کد خبر: 926991
تاریخ انتشار: ۲۵ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۹:۴۱
خروج ایالات متحده آمریکا از توافقنامه برجام و همزمان تاکید تناقض‌آمیز بر مذاکره دیپلماتیک با ایران، موضوع مذاکره بین ایران و آمریکا را در محافل سیاسی و علمی برجسته کرده است. لذا در این نوشتار به بررسی جایگاه مذاکره در روابط دو کشور می‌پردازیم.
جوان آنلاین: خروج ایالات متحده آمریکا از توافقنامه برجام و همزمان تاکید تناقض‌آمیز بر مذاکره دیپلماتیک با ایران، موضوع مذاکره بین ایران و آمریکا را در محافل سیاسی و علمی برجسته کرده است. لذا در این نوشتار به بررسی جایگاه مذاکره در روابط دو کشور می‌پردازیم.

برخی تحلیلگران و پژوهشگران حوزه روابط بین‌الملل و سیاست خارجی با رجوع به سنت نظری رایج در متون روابط بین‌الملل و سیاست خارجی (رئالیسم و لیبرالیسم) بیان می‌کنند که نفس مذاکره با آمریکا اشکالی نداشته و مهم این است که در نتیجه مذاکره، امتیاز معناداری به آمریکا داده نشود. در واقع این دسته از افراد نگرش ابزاری به مذاکره داشته و حتی نفس مذاکره را تقلیل‌دهنده تنش در روابط تلقی می‌کنند، زیرا معتقدند دیپلماسی و مذاکره در همه حال بهتر از جنگ است، حتی اگر به نتیجه ملموسی نرسد. به نظر می‌رسد که نگرش فوق به چندین دلیل نه‌تنها واقع‌بینانه نیست، بلکه از تقلیل‌گرایی شدید نیز رنج می‌برد.

اول اینکه: این گذاره که «مذاکره و دیپلماسی در سیاست خارجی بهتر از جنگ است» اگر چه در ظاهر امر گزاره مطلوبی است، اما باید توجه داشت که این گزاره متاثر از رویکردهای عام‌گرایانه و محافظه‌کارانه (رئالیسم و لیبرالیسم) در روابط بین‌الملل است، لذا به ویژگی‌ها و بافت سیاسی و فکری کشورهای مختلف توجهی نداشته و یک گزاره عام را برای تمام کشورهای دنیا تسری می‌دهد که در نتیجه از ابعاد خاص و متمایز سیاست خارجی کشورها (به‌ویژه کشورهای غیرغربی و در حال توسعه) غفلت می‌ورزد.

در واقع برخلاف دیدگاه‌های مادی‌گرایانه روابط بین‌الملل (رئالیسم و لیبرالیسم) منطق کنش دولت‌ها در عرصه بین‌المللی صرفا با منطق نتیجه بخشی و عینی قابل تبیین نبوده، بلکه با رجوع به منطق تناسب در سیاست خارجی چنین کشورهایی بهتر می‌توان به ابعاد خاص و متمایز سیاست خارجی آنها پی برد. از طرف دیگر قائلان رویکرد محافظه‌کارانه به مذاکره، معتقدند که آنچه اصالت دارد، هدف است. لذا مذاکره از آنجا که ابزار و وسیله وصول به هدف است، فی‌نفسه حسن و قبح ذاتی ندارد، یعنی همان سیاست «هدف وسیله را توجیه می‌کند». این استدلال نیز در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و به‌طور خاص در موضوع مذاکره با آمریکا بسیار ضعیف بوده و کمکی به تحلیل واقعیت موجود نمی‌کند، زیرا فهم سیاست خارجی ایران مستلزم توجه به ابعاد فکری و نگرشی نخبگان تصمیم‌گیرنده سیاست خارجی ایران است. در نگرش رهبران سیاسی ایران نه‌تنها هدف وسیله را توجیه نمی‌کند، بلکه وسیله به همان اندازه هدف دارای اصالت و اهمیت است. مقامات جمهوری اسلامی ایران با این بحث اصول فقه آشنایی خوبی دارند که «مقدمه امر واجب به همان اندازه ذی‌المقدمه» دارای اهمیت و وجوب است. لذا درخصوص مذاکره ایران و آمریکا نمی‌توان از منظر نگرش‌های محافظه‌کارانه و مادی، صرفا تجویز به مذاکره کرد، بلکه باید دید جمهوری اسلامی ایران چه درکی از مذاکره دارد.

