کد خبر: 927762
تاریخ انتشار: ۰۱ مهر ۱۳۹۷ - ۱۱:۱۲
یادداشتی بر فیلم سینمایی «پشت دیوار سکوت» ساخته مسعود جعفری‌جوزانی
حسین ساعی‌منش
جوان آنلاين: یک- شاید عجیب به نظر برسد، اما «پشت دیوار سکوت» به عنوان آخرین کار مسعود جعفری‌جوزانی، یکی از شاخص‌ترین محصولاتی است که از اشتباه گرفته شدن سینما و تلویزیون، پایش به سینما باز شده است. نه، مساله آن چیزی نیست که در این سال‌ها به عنوان پرداخت «تلویزیونی» جا افتاده و به فیلم‌هایی مثل «زاپاس» برزو نیک‌نژاد و این اواخر «به وقت خماری» محمدحسین لطیفی نسبت داده می‌شود؛ مساله آن تصوری است که از ماهیت سینما و تلویزیون در ذهن وجود دارد، آن تعریفی که قاعدتا باید این دو را از هم جدا کند، همان چیزی که «هدف» ساخته شدن یک فیلم سینمایی و یک برنامه تلویزیونی را تعیین می‌کند. «پشت دیوار سکوت» دقیقا از دل پاک شدن همین مرز بیرون آمده است. فیلمی است در دسته فیلم‌های «بیشتر بدانید...»؛ که یا «صرفا» به قصد آگاهی‌بخشی به مخاطب درباره بیماری ایدز و بیماران مبتلا به آن ساخته شده، یا آنقدر بد ساخته شده که چیزی جز این را نمی‌رساند!

دو- بلاتکلیفی، اما صرفا به محل عرضه فیلم بازنمی‌گردد. یعنی اگر همین فیلم را به عنوان یکی از آیتم‌های داستانی یک برنامه تلویزیونی درباره ایدز می‌دیدیم، باز هم با محصول معقولی روبه‌رو نبودیم. چون دقیقا همین مشکل در سمت دیگر هم دیده می‌شود. «پشت دیوار سکوت» با اینکه اصلا در حد یک فیلم سینمایی قابل تامل نیست، خودش را در حد یک اثر درگیرکننده جدی می‌گیرد. همین امر به تناقضی می‌انجامد که اثر را خنده‌دار جلوه می‌دهد و آن وجه تاثیرگذار را که قاعدتا مدنظر تیم سازنده بوده به کلی نابود می‌کند. راستش وقتی کمی از تماشای فیلم بگذرد این مساله را بهتر متوجه می‌شویم؛ وقتی از آن صحبت‌های دردآور و چهره تحت تاثیر سحر جعفری‌جوزانی چیز خاصی در ذهن‌مان نمی‌ماند و در عوض تصویرسازی مضحک فیلم از استاد بی‌دغدغه (که ساندویچ را دولپی می‌خورد) و استاد متعهد (که به گل‌ها آب می‌دهد و با شعار «شیران همه زنجیر او» بدرقه می‌شود) به این زودی‌ها از خاطرمان نمی‌رود.

سه- در این میان آن چیزی که ناراحت‌کننده‌تر از ۲ نکته قبلی است، پارامتر‌های غیرقابل درکی است که لابد برای «سینمایی» شدن اثر به آن اضافه شده است؛ چیز‌هایی که مخاطب را به این نتیجه می‌رساند که انگار رویکرد درستی نسبت به ارزش‌ها و جذابیت‌های سینمایی وجود ندارد و رنگ و لعاب، جای اصل قضیه را گرفته است: راستش در شرایطی که هیچ نقش قابل توجهی در فیلمنامه نوشته نشده، حضور این‌همه بازیگر اسم‌ و رسم‌دار، دیگر ویژگی مثبتی برای فیلم به شمار نمی‌رود. وقتی چیزی به اسم «خط داستانی» اساسا در فیلم وجود ندارد، جابه‌جا کردن بی‌منطق ۲ صحنه از انتهای داستان و بردن آن‌ها به ابتدای فیلم، قلابی و ادایی به نظر می‌رسد. وقتی یکی از شخصیت‌های فرعی مهم، دقیقا وقتی که گره از کارش باز می‌شود، خودکشی می‌کند و تا پایان هم دلیل قانع‌کننده‌ای برایش پیدا نمی‌شود، «بازی» بازیگرش هیچ اهمیتی پیدا نمی‌کند. وقتی بازیگر دیگری در ادای دیالوگش به وضوح تپق می‌زند، دیگر حرکت دوربین‌های عریض و طویل و چشمگیر کارکردی نخواهند داشت؛ و در نهایت وقتی در دیالوگ‌های کاراکتر‌های فرهیخته فیلم غلط‌های انشایی و دستورزبانی دیده می‌شود، ارجاع به «دراکولا» و «مرشد و مارگاریتا» برای مخاطب جدی‌تر، هیچ جذابیتی را به ارمغان نخواهد آورد.

چهار- و همه این‌ها وقتی عجیب‌تر و غم‌انگیزتر می‌شود که به این نکته توجه کنیم که «پشت دیوار سکوت» آخرین فیلم مسعود جعفری‌جوزانی است. جایی از فیلم وقتی که یکی از شخصیت‌ها دارد «معجزه در میلان» را تماشا می‌کند، شخصیت اصلی ابراز تاسف و حسرت می‌کند و می‌پرسد چرا دیگر الان از این قبیل فیلم‌ها ساخته نمی‌شود. خب! این سوال خیلی مهمی است، اما اصولا جوابش را کسی می‌تواند بهتر بدهد که زمانی «شیر سنگی» ساخته و الان به ساختن «ایران برگر» و «پشت دیوار سکوت» رسیده است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار