
بنابراين رضا به عنوان نخستين اولين بازداشت شد و با اعتراف به قتل پوريا در بازجوييها گفت: «سيكل دارم و در يك خياطي كار ميكردم. عاشق خوانندگي بودم و از چهار سال قبل مشغول خوانندگي شدم، اما دو سالي بود كه در زمينه رپ به صورت حرفهاي فعاليت داشتم. در اين مدت به طور اتفاقي از طريق سايتهاي اينترنتي با پوريا كه در زمينه موسيقي و خوانندگي فعاليت داشت آشنا شدم. اولين آهنگم را در استوديو پوريا كه در منطقه مرتضي گرد بود ضبط كردم، اما براي تكميل آهنگهاي آلبومم پول زيادي لازم داشتم. از طرفي ضبط صدا روزانه 2ميليون تومان هزينه داشت به همين خاطر از يكي از دوستانم 100ميليون تومان قرض گرفتم و قرار بود هفتماهه آنرا برگردانم. درآمد زيادي نداشتم اين بود كه نقشه سرقت از استوديو پوريا را با همدستي يكي از دوستانم به نام مهدي كشيدم.»
وي در خصوص قتل گفت: «در استوديو ميكروفنهاي گرانقيمتي ديده بودم بنابراين روز حادثه به بهانه معرفي مهدي به عنوان خواننده به آنجا رفتيم و وقتي فرصت را مناسب ديدم يكي از ميكروفنها را برداشتم. در آن لحظه پوريا متوجه شد. آنجا بود كه با اسلحه به طرف او شليك كردم.»
با اقرارهاي اين خواننده زيرزميني مهدي 17ساله نيز بازداشت شد. او نيز همدستي در قتل پوريا را قبول كرد و گفت: «در يك تراشكاري كار ميكردم، اما مدتي بود اخراج شده بودم. اين بود كه پيشنهاد رضا را قبول كردم و روز حادثه همراه رضا به استوديو رفتم.»
دو متهم بعد از بازسازي صحنه جرم، رضا به اتهام قتل عمد و مهدي به اتهام معاونت در قتل روانه زندان شدند. پرونده بعد از صدور كيفرخواست به شعبه پنجم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد و روز گذشته مقابل هيئت قضايي به رياست قاضي بابايي قرار گرفت.
بعد از اعلام رسميت جلسه، پدر مقتول گفت: «پسرم دانشجوي گرافيك بود. او پنج سال بهطور حرفهاي مشغول كار موسيقي و صداگذاري بود و چند هنرجو داشت. او بيرحمانه كشته شد و مرگ او براي ما خيلي سخت بود. براي عامل قتل پسرم درخواست قصاص دارم.» در ادامه مادر مقتول هم درخواست قصاص كرد.
سپس رضا در جايگاه قرار گرفت و با انكار جرمش قتل را گردن همدستش انداخت و گفت: «من و مهدي اسلحهاي به مبلغ 10ميليون تومان از يكي از شهرهاي مرزي خريديم و بعد از آن به بيابانهاي حاشيه تهران رفتيم تا اسلحه را امتحان كنيم. هر كدام دو تير شليك كرديم سپس روز حادثه طبق نقشه به استوديو رفتيم تا مهدي را به عنوان خواننده جديد به پوريا معرفي كنم. آنها مشغول صحبت بودند كه پوريا كارت عابر بانكش را داد تا به سوپر ماركت بروم و آبميوه بخرم. قبول كردم و بعد از خوردن آبميوه آنها همچنان در حال صحبت بودند كه گشتي در استوديو زدم و طبق نقشه ميكروفن را برداشتم. پوريا به محض ديدن اين صحنه عصباني شد و به طرفم حمله كرد. همان موقع مهدي اسلحه را كه در لباسش پنهان كرده بود بيرون آورد و به سمت پوريا شليك كرد.»
اين خواننده زيرزميني در خصوص اظهارت اوليهاش گفت: «مهدي سن و سال كمي داشت به همين دليل قتل را گردن گرفتم. او قول داده بود رضايت اوليايدم را جلب كند، اما هيچ اتفاقي نيفتاد. حالا تصميم گرفتم حقيقت را بگويم. روز حادثه قبل از اينكه وارد استوديو شويم اسلحه دست من بود. وقتي به آنجا رسيديم مهدي اسلحه را گرفت و آن را زير لباسش پنهان كرد.»
در ادامه مهدي كه از كانون اصلاح و تربيت به دادگاه اعزام شدهبود در جايگاه ايستاد و گفت: «رضا دروغ ميگويد. من از نقشه او اطلاعي نداشتم. او از من خواسته بود همراهش به استوديو ضبط صدا بروم تا درباره آهنگهايي كه قرار است بخواند اظهار نظر كنم. آنجا بود كه در استوديو بعد از سرقت ميكروفن دست به اسلحه شد و پوريا را به قتل رساند. در آن لحظه شوكه شده بودم و ميخواستم فرار كنم كه رضا با اسلحه مرا تهديد كرد. به همين دليل سكوت كردم تا اينكه چند روز بعد دستگير شدم.»
بعد از آخرين دفاع متهمان مادر مقتول در حاليكه به شدت گريه ميكرد، گفت: «دو متهم بارها براي ضبط آهنگهاي جديد با پسرم تماس گرفته بودند. آنها دروغ ميگويند. مهدي بارها با پوريا تماس گرفته بود چطور ميگويد پسرم را نميشناخته و از نقشه دوستش اطلاعي نداشته است.»
در پايان هيئت قضايي جهت صدور رأي وارد شور شد.