دوم اینکه: جمهوری اسلامی ایران همواره به اهداف و نیات ایالات متحده سوءظن داشته است و برای این بدبینی هم مستندات جدی دارد. از نظر جمهوری اسلامی ایران، آمریکا از همان ابتدای انقلاب اسلامی ایران مستمرا به دنبال توطئه و اقدام علیه ایران بوده است؛ حمایت از کودتای نوژه، حمایت از رژیم بعث عراق در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، انهدام هواپیمای مسافربری ایران، اعمال تحریم‌های یکجانبه علیه ایران، حمایت از مخالفان ایران و... همگی دلایل بی‌اعتمادی ایران به آمریکاست. با این حال پس از 37 سال برای اولین‌بار و در قالب سیاست نرمش قهرمانانه ایران راضی به مذاکرات موردی با آمریکا درخصوص مسائل هسته‌ای شد و در قالب 1+5 به توافق با آمریکا وارد شد که خروج آمریکا از این پیمان مجددا سند محکمی بر بی‌اعتمادی ایران به اهداف و نیات آمریکا شد. لذا این مساله از نظر جمهوری اسلامی ایران کاملا واقع‌بینانه است که به موضوع مذاکره مجدد با آمریکا و به‌ویژه با دولت فعلی این کشور بسیار بدبین باشد.

سوم اینکه: صرف‌نظر از اینکه ایران به اهداف پیدا و پنهان آمریکا بدبین است، طبیعی است که در فضای تهدید، تحریم یکجانبه، فشار اقتصادی و عملیات روانی و رسانه‌ای آمریکا علیه ایران، جمهوری اسلامی ایران حاضر به مذاکره نخواهد بود. لذا دفاع از مذاکره در شرایط کنونی با عقل و تدبیر سیاسی سازگار نیست.

چهارم اینکه: همان‌طور که ذکر شد نظریات رایج روابط بین‌الملل مانند رئالیسم و لیبرالیسم در فهم ابعاد خاص و متمایز سیاست خارجی کشورها از جمله کشوری مانند جمهوری اسلامی ایران که یک نظام مبتنی‌بر انقلاب اسلامی است، عاجز هستند.

زیرا چنین نظریاتی منافع ملی را فقط از منظر مادی و با منطق نتیجه‌بخشی می‌سنجند، در حالی که سیاست خارجی ایران متاثر از ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب اسلامی ایران بوده، لذا منافع ملی و منطق عمل در سیاست خارجی ایران دووجهی است، یعنی ایران منافع مادی و ارزشی و آرمانی را هم‌زمان پیگیری می‌کند و منطق کنش هم ترکیبی از نتیجه‌بخشی و تناسب (تناسب هویت و منافع) است.

قاعدتا در چنین فضایی هنر دیپلماسی و کارگزاران وزارت امور خارجه ایران هم در پیگیری متوازن این دو وجه سیاست خارجی ایران قابل ارزیابی خواهد بود.

توضیح اینکه جمهوری اسلامی ایران در نتیجه انقلاب اسلامی و ارزش‌ها و آرمان‌های مترتب بر آن هویت خود را در قالب رسالت الهام‌بخشی و طلایه‌داری برای تمام ملل آزاده منطقه و جهان و به‌ویژه برای گروه‌های مقاومت منطقه می‌بیند، کمااینکه از منظر جنبش‌ها و گروه‌های مقاومت منطقه و جهان نیز، ایران توانسته است طی چهل سال گذشته در مقابل سلطه‌گری، زورگویی، فتنه‌گری، قلدری و سیاست‌های مداخله جویانه آمریکا و متحدانش ایستادگی کند. لذا در چنین فضایی پذیرش اصل مذاکره جدای نتیجه آن، خسران زیادی داشته و با مصالح کشور و انقلاب سازگار نیست.

رهبری انقلاب در این خصوص بیان داشته‌اند: «آمریکا می‌گوید بیایید مذاکره کنیم، ... . مذاکره یعنی چه؟یعنی آن رشته پیوندی را که جمهوری اسلامی قطع کرد و برید و همان موجب شد که تمام عواطف صادقانه ملت‌های دنیا به این نظام جلب شود، دو مرتبه برقرار کند. یعنی در درجه اول یک ضربه نمایان به جمهوری اسلامی بزنند و از آنجا که تبلیغات هم در دست آنهاست، در دنیا منعکس کنند که جمهوری اسلامی از حرفش برگشت، به چه دلیل؟ به این دلیل که نشسته است و با آمریکا مذاکره می‌کند.»(محمدی، 1385، ص:178). یا در جای دیگر بیان داشته‌اند که «امروز اگر جمهوری اسلامی ایران وارد مذاکره با آمریکا هم بشود... به مجرد انجام گفت‌وگو و مذاکره، هرجهت حسن هم که داشته باشد... در کشورهای دنیا، در میان ملت‌ها و ملت خودمان آن چنان این قضیه را سر و صورت خواهند داد و مطرح خواهند کرد و بیرون خواهند آورد که برای ما جز آبرو‌ریزی و زیان نتیجه‌ای نخواهد داشت.» (همان، صص:178-179).

مخالفت جمهوری اسلامی ایران با مذاکره با آمریکا نه به دلیل مخالفت ذاتی ایران به مذاکره با آمریکا، بلکه به خاطر سوءظنی است که نسبت به اهداف و نیات واقعی آمریکا دارد. لذا در صورتی که آمریکا نیات و اهداف خصمانه خود را علیه ایران کنار بگذارد، جمهوری اسلامی ایران می‌تواند با آمریکا مذاکره کند.

 در این خصوص رهبری انقلاب بیان داشته‌اند که «صحبت رابطه که می‌شود بنا می‌کنند شرط و شروط گذاشتن... . چه شرطی؟ ما شرط داریم برای رابطه با کشوری که همه فجایع پشت سر و در تاریخ آن وجود دارد. شرط ما توبه آن کشور است. شرط ما قطع آن همه فجایع برای دنیاست. (همان، صص:178-179). حضرت امام خمینی(ره) نیز در این خصوص بیانی به این مضمون دارند که ما تا آخر ایستاده‌ایم و با آمریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد مگر آنکه آدم شود و از ظلم کردن دست بردارد.

در 27 اسفند 1380 رهبری انقلاب در دیدار با کارگزاران نظام، این سخن مرحوم امام(ره) را این‌طور بیان کرده‌اند: «امام(رض) می‌فرمود اگر آمریکا آدم شود و خوی استکباری خود را کنار بگذارد، ایران با آمریکا هم مثل دیگر کشورهای جهان ارتباط برقرار خواهد کرد اما آمریکایی‌ها همچنان خواب سلطه دوران پهلوی را می‌بینند (WWW. LEADER. IR). در جای دیگر نیز رهبری انقلاب بیان داشته‌اند که «آمریکا از مصادیق و مواردی است که ما ارتباط با آن را قبول نداریم و رد می‌کنیم، سوال می‌شود تا کی؟... . تا وقتی که سیاست‌های مبنی‌بر زور، ظلم، فشار و خصومت با جمهوری اسلامی ایران و پشتیبانی بی‌قیدوشرط از رژیم صهیونیستی خاتمه یابد.» (محمدی، پیشین، ص175).

منابع و ماخذ:

WWW. LEADER. IR - 1
2- محمدی منوچهر، (1385)، آمریکا در نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران.
نویسنده: دکترفاضل فیضی: استادیار روابط بین‌الملل دردانشگاه آزاداسلامی واحد تاکستان.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار