اثر تاریخی- پژوهشی «فرقه گنابادی» در زمره معدود تحقیقاتی است که درباب کارکرد نظری و عملی این نحله به بازار نشر عرضه شده است. نشرنیکان که در میدان رویارویی با فرق انحرافی فعال است، درباره این اثر در دیباچه آن آورده است:
«از مسائل بسیار مهم در تصوف، ماجرای بحثانگیز فرقهای شدن آن است که صوفیه را به صورت تشکیلات در آورده است. به تعبیر دلسوزان، شق عصای مسلمین کرده و ضرورت وحدت و یکپارچگی لازمه روزگار ما را به هم ریخته است. بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران که رؤسای صوفیه فرار از ایران را بر قرار ترجیح دادند یا آنهایی که ماندند و مرکز ریاست فرقه را ترک کردند، زمینه حساسیت مسئولان نظام را در علتشناسی فرار و کوچ رؤسای صوفیه فراهم آوردند. در همین مقطع که اقدام ضروری و مهم فرقهزدایی از اسلام شروع شد، محققان تازه نفس آثار گذشتگان از مشاهیر را که با تحقیقات خود تصوف را زیر سؤال میبردند، هر کدام به نوبه خود در مسیر تصوفشناسی راه و روشی را برگزیدند که خوشبختانه نتایجی ضروری و مفید به جامعه اهل تحقیق و پژوهش ارائه داده شد و به صورت صدها رساله و کتاب و مقالههای زیربنایی تحقیقی به فرد و جامعه پیشکش شد.
نشر راه نیکان که تولدش در چنین موقعیتی بود، توفیق و سعادت نشر آثاری در این زمینه بسیار مهم را به عنایت الهی که از برکات قرآن و عترت است داشت و البته با تهمتهای وابستگان فرقهها، خصوصاً رئیس وقت مسلک گنابادی به رسم حزبی گذشتهاش، نشر مستقل راه نیکان را - که الحق از مصادیق راه نیکان است - هر روز مجری دستورات وزارتخانهای میداند تا به خیال خام خود، به بیداری تکاندهندهای که در اتباع فرقه دیده میشود، جهت سیاسی بدهد و شاید مانعگریز آنهایی شود که پی بردهاند عمر خویش را بر سر ریاست گروهی نهادهاند که انسانهای صافیدل و پاکباخته را، چون میراث مردهای به یکدیگر تحویل دادهاند. البته برای مؤلفان بزرگوار راه نیکان - که خداوند عمرشان را به بلندای آفتاب گرداند! - و مسئولان خدمتگزار نشر راه نیکان اینگونه تهمتها آن هم از ناحیه صوفیان معلومالحال که نوشتههایشان بهترین معرف آنهاست، مانند صدای موجودات مزاحمی است که شب و روز شنیده میشد و به آن بیاعتنا هستند.
در یکی از روزهای فراموشنشدنی نمایشگاه بینالمللی کتاب که شخصی را برای ایجاد ناآرامی دربرابر غرفه نشر راه نیکان فرستاده بودند و همان تهمتهای اعلامیهشده رئیس گنابادی را تکرار میکرد، با آرامشی که او را به تعجب واداشته بود، کنار کشیدم و پرسیدم: «برای شما چه فرقی میکند گوینده کیست و با حمایت چه کسانی میگوید و مینویسد؟ شما باید دقیق و بیطرفانه آنچه را به کلام یا به قلم میآید مورد توجه و دقت نظر قرار بدهید و با مدرک و مأخذی که ارائه میدهند تطبیق بدهید، اگر مطابق با واقعیت نبود یا استنباط مغرضانهای صورت گرفته که واقعیتی را وارونه کرده است، پاسخ بدهید. تردید نداشته باشید مؤلفان بزرگوار نشر راه نیکان که جمعی یکدل، یکزبان، همراه و همرزم فرهنگی هستند، حتی نقد مغرضانه و متعصبانه را کریمانه میپذیرند و با اقرار به اشتباه تحقیقی خود ادای وظیفه میکنند، زیرا منظور خدمت به آنهایی است که بر اثر خوشبینی گرفتار شیطنتها شدهاند و لذا تردید نداشته باشید با آغوش باز میپذیرند.» معترض اندکی از موضع خصمانه کوتاه آمد.
خوشبختانه بعد از دو ماهی که از نمایشگاه بینالمللی کتاب میگذشت، بهوسیله نامهای محبتآمیز عذرخواهی کرده و توفیق ما را در راه روشن کردن اذهان از ساحت قدس الهی خواسته بود که خدایش در راه احقاق حق موفق و مؤید بدارد! و اگر تمامی آنهایی که به تحریک سودبران از فِرق صوفیه در مسیر مبادله با نقادان قرار میگیرند، دقیقاً دعاوی صوفیه سده اخیر را شناسایی کنند، متوجه خواهند شد در خیلی موارد با دعاوی علیمحمد باب و مدعیان نیابت کبری فرقی دیده نمیشود، زیرا جایگاهی که با تعاریف خود برای قطبیت قائلند و بعضاً در اجازات رؤسای گنابادی دیده شده است تفاوتی با ادعای پیغمبر و امامت ندارد. در چنین شرایطی همه وظیفه داریم افکار عمومی را نسبت به خطری که با مهدیستیزی برابری میکند، روشن سازیم، زیرا قطبیت بیاعتبار صوفیه را کفایتکننده از مهدویت وانمود میکند. در واقع مانند رکنیت شیخیه که به بابیت و بهائیت انجامید، به فتنهای در مقابل مرجعیت نیابت روات احادیث که یگانه نهاد مشروع و مؤید حضرت امام قائم غایب موجود موعود ـ. ارواحنا فداه ـ. در ایام غیبت است، مشروعیت میدهد.»