سلوک رفتاری اصلاحطلبان و دولتهای برآمده از اصلاحات طی سه دهه گذشته مؤید این واقعیت است که آنها همواره با سیاستهای کلی نظام در حوزههای مختلف از جمله، اقتصاد، سیاست خارجی و تعمیق پایههای علمی کشور میانهای ندارند. بلکه نگاه آنها به پدیدهها صرفاً سیاسی و ابزاری برای رسیدن به قدرت است. این رویکرد را میتوان در بسیاری از موارد برشمرد که آخرین آن نگاه خاص با حضور زنان در ورزشگاه آزادی است.
نگاهی که بر حسب اتفاق نشان میدهد آنها در مقاطعی نه تنها موافق بلکه منتقد حضور بانوان در ورزشگاهها بودهاند.
تبدیل کردن مسائل فرعی به مسائل اصلی از روشهای مرسوم یک جناح سیاسی برای تشدید فشارهای اجتماعی-سیاسی به حاکمیت سیاسی جهت «ایجاد استحاله در اولویتهای نظام دینی» در عرصههای مختلف حکومتداری است. اولویت سازی از مسائل دسته چندم چند دستاورد مهم را میتواند برای طراحان آن به همراه داشته باشد که مهمترین آن «ایجاد رویارویی میان مردم با حاکمیت اسلامی»، «اولویت زدایی از مطالبات اصلی کشور و بهویژه قشر کم درآمد»، «توجیه زایی برای ناتوانی و ناکارآمدی دولت در پاسخدهی به مطالبات اصلی مردم» و «ارائه تصویری مردمی و لطیف از تفکرات رهبران و تئوریسینهای این جریان» میباشد. به یاد بیاوریم برخی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲، با توجه به فشارهای اقتصادی اواخر دولت دهم، در مناظرات انتخاباتی انبوهی از شعارهای اقتصادی را با هدف جلب آرای عمومی از «افزایش قطعی یارانههای نقدی» تا «بهبود فضای کسب و کار» و «رونق اشتغال» و «رفع بیکاری» سخن به میان میآوردند چرا که در آن مقطع زمانی دغدغه اصلی جامعه پیرامون مباحث اقتصادی شکل میگرفت، همانند مقطع کنونی که سوءمدیریتهای مدیران اجرایی مشکلات اقتصادی مردم را به شکل خیره کنندهای افزایش داده است. بعد از «رأی سازی» شعارهای اقتصادی در انتخابات سال ۹۲، مطالبات عموم مردم به صورت چشمگیری نادیده گرفته میشود و نوبت به مطالبات حزبی و صنفی فرا میرسد؛ «آزادی سران غائله سال ۸۸»، «برگزاری کنسرت» و «ورود زن به ورزشگاهها» از جمله مهمترین اهداف صنفی است که سیاستمداران و رسانههای جریان غربزده کشور آن را به صورت مستمر و سلسله وار دنبال میکنند. طی پنج سال اخیر «تمرکز بر مطالبات اقتصادی» توسط قوه اجرایی کشور و «نقد رفتار و سیاستهای دولت در حوزه اقتصاد» توسط رسانههای برآمده از تفکر غربزدگی جای خود را به «مطالبه سازی اجتماعی» برای اقشار کم درآمد جامعه با شعارهای لیبرالی –فمنیستی داده است. در جایی که دغدغه اصلی جوانان کشور و جامعه زنان در گزارههایی مانند «اشتغال»، «ازدواج» و «مسکن» میباشد شخصیتها و روزنامههای طیف تجدیدنظرطلب بدون کمترین توجهی به شعارهای انتخاباتی –تبلیغاتی دولت و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی ناشی از دغدغههای اساسی قشر زنان و جوانان، مسئلهای دسته چندمی مانند «حضور زن در ورزشگاه آزادی» را به بهانه دیدار فینال لیگ قهرمانان آسیا را مسئله اساسی کشور میکند!
