سرويس حوادث جوان آنلاين: دختران بازنده اصلی روابط با پسران هستند. این موضوع براساس تحقیقات و تجربههای عینی حاصل شده است که بیتوجهی دختران به آن به مرگ خودخواسته بسیاری از آنها و رسواییهای خانوادگیشان منجر شدهاست. یکی از قربانیان این روابط دختری نوجوان است که ارتباط او با فوتبالیستی سرشناس زندگی او و خانوادهاش را به پرتگاه نابودی کشاند.
به گزارش خبرنگار ما، اواخر سال۹۵ دختر ۱۷ساله به نام ریحانه همراه مادرش به اداره پلیس رفت و از مرد جوانی به اتهام اذیت و آزار شکایت کرد. آن دختر در توضیح به مأموران گفت: «ایرج یکی از فوتبالیستهای معروف در یکی از تیمهای اصفهان بود. دو سال قبل با هم آشنا شدیم و در این مدت او قول ازدواج داده بود. رابطهمان ادامه داشت تا اینکه روزی همراه یکی از دوستانش مقابل مدرسه آمد. آن روز دوستم همراه من بود و به بهانه اینکه ایرج ما را به خانه برساند سوار خودرواش شدیم. او دوستم را به خانهشان رساند، اما مرا به خانه خودش برد. وقتی وارد خانه ایرج شدم او و دوستش به من نزدیک شدند و بدون توجه به التماسهایم....»
بعد از طرح این شکایت، دختر جوان به پزشکی قانونی فرستاده شد و بنا به اعلام نظر کارشناسان، ایرج شناسایی و بازداشت شد. وی در مراحل بازجویی به رابطه با دختر جوان اعتراف کرد و با قبول جرمش روانه زندان شد، اما دیگر متهم متواری بود. به این ترتیب در حالیکه تلاش پلیس برای شناسایی و بازداشت دوست متهم ادامه داشت، مأموران دریافتند دختر جوان باردار شده است و بعد از زایمان سرپرستی آن کودک از طرف بهزیستی به زوج دیگری سپرده شده است. به این ترتیب پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات به شعبه دوازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و صبح دیروز مقابل هیئت قضایی همان شعبه به ریاست قاضی تولیت و مستشار ملکی قرار گرفت. ابتدای جلسه شاکی در جایگاه قرار گرفت و گفت: «بعد از به دنیا آمدن نوزاد، او را تحویل بهزیستی دادم، چون این ماجرا باعث شد پدر و مادرم از هم طلاق بگیرند به همین خاطر شرایط نگهداری از او را نداشتم. این حادثه باعث شد آبروی خانوادهام برود و به من هم ضربه روحی و جسمی زیادی وارد کرد. برای شاکی درخواست اشد مجازات دارم.» در ادامه پدر شاکی در خصوص طلاق همسرش به هیئت قضایی گفت: «بعد از هفتماه از این اتفاق باخبر شدم. شنیدن این خبر برای من شوک بزرگی بود و تحمل آن نیز سخت بود. از طرفی پنهانکاری همسرم مرا به شدت عصبانی کرد؛ چراکه اگر زودتر میفهمیدم شاید میتوانستم جلوی آبرویی که از من رفته بود را بگیرم. همین دلیلی شد تا تصمیم بگیرم همسرم را طلاق دهم.» سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و با قبول جرمش گفت: «من و ریحانه با هم رابطه داشتیم و قصد داشتم با او ازدواج کنم. این حادثه ناخواسته بود و وسوسه شیطان شده بودم. اگر آزمایشات معلوم کند آن طفل متعلق به من و ریحانه است حاضرم با ریحانه ازدواج کنم و سرپرستی کودک را قبول کنم.» بعد از دفاعیات متهم، پدر و مادر شاکی پیشنهاد وی را رد کردند و شاکی نیز گفت: راضی به ازدواج با متهم نیست. همچنین زوج جوانی که سرپرستی فرزند را قبول کرده بودند با ارائه نامه به دادگاه نیز مخالفت خود را برای تحویل فرزند به متهم اعلام کردند و گفتند حاضر نیستند سرپرستی کودک را به آنها واگذار کنند. در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.