از دست رفتن قهرمانی آسیا، آن هم در آزادی درسهای بزرگی به فوتبال و حتی ورزش ایران داد. پرسپولیس با تمام مشکلات و چالشهایش به فینال لیگ قهرمانان رسید. همه برای قهرمانی این تیم در این رویداد مهم از بازیکنان و کادر فنی گرفته تا هواداران، مسئولان فدراسیون و وزارت ورزش دست به دست هم داده بودند، اما ناکامی سرخپوشان در فتح لیگ قهرمانان ثابت کرد برای موفقیت در چنین تورنمنتهایی یکشبه نمیتوان کمکاریهای کهنه را جبران کرد. ضمن اینکه نمیتوان منکر تفاوتهای فاحش فوتبال غرب آسیا با شرق قاره کهن شد.
کاشیما آنتلرز به لطف همان دو گلی که در توکیو به پرسپولیس زده بود در تهران جشن قهرمانی به راه انداخت تا هفتمین قهرمانی متوالی تیمهای شرق قاره در لیگ قهرمانان آسیا رقم بخورد. البته این اولین قهرمانی آنها نبوده و قطعاً هم نخواهد بود، تیمهای شرقنشین آسیا تاکنون ۱۲ بار جام قهرمانی را بالای سر بردهاند. موفقیتهای پیدرپی این تیمها در لیگ قهرمانان بدون شک بیدلیل نیست و مدیران فوتبالی ما میتوانند با بررسی دقیق علل موفقیتهای آنها، نحوه مدیریتشان را تغییر دهند تا بلکه در آینده تیمهای کشورمان نیز طعم قهرمانی آسیا را بچشند.
برترین تیمهای آسیا به لیگ قهرمانان میآیند و هر یک با توجه به ظرفیت خود تلاش میکنند تا بهترین نتیجه را به دست آورند. در شانزدهمین دوره این رقابتها پرسپولیس عملاً با دست خالی پا به مسابقات گذاشت و قطعاً اگر تدابیر برانکو ایوانکوویچ، اتحاد بازیکنان و حمایت هواداران نبود، هرگز به فینال نمیرسید. حال که پرسپولیس به نایبقهرمانی بسنده کرد و دستش به جام نرسید، زمان آن است که به شکلی منطقی ضعفهای همیشگی فوتبالمان را ریشهیابی کنیم و در جهت رفع آنها بکوشیم. مهمترین معضلی که دامن قرمزها را گرفت، محرومیت پرسپولیس از به خدمت گرفتن بازیکن جدید بود. محرومیتی که اگرچه هیچ خیریتی برای این تیم نداشت، اما نشان داد که مدیریت ضعیف و سرکشی یک بازیکن چگونه میتواند به ناکامی یک تیم منجر شود. خیانت بزرگ طارمی به پرسپولیس تحت حمایت مدیرعامل وقت باشگاه، زخم بزرگی بر پیکر قرمزها وارد کرد. در حالی که چنین اتفاقاتی هرگز در فوتبال ژاپن، کره جنوبی و استرالیا نمیافتد. مدیران در شرق آسیا، نه تنها حرفهای هستند، بلکه برای کوچکترین تصمیمات خود نیز مجبور به پاسخگویی به مقامات بالاتر و افکار عمومی هستند. آنها برای موفقیت فوتبالشان چه در عرصه ملی و چه در عرصه باشگاهی برنامههای بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت دارند و همه فعالان فوتبالیشان موظف به اجرای این برنامهها هستند. در این مسیر تغییرات مدیریتی نیز خللی در اجرای برنامهها به وجود نمیآورد و در صورت بروز هرگونه تخلف، قانونگریزی و منفعتطلبی با فرد یا افراد خاطی به شدت برخورد میشود. به خاطر همین سختگیریهاست که باشگاههای شرقی با کمترین جرایم از سویایافسی و فیفا مواجه میشوند و سالهاست که در مسیر قدرتنمایی در عرصههای جهانی قدم برمیدارند.
برنامهریزی و سازماندهی فوتبال در شرق قاره با غرب زمین تا آسمان تفاوت دارد. در غرب آسیا از یکسو تیمهای ایرانی از سوءمدیریتهای قدیمی و دائمی رنج میبرند و بارها بهای سنگینی بابت همین مسئله پرداختهاند. از سوی دیگر تیمهای عربی حوزه خلیج فارس نیز تلاش میکنند تا دلارهای نفتیشان را وارد مستطیل سبز کنند و با ریخت و پاشهای میلیاردی و خرید ستارههای پا به سن گذاشته سری در میان سرها درآورند، در شرایطی که تیمهای شرقی با تکیه بر حرفهایگری، نظم و انضباط و رعایت اصول فوتبال روز دنیا تأثیر هزینههای میلیاردی را نیز خنثی کردهاند.
در روزهای اخیر همه دست به دست هم دادند تا یک افتخار بزرگ نصیب فوتبال کشورمان شود، اما باید پذیرفت در فوتبال حرفهای فقط حرفهایها موفق میشوند و آماتورهای مدعی باید کنار بایستند و به سهم بزرگشان در ناکامیها فکر کنند.