شهر موجود زندهای است که علاوه بر مراقبت نیازمند تدبیر مدیریتی برای نگهداشت است. متأسفانه در کشور ما بسیاری از فعالیتها رنگ و بوی سیاسی به خود گرفته است؛ همین امر سبب شده تا اعمال سلیقه و تغییرات و تحولات بیش از حد انتظار صورت بگیرد. در حوزه مدیریت شهری این تغییرات و تحولات مدیریتی و حتی عملکردی بسیار به چشم میآید. تغییرات پیدرپی در حوزههای مختلف مدیریت شهری از سکاندار شهر گرفته تا کمترین پست مدیریتی یعنی مدیران روابط عمومی در حال انجام است آن هم نه به یک یا دو بار بلکه دامنه تغییرات بعضاً به شمار انگشتان دست هم در یک پست مدیریتی رسیده است. این تغییر مدیریتی بعضاً سیاسی یا عملکردی برای بهبود شرایط است و گاه سلیقهای و صرفاً با رویکرد منافع عدهای خاص صورت میگیرد. اینکه در یک سال گذشته در دوره پنجم شورای اسلامی شهر تهران تغییرات بسیار فزونی داشته است جای تأمل ویژهای دارد و باید با نگاه دقیقتر به این تغییرات توجه کرد.
شهر ۱۰ میلیونی پایتخت به دلیل کمکاری در دورههای گذشته از برخی جهات دارای نواقص و ایرادات بسیار ریشهای است و اینکه ناکارآمدی مدیریتی هم به آن اضافه میشود. هزینههای اضافی از جیب شهروندان خارج میشود. انتظار میرفت مدیریت شهری در کشور ما پس از چهار دوره حضور شوراهای اسلامی شهر و روستا متحول شود و گامهای رو به جلو بردارد تا خلأها و کاستیها برطرف شود.
حال مشخص شده به دلیل نبود سیستم مدیریت یکپارچه و واحد فقط مسائل و مشکلات شهری در این مجموعه سیستم دست به دست میشود.
نبود جایگاه مشخص برای مدیریت شهری و حوزه تصمیمگیری و تصمیمسازی این مسیر مدیریتی را همواره با چالشهای بسیار مواجه کرده است. سهمخواهی از یکسو و شفاف نبودن ساز و کار مدیریتی در این بخش مدیریت شهری را متزلزل کرده است. در دوره اخیر، وقوع تغییرات بسیار در مدیریت شهری عملاً کارایی مدیریت شهری را نسبت به دورههای گذشته کمتر کرده است. درگیر بودن در انتخاب شهردار، معاونان و سایر مدیران بخشهای مختلف به جای آنکه برای ارتقای عملکرد و مدیریت شهری اثربخش باشد در عمل به پاشنه آشیل مدیریت شهری تبدیل شده است. در این خصوص برخی مدیران قبل از آنکه جوهر حکم آنان خشک شود نامشان در لیست تغییرات جدید قرار گرفته است. با نگاه دقیقتر به کارکرد شهری و مدیریت شهری مشخص میشود که بیشتر مسائل و اقدامات شهروندان چه در خانه، چه در بیرون از آن به نوعی در شهر و کارکرد آن خلاصه میشود. اگر شهر بر اساس قوانین و ضوابط اصولی و ضابطهمند اداره شود، این شهروندان هستند که با مدیریت شهری همراهی میکنند یعنی بحث مشارکت شهروندی در اداره شهر افزایش مییابد یا وارد ساختن شوک مدیریتی به بخشهای این موجود زنده (شهر) سبب میشود تا از کارایی آن در همه بخشها کاسته شود.
با نگاه دقیقتر به مسائل مدیریتی و عملکردی در حوزه مدیریت شهری مشخص میشود که در عمل فقط و آن هم روی کاغذ مسائل و موضوعات بر اساس ضوابط و قوانین تعریف شده است و در عمل و عملکرد تودیع و معارفه مدیران صرفاً بر اساس منافع و سلیقهای صورت گرفته و دود آن به چشم تکتک شهروندان میرود. شهر همچون رودخانهای جاری است و هرگونه شوکی به آن سبب میشود تا حرکت آن متأثر از تصمیمات لحظهای کندتر شود. بسیاری از برنامهها و اقدامات حوزه مدیریت شهری به دلیل ماهیت آن در میانمدت و بلندمدت به نتیجه مطلوب میرسد بنابراین هرگونه تغییرات پیدرپی در به نتیجه رساندن برنامهها و اقدامات با مشکلات جبرانناپذیری مواجه خواهد شد.
در این میان شورای شهر به عنوان مغز و هسته مرکزی مدیریت شهری به جای نقشآفرینی در حاشیه قرار میگیرد. همین امر صدمات بسیاری به شهر و شهروندان وارد میسازد و کسی هم جوابگوی این نابسامانی موجود نیست. شرایط کنونی کشور ایجاب میکند در بحثهای مدیریتی اقدامات با احتیاط و آیندهنگری لازم صورت گیرد تا از میزان خسارتها و فشارها کاسته شود. این شرایط که در حوزه شهری میتوان مؤلفه اصلی آن را وضعیت اقتصادی عنوان کرد بسیار حساس و شکننده است. تغییرات مدیریتی پیدرپی در حوزه مدیریت شهری عرصه فعالیت در این شرایط نامطلوب اقتصادی را در تنگنا قرار داده است و با جابهجایی سلیقهای و سیاسی مدیران این دقت تکتک شهروندان و هزینههای آنان است که بیهوده هدر میرود.
کم و کاستیهای موجود در شهر به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر زندگی شهری شهروندان تأثیر نامطلوب برجای میگذارد؛ به عنوان مثال چند دقیقه بیشتر ایستادن در صف سوار شدن به وسایل حمل و نقل عمومی یا ترافیک شهری، علاوه بر هدر دادن میلیونها دقیقه وقت باارزش شهروندان ضررهای اقتصادی بالایی را هم به شهر و شهروندان وارد میکند. هزینههایی که میتوان با مدیریت صحیح و کارآمد برای ارتقای زندگی شهری شهروندان و آسایش و آرامش آنان صرف کرد، متأسفانه با تغییر یک مدیر در حوزه سیستم درهمتنیده مدیریت شهری عملاً کارها و برنامهها نیز متوقف شده و با آمدن مدیر جدید باز هم کار از ابتدا آغاز میشود. تکرار این روند در مجموعه مدیریت شهری که بعضاً در مدیریت کشور نیز شاهد آن هستیم هزینههای اضافی و بیهوده را به تکتک شهروندان تحمیل میکند.
اینکه مدیران شهری بتوانند برای دستیابی به اهداف سازمانی در حوزه مدیریت شهری از افراد و بخشهای مختلف استفاده کنند بحثی است که باید با اتکا به تجربیات مدیریتی در حوزه شهری و حتی کلان کشور صورت بگیرد تا لطمات و ضررها به حداقل ممکن برسد. همواره باید توجه داشت که هر گونه تغییر و تحول در مجموعه مدیریتی باید گامها را برای رسیدن به اهداف سازمانی تسهیل کند و از حاشیه به وجود آمده بکاهد، نه اینکه در هر تغییر و تحولی خود عامل بازدارنده واقع شود و جلوی سرعت حرکت سیستم را بگیرد. شهروندان به عنوان دریافتکنندگان اصلی خدمات شهری در حوزه مدیریت شهری عملکردها را ارزیابی خواهند کرد و مطالبه آنان از مدیریت شهری نشان از عملکرد مدیران شهری اعم از شورا و شهرداری دارد.