خوانش تاریخچه سلطنت پهلوی دوم بدون بازخوانی نقش سیاسی و اقتصادی اشرف پهلوی (خواهر دوقلوی محمدرضا پهلوی) ناتمام است. وی تا پیش از ۲۸ مرداد و عدم اطمینان لازم از استحکام پایههای سلطنت برادر، در زمره ساماندهندگان اصلی صحنه سیاسی ایران بود و پس از آن و تا براندازی سلطنت، به یک مافیای بزرگ اقتصادی و از قاچاقچیان بزرگ خاورمیانه تبدیل گشت. سوگمندانه باید اذعان کرد که این نقش مؤثر و مخرب، کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته و آثار کمی در این باره فراهم آمده است. اثر «پلنگ سیاه» در زمره معدود کتابهایی است که در این باره به نگارش درآمده و شمهای از حقایق را در این موضوع بازگفته است. در دیباچه «پلنگ سیاه» آمده است: زندگی با حقیقتهای اسطورهای و نمادهای شورآفرین نشاط مییابد، تحرک میآفریند و هدفمند میگردد. نسلی که از گذشته خویش بِبُرد چونان گیاهی بیریشه خواهد شد که با وزشی از جا کنده میشود. آیندگان هر چه بیشتر ریشه در اعماق تاریخ خویش فروبرند، شاخه و برگ محکمتر و بیشتری در آسمان زندگی میگسترانند.
کمتر ملت و مکتبی همانند ایران اسلامی از اسطورهها و نمادهای زندگیساز بهرهمند میباشد، وظیفه فرهیختگان است که فرهنگ گذشته را به آینده منتقل کنند و لازمه این عمل، انتخاب زبانی است که نسل جوان آن را دلپذیر بیابد و ما سادهنویسی را برگزیدیم. سادهنویسی روشی وحیانی است: «ما قرآن را با شیوهای ساده بیان کردیم» سادگی آیات الهی را در شعر عرب و حتی در کلام پیامبر (ص) نمیتوان دید. از این رو، قرآن کتاب بیان و... روشن لقب یافته است و آنچه بر اهمیت آن میافزاید، این است که کتاب الهی در عین سادگی، از وزانت علمی بینظیری برخوردار میباشد:ای پیامبر! «ما بر تو سخنی وزین نازل میکنیم» و همین امتزاج سادگی و سنگینی است که گذشت زمان از تازگی آن نکاسته است.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی به حکم رسالتی که بر دوش دارد، مصمم است تا با زبانی شیوا، اما محتوایی مستند، زندگی نقشآفرینان و آفریدهشدهها را برای جوانان ترسیم کند.
این نوع نگارش که بر پایه مستندات تاریخی و نشر ادبی و در نهایت معطوف به خواننده خاص و جوان است، خود سبکی خاص است که شخصیتها، رویدادها و مفاهیم و اصطلاحات سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار در انقلاب اسلامی را به روانترین شکل آن به آیندگان و جوانان معرفی مینماید. امیدواریم که مورد قبول جوانان و رضای خداوند بزرگ قرار گیرد!...
آنچه پیش رو دارید روایتی مستند از زندگانی یکی از سرمستان باده قدرت است که روزگاری دراز بر مسند ملک و مال و بیپروایی روزهای افول تکیه زده بود و اکنون از آن ایام قدرتگساری، تنها خاطراتی به یاد دارد.
داستان چنین زندگانی اشرافی و شاهانه، اما بدفرجام، حکایت مکرّر تاریخ است که به درازی عمر جهان بر گوش فراموش عهد و پندنشنوی بسیاری زمزمه شده است و از آن درس و پند نگرفتهاند و آن را در لحظه، لحظه زندگانی خود تجربه کردهاند تا به سزای ناباوری خویش، بهایی سنگین بپردازند که «چنین است رسم سرای درشت!» باشد که «پند گیرد و صاحب هوش».