نشان کردن دختران و پسران از نوزادی برای ازدواج در بزرگسالی ریشه در باورهای گذشته دارد که پایبندی به آن به مشکلات بسیاری منجر شده و خواهد شد. تلاش برای حفظ بنیان خانواده و تأکید بر پایبندی به اصول اخلاقی و تمکین از مشاورههای خانواده میتواند به زندگیهای ایدهآل منجر شود در غیر این صورت بروز مشاجره یا یک درگیری ممکن است به حادثهای خونین منجر شود. یکی از پروندههای قتل که روز گذشته در دادگاه کیفری یک استان تهران بررسی شد ریشه در اصرار به وصلتی داشت که بنیان آن در دوران نوزادی دختر و پسر گذاشته شده بود.
به گزارش خبرنگار ما، ماجرا از دیسال۹۴ شروع شد. آن روز مأموران پلیس تهران از ناپدید شدن ناگهانی مردی به نام مهران باخبر شدند. سارا، همسر او در توضیح ماجرا گفت: «چند ماهی بود از شهرستان به تهران آمده بودیم و شوهرم مشغول کار بود. او روز قبل از خانه خارج شد، اما هنوز برنگشته است. نگرانم اتفاق بدی افتاده باشد.» با اعلام این مفقودی، تلاش برای پیدا کردن مرد جوان آغاز شده بود تا اینکه مأموران کلانتری ۱۷۰ کهریزک جسدی را در مسیر رودخانه کن در روستای جهانآباد کشف کردند. با انتقال جسد به پزشکی قانونی و تشخیص هویت مشخص شد جسد متعلق به مهران ۳۲ساله است که همسرش گم شدن او را به پلیس خبر داده بود. به این ترتیب پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل شد و در مراحل تحقیقات، کارآگاهان دریافتند، مهران و سارا ازدواجشان به خواسته خودشان نبوده است. آنها وقتی خیلی کوچک بودند قرار ازدواجشان از سوی خانوادههایشان گذاشته شده بود و وقتی بزرگ شدند بنا به خواسته آنها به عقد هم در آمدند. با این فرضیه در ادامه تحقیقات مشخص شد سارا مدتها قبل با جوانی به نام کیان رابطه داشته و این داستان در روستایی که آنها زندگی میکردند پیچیدهبود. به همین دلیل پدر سارا خیلی زود او را به عقد مهران در آورد تا به قول خود عمل کند. مأموران پلیس بعد از به دست آمدن این سرنخ سارا را بازداشت کردند. او در همان بازجوییهای اولیه به قتل شوهرش با همدستی کیان اعتراف کرد و گفت: «ساعت سه صبح بود که کیان به منزل ما آمد. در را باز کردم که ناگهان کیان مرا هل داد و در حالیکه یک میله آهنی در دست داشت گفت: قصد دارد مهران را بکشد. شوهرم خواب بود که کیان به داخل خانه رفت. نیم ساعت بعد بیرون آمد و میله خونی بود.» متهم ادامه داد: «من کیان را کمک کردم و جسد را داخل یک کیسه پلاستیکی در ماشین گذاشتم. بعد از آن کیان از من خواست در این مدت با هم ارتباطی نداشته باشیم تا همراه مادرش برای خواستگاری بیاید.» با ثبت اعترافات متهم، کیان در مخفیگاهش شناسایی و بازداشت شد. او نیز به قتل اعتراف کرد و گفت: «با سارا نقشه قتل را کشیدیم. او زمینه قتل را آماده کرد و گفت: عشقم را به او ثابت کنم. نیمهشب حادثه به منزل آنها رفتم و طبق نقشه همراه سارا وارد اتاق شدم و با چکشی که از چند روز قبل به سارا داده بودم تا در خانه مخفی کند، ضربهای به سر مقتول زدم. پدر و مادر سارا در منزل کناری آنها زندگی میکردند به همین دلیل همزمان با ضربه او نیز یک بالش روی صورت مقتول فشار داد تا صدایش بلند نشود. سپس جسد را از خانه خارج کردم و به کنار رودخانهای رها کردم.» با اقرارهای دو متهم پرونده کامل و به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و صبح دیروز روی میز هیئت قضایی همان شعبه به ریاست قاضی قربانزاده قرار گرفت. ابتدای جلسه اولیایدم درخواست قصاص کردند. سپس کیان در جایگاه قرار گرفت و گفت: «به تنهایی اینکار را کردم، چون عاشق سارا بودم. نمیتوانستم او را به خاطر قرار در دوران نوزادی فراموش کنم. مقتول وقتی فهمید به تهران آمد تا سارا را از من دور کند. همین مرا عصبانی کرد و نقشه قتل او را کشیدم.» او در آخر گفت: «اظهارات اولیه در دادسرا دروغ بود و سارا در این قتل نقشی نداشت و دروغ گفتم.» در ادامه سارا نیز در جایگاه حاضر شد و گفت: «سرنوشتم را قبول کرده بودم، اما کیان قبول نمیکرد. او خودش مرتکب قتل شد و من نقشی نداشتم.» در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.