کد خبر: 922465
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۹۷ - ۲۲:۰۲
آیین‌نامه‌های نانوشته همسایگی دیروز خوب رعایت می‌شد
بهتر نیست کمی از حال یکدیگر باخبر شویم؟ جویای احوال یکدیگر بودن را پای فضولی نگذاریم. از لاک تنهایی و فردگرایی خود کمی فاصله بگیریم، شاید روزی خود ما هم نیازمند کمک همسایه‌ها باشیم. دوربین‌های دلمان را روشن کنیم تا دیگر نیازی به دوربین‌های مداربسته نباشد!
مریم ترابی
صبح زود یکی از روز‌های هفته بود و من در حال آماده شدن برای رفتن به سرکار بودم که از صدای جیغ‌های ممتد یکی از ساکنین آپارتمان وحشت کرده و سراسیمه بدون هیچ تأملی در آپارتمان را باز کردم و به سمت صدا دویدم. صدا از طبقات بالایی می‌آمد. آنقدر هراسان بودم که از پله‌های ساختمان بالا رفتم و خودم را به در واحدی که صدای جیغ و فریاد از آن می‌آمد رساندم. در باز بود و خانم همسایه را دیدم که وسط سالن پذیرایی نشسته و شیون می‌کرد. حدس زدم حتماً باید خبر ناگوار فوت عزیزی را داده باشند که اینطور زن بیچاره به سر و سینه می‌زند. شوهرش بیرون آمد و وقتی من را با آن همه سراسیمگی دید تعجب کرد. علت شیون را پرسیدم و گفتم اگر کاری از دست من برمی‌آید بگویید تا انجام دهم، خیلی سرد و با لحنی که بیشتر معنی «به تو چه» را می‌داد گفت: «هیچی نیست!» سپس با دست راه‌پله‌را نشان داد و گفت: «شما بفرمایید.» از این برخورد خیلی جا خوردم. من اصلاً قصد فضولی نداشتم. فقط از صدا‌های جیغ و فریاد در این ساعت صبح نگران شدم و تنها قصدم کمک بود، همین! ولی گویا کمک کردن به همسایه در قاموس سبک زندگی امروزی جایگاهی ندارد و به مثابه یک کار عجیب می‌ماند! امروزه برای اکثر ساکنان شهر‌های بزرگ، همسایه یعنی غریبه! چیزی که در گذشته معنای دیگری داشت!

پایبندی همسایه‌های دیروز به قوانین نانوشته
در مقایسه بین سبک زندگی دیروز و امروز تفاوت‌های بسیاری دیده می‌شود که یکی از این تفاوت‌ها سبک زندگی در جوار همسایه‌هاست. قدیم‌ها در یک محله همه اهالی آن محله برای هم مثل یک خانواده بزرگ بودند. تمام قوانین نانوشته همسایگی در مغز و دل همه حک شده بود. همه خودشان مراعات حال یکدیگر را می‌کردند. همه دادرس یکدیگر بودند و در شادی و غم یکدیگر به معنای واقعی آن شریک بودند. اگر کسی از اهالی محل به کمک نیاز داشت حتماً همسایه‌ها به داد او می‌رسیدند و مشکل او را بر طرف می‌کردند. اگر یکی از اهالی محل عزادار بود یا مریض بد حالی داشت همه اهل محل مراعات حال همسایه گرفتار خود را می‌کردند و به نوعی با او همراه و همدل می‌شدند. آن‌ها غریبه‌های آشنای کوچه دوستی و محبت بودند. البته تمام این صمیمیت‌ها به دلیل حس عاطفی و نوع رفتار و سبک زندگی افراد بود. همسایه یکی از کسانی است که در اسلام مورد عنایت خاص واقع شده و حقوقی مهم برای همسایگان نسبت به هم معین شده که افراد ملزم به رعایت آن هستند. رسول اکرم (ص) در حدیثی می‌فرمایند: «همیشه جبرئیل مرا وصیت به همسایه می‌کرد تا جایی که گمان کردم همسایه از همسایه ارث می‌برد.»، اما بر خلاف چنین نگاه مهربانانه‌ای، آدم‌های امروزی بیشتر تمایل به فردگرایی و تنهایی خود دارند و خبری از حال همسایه ندارند.

همسایه‌های از هم گریز شده‌ایم
انگار هر چقدر باسوادتر و تحصیلکرده‌تر می‌شویم از هم دورتر می‌شویم. آدم‌های تحصیلکرده امروزی به نوعی از هم گریزان هستند و در واقع سبک زندگی دیروزی جای خود را به سبک زندگی امروزی در قوطی کبریت‌ها داده است. به همین دلیل افراد امروزی برای زندگی بدون چالش در کنار هم قوانینی را وضع کرده‌اند، در حالیکه آدم‌های گذشته، با سواد و بی‌سواد، بدون هیچ قانونی کنار هم زندگی می‌کردند. کسی هم ادعایی یا گله و شکایتی نداشت، اما از آنجایی که آدم‌های امروزی به سمت فردگرایی تمایل پیدا کرده‌اند و ادعای سواد، تحصیلات و باکلاس بودن هم می‌کنند برای زندگی در یک ساختمان قوانینی را وضع کرده‌اند که متأسفانه حتی برای یک‌بار هم خودشان این قوانین وضع شده را مطالعه نکرده‌اند. جز مواردی کاملاً استثنا در هیچ آپارتمان یا برجی روی تابلو اعلانات برگه‌های قانون آپارتمان‌نشینی نصب نشده است تا حداقل افراد ساکن در آپارتمان‌ها بدانند که چه کار‌هایی را باید و چه کار‌هایی را نباید انجام دهند. حال که زندگی امروزی افراد را از جمع گریزان کرده و هیچ همسایه‌ای از حال همسایه خود خبر ندارد باید بداند برای آسایش و آرامش همسایه خود چه کند و چه نکند. در حقیقت آن آیین‌نامه‌های نانوشته همسایگی دیروز خوب اجرا می‌شد، چون گره خورده بود به مناسبات و روابط عاطفی افراد یک محله، اما آیین نامه‌ها و قوانین محکم و قابل اجرای امروزی اصلاً دیده نمی‌شود چه برسد به اینکه بخواهد اجرا شود.

فضولی نمی‌کنیم تا همسایه به حال خود بمیرد!
صدای مهیبی از واحد بالایی می‌آید؛ صدای افتادن. پشت سر این صدا، صدای فریاد بلند مردی می‌آید. احتمالاً مرد همسایه از چهارپایه‌ای افتاده و آسیب شدیدی هم دیده است. بعد از صدای فریاد مرد، صدای گریه و شیون زن همسایه می‌آید. مستأصل می‌مانیم که چه کنیم؟ آیا باید به دادشان برسیم یا باید آن‌ها را به حال خود رها کنیم؟ اگر به دادشان برسیم شاید فکر کنند در کارشان فضولی کرده‌ایم. اگر سراغی هم نگیریم وجدان خودمان ناراحت است. با این تصور که حتماً همسایه واحد بغلی هم این صدا‌ها را شنیده است و به دادشان رسیده و بهتر است ما دخالت نکنیم به زندگی خود مشغول می‌شویم، اما بعد از گذشت دقایقی صدای آمبولانس فضای خیابان را پر می‌کند و جلوی آپارتمان می‌ایستد. بله، گویا واقعاً حادثه‌ای رخ داده و نکته جالب و درعین حال ناراحت کننده اینجاست که هیچ کدام از اهالی ساختمان حتی برای لحظه‌ای سر از واحد خود بیرون نمی‌آورند که ببینند چه اتفاقی برای خانواده‌ای که در جوار آن‌ها زندگی می‌کند افتاده است. احتمالاً همه ساکنین مجتمع مثل ما فکر کرده‌اند که شاید حمل بر فضولی باشد و ترجیح داده‌اند این سوءتفاهم اتفاق نیفتد. خیلی وحشتناک است که ما آدم‌ها فقط برای اینکه سوءتفاهمی رخ ندهد همسایه حادثه دیده خود را به حال زار خودش رها می‌کنیم و او را که شاید کمک ما از مرگ نجاتش دهد بی‌خیال می‌شویم، فقط به این دلیل که کسی تصور نکند ما قصد فضولی داشته‌ایم!

دوربین‌های دلمان را روشن کنیم
قدیم‌تر‌ها در هیچ کوچه و خانه‌ای دوربین مثل دوربین‌های ساختمان‌های امروزی نبود، اما همه مراقب اموال هم بودند. اگر سفری می‌رفتند خانه و زندگی خود را به همسایه می‌سپردند. از حرکت‌ها و رفت‌وآمد‌های مشکوک همدیگر را با خبر می‌کردند. امروزه دوربین این کار مراقبتی را باید انجام دهد. از آنجایی که همسایه‌ها با هم ارتباطی ندارند پس از رفت‌وآمد یکدیگر هم خبر ندارند. همسایه پایینی از صدا‌های مشکوک همسایه بالایی تعجب می‌کند ولی فقط به خاطر اینکه حمل بر فضولی نباشد سراغی از همسایه خود نمی‌گیرد. فردا صبح همه متوجه می‌شوند که دزد خانه همسایه را خالی کرده است. حالا این دوربین چکار می‌کند؟ بر فرض اینکه دزد‌ها دوربین‌ها را از کار نینداخته باشند و دوربین چهره دزد‌ها را هم گرفته باشد. مهم این است که هیچکدام از اهالی حتی به رفت‌وآمد‌های مشکوک در ساختمان‌ها واکنش نشان نمی‌دهند. شاید روزی این اتفاق‌های ناگوار برای خود ما هم بیفتد. آیا از اهالی ساختمان خود گله‌مند نمی‌شویم که چرا شما همسایه عزیز که صدای مشکوک شنیدید پیگیر نشدید؟ چرا وقتی صدای ناله و شیون من را شنیدید فکر نکردید که من نیاز به کمک دارم؟ احتمالاً در جواب این گله‌ها تنها یک جواب بشنویم: «نخواستیم فکر کنید فضولی می‌کنیم.»
بهتر نیست کمی از حال یکدیگر با خبر شویم؟ جویای احوال یکدیگر بودن را پای فضولی نگذاریم. از لاک تنهایی و فردگرایی خود کمی فاصله بگیریم، شاید روزی خود ما هم نیازمند کمک همسایه‌ها باشیم. دوربین‌های دلمان را روشن کنیم تا دیگر نیازی به دوربین‌های مداربسته نباشد!
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار