بازنمایی زنان در سینمای ایران یکی از موضوعاتی است که روز به روز چالشبرانگیزتر میشود. فارغ از پوشش و آرایشهای غلیظ و نامتعارف بازیگران زنی که روی پرده نقرهای قرار میگیرند و خواه ناخواه الگویی از رفتار و پوشش به مخاطب خود ارائه میکنند نقشهای این زنان نیز کمتر با واقعیت آنان در جامعه همخوانی دارد به همین خاطر هم است که مخاطب نمیتواند با این زنان همذاتپنداری کند و خودش را جای آنها بگذارد. سینمای ایران مدتهاست یا برای گیشه کار میکند یا برای جشنوارههای بینالمللی فیلم میسازد که اولی کمدیهای سخیف و دومی فیلمهای سینمایی ژانر نکبت را به تصویر میکشد. در فیلمهای کمدی اغلب با زنانی نامتعادل و بعضاً سبکمغز با رفتارهای سخیف مواجهیم که دست به هر کاری میزنند تا مخاطب را بخندانند و در ژانر نکبت با زنانی که در اوج فلاکت گرفتار شدهاند و نهایت این فلاکت هم هیچ نقطه امید و روشنی را به تصویر نمیکشد. این در حالی است که سینما ظرفیت مناسبی برای امیدبخشی به جامعه و ارتقای سطح فرهنگ مردم دارد.
نتایج «بررسی تغییرات در بازنمایی مفاهیم زن، دینداری، پوشش و رفاه در سینمای یک دهه اخیر (۱۳۹۵- ۱۳۸۵)» با نتایج قابل تأملی همراه است. بر اساس جامعه آماری این پژوهش در سینمای یک دهه اخیر، تقریباً فیلمی را نمیتوان سراغ گرفت که شرایط مطلوب اوضاع اجتماعی و اقتصادی کشور را تصویر کرده باشد و فیلمها عمدتاً نسبت به وضعیت جامعه ابراز نگرانی کرده و هشدار دادهاند. بر اساس یافتههای این پژوهش به نظر میرسد به صورت کلی در این بازه زمانی زنان نقشهای کارآمدتر، منشأ اثر و مستقل بیشتری (در اجتماع و مشاغل) را برعهده گرفتهاند و روند قدرت گرفتن زنان در نقشهای اجتماعی و شغلی در جامعه - بر اساس بازنماییشان در فیلمها- محسوس است. در این شرایط، با خروج زنان از خانه و پذیرش نقشهای اجتماعی و شغلی، نظام خانواده و خانواده دچار تزلزل شده و مردان هنوز نتوانستهاند در به تعادل رساندن نظام خانواده، پس از خروج زنان از خانه، به همسرانشان یاری رسانند.
مانا دشتگلی هاشمی پژوهشگر این پروژه میگوید: فیلمسازان معتقدند جامعه ایرانی با تأکید بر زنان لباس را به عنوان پوشش در نظر میگیرد و نه حجاب و بر اساس این رویکرد، جامعه ایرانی از نگاه اعتقادی از لباس و پوشش فاصله گرفته است. روند فیلمهای یک دهه اخیر نشان میدهد در بحث بازنمایی دین و دینداری، جامعه ایرانی به سمت دین شخصی و فردی در حال حرکت است و نمایش مستقیم نمادهای مذهبی و دینی و اعمال مذهبی، کم کم جای خود را به بازنمایی ارزشهای اخلاقی و انسانی داده است. شیوه بازنمایی زنان در سینما و همچنین معیارهای انتخاب بازیگر مدتهاست از سوی خود اهالی سینما هم مورد انتقاد قرار گرفته است، چیزی شبیه استفاده از بازیگران زن خارجی برای نمایش تصویر بیحجاب آنها یا انتخاب بازیگران مرد برای ایفای نقش زن که نمونههایش را بارها در فیلمهای کمدی دیدهایم و بازی ارژنگ امیرفضلی در فیلم لازانیا یکی از جدیدترین نمونههای این ترفند است؛ سریالی که گویا قرار نیست تمام شود. این در حالی است که سینمای یک کشور نیازمند بازنمایی حقایق در کنار ارائه راهکار و پرورش و روحیه امید و حرکت است؛ چیزی که نه در کمدیهای مبتذل دیده میشود و نه در فیلمهای جشنوارهپسند ژانر نکبت!