سرویس سبک زندگی جوان آنلاین- کسری محمدیان: در یک مسابقه که چندین شرکتکننده دارد تمام شرایط مسابقه برای شرکتکنندگان آن یکسان است و اگر هر یک از شرکتکنندگان کاری یا حرکتی خارج از قوانین مسابقه انجام دهد که شرایط مسابقه را به هم بزند قطعاً مسابقه را به سمتی میکشاند که اصلاً خوشایند نیست. مثل بازیکنان یک ورزش تیمی که اگر فقط یکی از بازیکنان تیم دوپینگ کرده باشد کل بازیکنان آن تیم از دور مسابقه خارج میشوند و شرایط مسابقه به نفع شرکتکنندگان دیگر تغییر میکند. خلاف، خلاف است، حال یک نفر آن را انجام داده باشد یا تمام گروه، فرقی ندارد مجازات برای تمام تیم است. همه تصور میکنند دوپینگ و تقلب کردن فقط در یک مسابقه معنی پیدا میکند، در حالی که هر یک از ما در تمام زندگی خود مدام در حال انجام ماراتنهای مختلف هستیم و خود از آن آگاه نیستیم. اگر هر کدام به راستی و درستی اعتقادی نداشته باشیم و تقلبهای ریز و به ظاهر بیاهمیتی را انجام دهیم در واقع همان دوپینگهای مسابقه را انجام دادهایم و قطعاً شرایط مسابقاتی را که در کار و زندگی در حال انجامش هستیم را بههم میزنیم. ما خلاف مقررات مسابقه عمل کردهایم. خلاف کوچک و بزرگ ندارد و چه اختلاس میلیاردی باشد، چه پارتی بازی برای استخدام، هر دو خلاف است و کسانی که مرتکب آن میشوند رانتخوارند و فرد دوم در شرایطش قرار بگیرد اختلاس میلیاردی هم میکند! به مثالهای این مطلب دقت کنید.
مناقصههایی پر از تقلب و رانت
به مناقصات کوچک و بزرگی که در سطح کشور به صورت خصوصی و عمومی انجام میشود دقت کنید. شرکتهای مختلف برای برنده شدن دست به چه کارهایی که نمیزنند. از هزاران ترفند و دوز و کلک استفاده میکنند تا برنده این مسابقه شوند. آنها آگاهانه شرایط مسابقه را به نفع خود تغییر میدهند. آنها با انجام کارهای خلاف قانون مناقصه، با رشوه و رانت برنده این میدان میشوند، اما در این میان کسانی که اعتقادی به این دوز و کلکها ندارند یا اصلاً بلد نیستند آن را انجام بدهند در یک جنگ نابرابر بازی را میبازند و از دور این میدان نابرابر خارج میشوند حتی اگر شایستگی بیشتری برای احراز داشته باشند. یکی از دوستانم تعریف میکرد: «در یک مناقصه خصوصی از مسئول مربوطه خواستم کمکم کند و اطلاعاتی را در اختیارم قرار دهد تا بتوانم تمام شرایط را طوری فراهم کنم که به نتیجه دلخواه آنان نزدیک باشد. از تمام راههای ممکن و با تمام تکنیکهایی که میدانستم سعی کردم تا این اطلاعات را به دست بیاورم، اما نشد. مسئول مربوطه به شدت معتقد بود که همه باید در یک شرایط یکسان در این مسابقه خصوصی شرکت کنند و او نمیتواند با دادن این اطلاعات در حق دیگران اجحاف کند. او به من گفت: این کار تقلب است و او اصلاً راضی نیست حقی از دیگران ضایع شود. او راست میگفت: کار من همان تقلب است که در واقع برای اینکه زشتی این کار به رخم کشیده نشود آن را در لفافهای از واژهها و تعابیر زیبا میپیچانم و خود را گول میزنم. خود را گول میزنم تا به خودم بقبولانم من کار اشتباهی انجام نمیدهم، اما من هم مانند دیگران هم به خودم دروغ میگویم و هم به دیگران کلک میزنم.»
