کد خبر: 931370
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۳۹۷ - ۰۵:۰۹
حسن روانشید*
شاید در نظر اول مشکل باشد که نام‌آوران تاریخ ۵۰ سال اخیر ایران را با سلبریتی‌های دهه ۹۰ قیاس کرد، اما می‌توان فارغ از همه فاصله‌های نیم‌قرنی پس از یک بررسی جامع تک‌تک نفرات فرهیخته را در همه زمینه‌ها در کفه‌ای از ترازو نهاد و وزن‌کشی کرد تا به این نتیجه برسیم که تفاوت سلبریتی‌های حدفاصل دهه‌های ۴۰ تا ۹۰ بسیار است. دهه ۴۰ خورشیدی آغاز فعالیت‌های این گروه خاص به‌صورت گسترده در جامعه تدین، تمدن، اندیشه، فرهنگ و هنر ایران بود که بعد تدین و فرهنگ آن بر بقیه می‌چربید، زیرا اندیشمندان، نویسندگان و شعرای جدیدی در آن به رشد و بلوغ فکری تازه‌ای رسیده بودند و جرقه این امر چیزی نبود جز رستاخیزی که در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در مدرسه فیضیه قم درخشیدن گرفت و زمینه تحول و بیداری نسل‌های تازه را فراهم کرد. دکتر علی شریعتی، نیما یوشیج، جواد فاضل و رسانه‌های مکتوب مکتب اسلام آیت‌الله مکارم شیرازی و طلوع اسلام آیت‌الله اشکوری و ستاره اسلام آقای شکوهنده و سلسله نشریات حوزه علمیه قم همراه با چهره‌های ماندگاری که اکثرشان خانه‌زاد بخش فرهنگی حسینیه ارشاد و شاگردان مکتب آیت‌الله طالقانی و استاد مطهری بودند را می‌توان از این دست سلبریتی‌های عقیدتی و فرهنگی آن دهه دانست در حالی که جامعه تعداد این چهره‌های مردمی و اسلامی را در ایران کم نداشت، اما در کنار آن‌ها نیز بودند هنرمندان اندیشه‌گرای فرهیخته‌ای که نام ایران را در صنایع ظریفه از جمله نقاشی، تذهیب و خط خوش‌آوازه نمودند که حجت‌الاسلام حبیب‌الله فضائلی خوشنویسی را در این میان به اوج این هنر بدیع رساند و هم‌ردیف استادانی جاودان همچون علیرضا عباسی و میرعماد در صنعت خط گردید تا آثار گرانقدرش علاوه بر موزه‌های داخلی به کلکسیونر‌های خارج از کشور نفوذ کرده و سرلوحه مفاخر موزه‌های معروف جهان شود. تفاوت عمده سلبریتی‌های دهه‌های ۴۰ و ۹۰ بسیار متغیر است و اهم آن‌ها جنبه اقتصادی و اجتماعی پررنگ دارند، زیرا اکثریت قریب به اتفاق این گروه قابل‌توجه در دهه‌های ۵۰، ۴۰ و ماقبل که نعمت خدادادی اندیشه و هنر و فرهنگ در آن‌ها نهادینه شده بود وجود خود را منحصراً وقف اشاعه داشته‌ها کرده بودند حال آنکه نسل‌های بعدی این صفت کریمه را به مرور زمان به حاشیه فرستادند و آن اکثریت به اقلیتی کمیاب مبدل شدند تا هنر در ردیف نوعی از حرفه‌ها به‌منظور کسب درآمد باشد! تنها برای ارائه نمونه و سوزنی در یک انبار غله می‌توان به استاد جلال‌الدین تاج اصفهانی اشاره کرد که از هنرمندان ارزنده و بی‌بدیل دهه ۴۰ بود و هم شهرت او آفاق جهان را فراگرفت. تاج که فرزند یک طلبه مرثیه‌خوان اهل‌بیت (س) بود و پدرش نیز دائماً در کسوت روضه‌خوانی آل‌محمد (ص) خدمت می‌کرد به استعداد خویش در صدای خوش و در اوج نوجوانی پی برد و یکی از روز‌ها که از مکتب به خانه برمی‌گشت و در کوچه پس کوچه‌های محله زمزمه می‌کرد پدر صدای خوش‌الحانش را از داخل خانه شنید و او را تشویق کرد تا از این نعمت خدادادی در راه خدمت به خلق بهره برد و او در تمام عمر اینچنین کرد که بعد مالی آن را صرف امور عام‌المنفعه کند تا جایی که وقتی فهمید روزنامه وزین ناهید به علت مشکلات مالی در شرف تعطیلی است کنسرتی به نفع این نشریه برگزار کرد و، چون با استقبال فراوان روبه‌رو شد با بذل درآمد همت عالی آن اجازه نداد روزنامه مذکور تعطیل شود. امروز آیا اینگونه سنت‌های پسندیده به‌جا مانده از سلبریتی‌های دهه‌های قبل به فراموشی سپرده نشده و نسل‌های جدید از آن اطلاعی دارند و یا انگیزه‌های عاطفی از سبد بعضی از فرهیختگان حذف نشده است؟

*روزنامه‌نگار پیشکسوت
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار