سرویس سبک زندگی جوان آنلاین- کسری محمدیان: در مطب به انتظار نشسته بودم و همینطور که بیماران در انتظار را نگاه میکردم در ذهنم درآمد یکروزه دکتر را حساب سرانگشتی میکردم. با حق ویزیت ۶۰ هزار تومانی و این تعداد مریض و هزینههای دیگری که بابت خدمات دیگر از بیماران میگیرد، جمع تقریبی آن رقمی به دست آمد که مغزم سوت کشید. تازه این مبلغ فقط برای یک روز کاری دکتر است که اگر ضربدر ۳۰ روز شود... آه دیگر مغزم گنجایشش را ندارد. به خودم و دیگر مردمی که مثل من با تحصیلات عالی درآمد کل ۳۰ روزشان یکپنجم درآمد یکروزه این پزشک و سایر پزشکها هم نمیشود فکر میکردم. در افکارم در حال غرق شدن و سقوط به دره نا امیدی و افسردگی بودم که خانم منشی اسمم را صدا کرد. بعد از اینکه از مطب خارج شدم سه نسخه را که شامل آزمایش و عکس و داروهای تجویزی بود، در دست داشتم. با یک حساب تقریبی متوجه شدم که چیزی حدود ۴۰۰ یا ۵۰۰ هزار تومان همین درد بیموقع برایم تمام میشود. با این اوصاف این ماه باید بهشدت قناعت کنم که بتوانم تا پایان ماه دوام بیاورم. همچنان در فکر درآمد دکتر و مقایسه آن با خودم بودم. کاری که شاید بسیاری از مریضها وقتی در مطب دکترها در انتظار نشستهاند، از فرط بیکاری انجام میدهند و به غصههای خود اضافه میکنند. به خودم تلنگر میزدم که دیگر بس است. همین دکتر چه شبهایی را تا صبح درس خوانده و چه شبزندهداریهایی که داشته و به قول معروف خاک این کار را خورده تا به اینجا رسیده است. اگر پزشکان درآمد خوبی دارند قطعاً با زحمت بسیاری به این درآمد رسیدهاند، پس مقایسه خودم با آنها کاملاً اشتباه است.
یک شبه ره صد ساله را رفتن یا نرفتن؟
اشتباه است که خود را با دیگران مقایسه کنیم، زیرا هر فردی تواناییهایی دارد که فرد دیگری ندارد، تنها باید این تواناییهای خود را بشناسیم و به آنها پر و بال بدهیم. هر کسی که به جایگاهی رسیده قطعاً برای این رسیدن زحمت کشیده و یک شبه ره صد ساله را نپیموده است. البته در اینجا باید حساب افرادی را که با زد و بندهایی به پولهای هنگفتی دست پیدا میکنند و یک شبه ره صد ساله را میروند یا افرادی که با ثروت پدران خود زندگی میکنند و هیچ زحمتی برای کسب آن ثروت، نکشیدهاند، جدا کنیم. این افراد همانطور که گفته شد هیچ زحمتی برای این رسیدن نکشیدهاند. ولی افرادی که با زحمت و تلاش بذرهای هدف خود را میکارند و با پشتکار خود این بذرها را آبیاری میکنند و در زمان برداشت، محصول خوبی از این همه زحمت و تلاش برداشت میکنند، این افراد شایستگی آن را دارند که به جای حسادت به آنها، تلاش و پشتکار آنها را سرلوحه زندگی خود قرار دهیم.
مرد پولداری که احساس خوشبختی نمیکند
اما یک سؤال، آیا ثروت هدف نهایی ما در زندگی است یا خوشبخت و شاد زندگی کردن؟ فردی را میشناسم که یکی از ثروتمندترین افراد جامعه و در واقع غول صنعت حرفهای خود است. این فرد همیشه در حال کار کردن و تلاش برای کسب موفقیتهای بیشتر است. تمام همصنفهای او هم حسرت جایگاه و ثروت او را میخورند و حسادت کار و زندگی او را دارند، اما وقتی به زندگی خصوصی او نگاه میکنیم چیزی جز تنهایی نمیبینیم. خانواده او در خارج از ایران زندگی میکنند و او فقط مثل یک ماشین چاپ پول، در حال تولید ثروت برای خانواده خود است، بدون آنکه لحظهای احساس خوشبختی کند. وقتی با او درباره خوشبختی صحبت میکنیم تعریف مشخصی از خوشبختی ندارد و زندگی را در کار معنی میکند. او معتقد است هیچ وظیفهای غیر از کار کردن ندارد. پس زندگی و خوشبختی مساوی است با کار کردن و پول روی پول گذاشتن بدون آنکه خود لذتی از آن ببرد.
خوشی و خوشبختی همین حالاست
افراد بسیاری باور دارند که خوشبختی در زندگی به عوامل خارجی مثل پول، کار، شهرت، سلامتی و از این قبیل وابسته است ولی در واقعیت، این طرز فکر بسیار نابالغانه و خیالپردازانه است. ثروت داشتن اصلاً بد نیست ولی اینکه چگونه از این ثروت به دست آمده استفاده کنیم و آن را در جهت آرامش و آسایش خود به کار ببریم مهم است. در واقع ما باید شاد زندگی کردن را بلد باشیم. اگر نتوانیم در وضعیت کنونی خود شاد باشیم، حتی اگر به تمام اهداف و آرزوهایمان هم برسیم باز شاد نخواهیم بود. دلیل آن هم این است که زمانی به اهدافمان میرسیم که دیگر به همیشه ناراحت و ناراضی بودن عادت کردهایم. لذت بردن از زندگی خودش یک هنر است. بیشتر آدمها نمیدانند چطور لحظاتشان را خاطرهانگیز کنند. آنها در این توهم زندگی میکنند که اگر خانه و ماشین خوب و یک دنیا پول داشته باشند آن وقت میتوانند بنشینند و از زندگی لوکسشان لذت ببرند. در حالی که زندگیشان به همین روال میگذرد و بعد یک روز میمیرند بدون اینکه بفهمند شاد بودن چه طعم و لذتی داشته است.
بنابراین به جای به تعویق انداختن خوشبختی، سعی کنیم از هر لحظه همان موقع لذت ببریم. سعی کنیم این را به سبک زندگی خود تبدیل کنیم. خوشبختی ما ربطی به ثروت و سلامتی و عنوان و شهرت ما ندارد. هیچ دستاوردی در جهان نمیتواند برای ما شادی و خوشبختی جاودانه به ارمغان بیاورد و تنها فردی که میتواند در جهان ما را از خوشبختی که لایق آن هستیم محروم کند، کسی نیست جز خود ما! از لحظه لحظه زندگی در همان زمان لذت ببریم. خوب یا بد بودن آن لحظات را قضاوت نکنیم، فقط از آنها لذت ببریم و قدردان نعمتها و داشتههای خود باشیم.