همه دنبال راههای میانبر هستیم
رانتهایی که بسیاری از مردم به دنبال پیدا کردن آن برای خود هستند تا در روز مبادا از آن به نفع خود استفاده کنند، در واقع همان تقلب کردن است. وقتی از طریق پارتی و رانت برای کاری وارد یک مجموع میشویم در حالیکه در خصوص موضوع فعالیت آن مجموعه هیچ علم و دانشی نداریم در واقع با دور زدن مسابقه استخدام، دیگرانی که مستحق آن جایگاه هستند را به ناحق از دور خارج کردهایم. تصور میکنیم که اصلاً کار اشتباهی انجام ندادهایم، بلکه با امتیازی که داشتهایم روی صندلی نشستهایم، صندلی که اصلاً مال ما نیست. در واقع ما حقی که اصلاً برای ما نبوده است را با زرنگی صاحب شدهایم. در واقع بسیاری از ما به افرادی تبدیل شدهایم که مرتب در حال جستوجو برای پیدا کردن راههای دور زدن و تقلب کردن هستیم. ما همان تقلبی را انجام میدهیم که دیگران نیز برای دور زدن ما و برنده شدن انجام میدهند. این یعنی بیاعتمادی و همه درگیر این بیاعتمادی هستیم. وقتی هر یک از ما بدون توجه به منافع دیگران به دنبال سود و منفعت خود هستیم، وقتی هر یک از ما فقط به برنده شدن خود به هر شکل ممکن فکر میکنیم و اصلاً برایمان هیچ اهمیتی ندارد که در حق دیگران چقدر اجحاف میکنیم طبیعی است که سنگ روی سنگ بند نمیشود. هر روز بیشتر از روز قبل به یکدیگر دروغ میگوییم و بیشتر از قبل در گرداب بیاعتمادی فرو میرویم، اما بدتر از بیاعتمادی این روزها همین تقلبها و دور زدنهایی است که این روزها فراوان دیده میشود.
سهامدار ترویج بیاخلاقی در جامعه نشویم
بسیاری از ما تصور میکنیم اگر صاف و صادق باشیم دیگران از این صداقت ما سوءاستفاده میکنند و ما همیشه از دیگران عقب میمانیم. چون هیچکدام از ما دلمان نمیخواهد پخمه به نظر بیاییم. پس برای اینکه پخمه و بیدست و پا به نظر نیاییم هر ترفندی را یاد میگیریم و به کار میبریم تا بازنده میدان زندگی نباشیم، در حالی که این اصلاً برد نیست. اگر کمی، فقط کمی واقعبینانه به موضوع نگاه کنیم و عینک منفعتطلبی را از چشمان خود برداریم میبینیم که ما یک بازنده واقعی هستیم. ما تصور میکنیم با زرنگی، بازی را به نفع خود تمام کردهایم در صورتی که ما برای رسیدن به هدف به خودمان دروغ گفته و سر خودمان کلاه گذاشتهایم. به راستی این هدف چقدر ارزشمند است که ما خود را به دره بیاخلاقی میاندازیم و در تباهی سقوط میکنیم. حتی اگر رسیدن به هدف میلیاردها سود و منفعت به جیب ما سرازیر کند آیا ارزش سقوط دارد؟ فقط برای لحظهای به هدفی که به آن رسیدهاید فکر و خود را قضاوت کنید که برای رسیدن به آن چه چیزهایی را از دست داده و چه بهایی را پرداخت کردهاید؟ به خودمان رحم کنیم. به آینده فرزندانمان رحم کنیم. به جامعهای که در آن زندگی میکنیم رحم کنیم. با خود روراست و صادق باشیم. ما در برابر جامعه خود مسئول هستیم. برای منفعت خود فرهنگ تقلب کردن را مرسوم نکنیم. نگذاریم با رفتار ریز و درشت ما قباحت و زشتی یک کار خلاف بریزد. با خلافهای ریز و درشت خود سهامدار ترویج بیاخلاقی در جامعه نشویم و نسلهای آینده را متقلب و رانتخوار بار نیاوریم.