استتار اولویتهای حاکمیت اسلامی
به حاشیه راندن اولویتهای اساسی کشور در مقطعی که دلار همچنان رکوردها را جابه جا میکند توسط روزنامه ها، کانالهای تلگرامی و شبکههای اجتماعی دیگر با هدف «دوقطبی سازی مردم و حاکمیت سیاسی» صورت میگیرد اساس مفاهیم گفتمان انقلاب اسلامی و اصول قانون اساسی «کاهش فقر»، «تنزل تضادطبقاتی میان فقیر و غنی» و «ارتقای سطح زندگی مردم» است. کارنامه اقتصادی جریان غربباور در طول چهار دهه اخیر نشان میدهد که این طیف نه تنها در قالب تئوریک به سکولاریسم اعتقاد جدی دارند بلکه در عرصه اجرایی نیز تنها تمرکز خود را بر پیگیری مطالبات مبتنی بر سکولاریسم قرار داده است.
۵ سال غفلت از مطالبات اصلی
نکته جالب اینکه طی پنج سال اخیر تلاشهای فراوانی صورت گرفته تا جای شاکی و متشاکی در عرصه اجرایی تغییر کند بدین معنا که نظام «متهم به ناتوانی و ناکارآمدی» در عرصههای مختلف بهویژه اقتصادی قرار گرفته، دولت و سایر قوا و نهادها که متولی اصلی رفع دغدغههای اقتصادی و معیشتی بر اساس قانون اساسی هستند در جایگاه شاکی نشسته و در تریبونهای مختلف از حاکمیت اسلامی مطالبه سازی کنند! گرفتن گارد اپوزیسیون توسط بسیاری از مدیران ارشد کشور در طول سالهای گذشته با همین هدف صورت گرفته است، در حالی که هر کدام از مقاماتی که چندین سال سمتهای اجرایی داشتهاند خود مسئول وضع موجود و معطل ماندن مطالبات اقتصادی مردم هستند.
بهراستی چنانچه دولتها مسئول وضع کنونی معیشتی مردم نیستند پس چرا در آستانه هر انتخاباتی شعارهای پرطمطراقی مانند «ایجاد ۹۶۰ هزار شغل طی هرسال» سر داده شد و هیچ کدام از آنها برای جلب آرای عمومی به سمت شعارهای غیرمعیشتی نمیرفتند؟ چرا نامزدهای انتخاباتی اولویت خود را در مناظرات انتخاباتی «حضور زن در ورزشگاهها» اعلام نمیکردند؟ پاسخ روشن است، چون با تمرکز بر اینگونه شعارهای پوپولیستی نمیتوانستند بر کرسی ریاست تکیه بزنند.
نبرد خاموش با نظام سیاسی
دامن زدن به گزارههایی که شکاف میان مردم با حاکمیت را ایجاد و آن را فراختر میکند ادامه تلاش برای «ایجاد و گسترش جنبشهای ضدحاکمیت سیاسی» در داخل کشور است؛ بدین معنا که برای تنگتر کردن حلقه فشارها به نظام سیاسی باید نسبت به «ایجاد احساسات ضدحاکمیتی» اقشار جامعه اعم از زنان و جوانان و حتی کارگران، فرهنگیان، نخبگان و بازاریان و توسعه این احساس، تلاش شود. غوغاسالاری چند ماه بر مسئله «حضور زن در ورزشگاه» و پیرو آن ذوق زدگی غیرقابل وصف پس از حضور زنان در ورزشگاه یکی از مصادیق مهم در تحریک جامعه زنان علیه حاکمیت اسلامی است که میتواند به دلزدگی نسلهای سوم و چهارم دهه انقلاب بهویژه در دختران نسبت به اسلام و انقلاب بینجامد؛ هدفی که از تیتر و جهت گیری روزنامههای غربزده دیروز کاملاً مشهود است. تبدیل مسائل دسته چندمی مانند «حضور زنان در ورزشگاه ها» به مطالبه اصلی کشور! در درجه اول با هدف تغییر سبک زندگی اسلامی-ایرانی و در گام بعدی انگیزه انتخاباتی برای جلب آرای مردم برای کسب قدرت است. قدرتی که پس از قبضه کردن آن مردم را به فراموشی میسپارد.