سرویس سبک زندگی جوان آنلاین- کسری محمدیان: بارها درباره مسئولیتپذیر بودن صحبتها شده و مطالب بسیاری گفته شده است، اما سؤال اینجاست که تا چه میزان این صحبتها و راهکارهای مسئولیتپذیر بودن در ذهن افراد تأثیر گذاشته است. مشخص نیست در ذهن افراد مختلف جامعه چه تأثیری داشته است ولی گویا هیچ تأثیری روی بسیاری مسئولان جامعه نداشته است و هر روز شاهد وقایعی در جامعه هستیم که به بیمسئولیتی مسئولان در حوزه کاریشان برمیگردد. وقتی مسئولان جامعه که در رأس امور قرار دارند مسئولیتپذیری در زندگی و رفتار و کار آنان کمرنگ است شاید توقع زیادی است که مردم آن جامعه افرادی دلسوز و مسئولیتپذیر باشند. همیشه تکرار یک رفتار تأثیری که در روزهای اول داشته را به مرور از دست میدهد و فرد نسبت به آن بیتفاوت میگردد تا جاییکه به شکل یک امر عادی تبدیل میشود و هیچ واکنشی نسبت به آن نشان داده نمیشود. درباره اتفاقهای ناگوار هم همینگونه است. هر اتفاقی هر چقدر وحشتناک و دلخراش هم که باشد به دلیل تکرار آن چشم و ذهن انسان به آن عادت کرده است و دیگر واکنش اولیه را ندارد. درباره خبر یک حادثه دلخراش هم همینطور است. خبر خیلی زودتر در ذهن مردم به عادت تبدیل میشود و دیگر از حساسیتهای اولیه خبری نیست تا جاییکه ذهن جامعه نسبت به آن خنثی میشود. مثلاً درباره حوادث جادهای هنگام شنیدنش سری به نشانه تأسف تکان میدهیم و رد میشویم. با شنیدن سوختن دانشآموزان به دلیل بیاحتیاطی و بیمسئولیتی مسئولان مدرسه، فقط برای لحظهای دلمان به درد میآید و دوباره مشغول و سرگرم روزمرگیهای خود میشویم. اتوبوس دانشآموزان چپ میکند یک تعداد نخبه یا فوت میکنند یا قطع نخاع میشوند فقط تا چند روز رسانهها در بوق و کرنا میکنند و بعد از چند روز همه چیز به فراموشی سپرده میشود. همه فراموش میکنیم با این حادثه دلخراش چند خانواده داغدار شدهاند و در سوگ فرزندانش نشستهاند. همه چیز را فراموش میکنیم تا اتفاق بعدی بیفتد و دوباره همه برای چند روز درباره بیمسئولیتی مسئولان مربوط مدام حرف بزنیم.
اتوبوس دانشگاه در مسیر داخلی دانشگاه چپ میکند و ۱۰ نفر کشته و ۲۵ نفر مجروح میشوند که حال برخی از آنها وخیم اعلام میشود. در ساعتهای اولیه همه مردم از شنیدنش شوکه میشوند یعنی چه در مسیر داخلی دانشگاه اتوبوس چپ میکند و تعدادی از دانشجوها میمیرند؟ مگر دانشگاه در کجا ساخته شده است که جادهای پیچ در پیچ دارد که در عکسها تداعیگر جاده چالوس پر حادثه است؟ بله دانشگاهی در فضایی غیراستاندارد بدون توجه به شیب بسیار و کوهستانی بودن محیط میسازند. از این بگذریم چرا با این همه شهریههای سنگینی که از خانوادهها گرفته میشود حداقل وسیله حمل و نقل مناسب و سالم برای جابهجایی دانشجویان در نظر گرفته نمیشود؟ همانطور که گفته شد خبر در ساعتهای اولیه بازتاب بسیاری داشت و بسیار تأثربرانگیز بود ولی بعد از گذشت یکی دو روز بازهم خیلیها فراموش کردند که این اتفاق چه بلایی سر خانوادههای قربانیان حادثه آورده است. جامعه ما هیچوقت رنگ مسئولیتپذیری به خود نمیگیرد تا مادامی که اینگونه وقایع بعد از مدتی به دست فراموشی سپرده میشود. شما با اخراج کردن یک یا چند نفر که شاید چندان هم ربطی مستقیم به حادثه نداشته باشند آیا میتوانید جانی که از دست رفته است را حیاتی دوباره ببخشید؟ میتوانید مرهمی بر دل داغدار خانوادههای داغدار بگذارید؟
نکته تکراری این جریانات اینجاست که در چنین مواقعی همه شروع میکنند از مسئولان کشورهای دیگر میگویند که چقدر مسئولیتپذیرند و مطالب، فیلمها و اخباری در این زمینه در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود. بر فرض در یک کشور اروپایی برای موضوعی که فقط به دلیل کوچکترین تأخیر یا اشتباه سهوی صورت گرفته، مثلاً هواپیما ۲۰ دقیقه تأخیر داشته، فرد مسئول عذرخواهی میکند یا در جا استعفا میکند! متأسفانه درکشور ما این رویه عادی شده است که همیشه ابتدا باید اتفاقی بیفتد و جانی از دست برود تا مسئولان مربوط بعد از آن به فکر برطرف کردن اشکال و ایراد ماجرا باشند. انگار که «مسئول» فقط یک عنوان است و تنها گاهی بر حسب اجبار عملیاتی میشود! اما تا کجا قرار است این روال ادامه پیدا کند. آیا نباید فکری برای آن کرد؟