کد خبر: 940962
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۳۹۷ - ۰۸:۱۲
آیا مسئولیت حرف‌های خود را قبول می‌کنیم؟
اکثر انسان‌ها فکر می‌کنند مسئولیت‌پذیری یعنی کار خودت را خوب انجام بدهی و تمام، اما زندگی ما فقط در کار و تکلیف خلاصه نشده، بلکه مسئولیت زبان بیشتر از این حرف‌هاست. این عضو بی‌استخوان می‌تواند چنان سنگین و سخت باشد که تمام استخوان‌های بدن و فکر یک انسان دیگر را خرد کند یا برعکس می‌تواند آنقدر ساده و بدون بالا و پایین باشد که دل یک بنده خدا را سبک کند.
سرویس سبک‌زندگی جوان‌آنلاین- نگین خلج سرشکی: هیچ عبادتی بهتر از خدمت به مردم نیست و این خدمت کردن فقط در کاری انجام دادن خلاصه نمی‌شود. می‌توان صادق بود و خدمت کرد. می‌توان مسئولیت‌پذیر بود و خدمت کرد. می‌توان رو راست بود و خدمت کرد و حتی بهتر از این‌ها می‌توان مؤدب بود و به دل آدم‌ها خدمت کرد. انسان‌ها بیشتر از اینکه برای آن‌ها کاری انجام دهیم، به کلام صادق و شخصیت مسئولیت‌پذیر و ادب ما نیاز دارند.

انگار هر چه زمان بیشتر می‌گذرد، حس مسئولیت‌پذیری در برابر حرف زده شده نیز کمتر و کمرنگ‌تر از دیروز می‌شود. خیلی از حرف‌ها اعتبار، صداقت و قید و بندی ندارند. انگار صاحب کلام مسئولیتی در برابر حرف خود احساس نمی‌کند. به قول سهراب سپهری «دهان، گلخانه فکر است» و خیلی از ما دیگر حتی در برابر گل و گلخانه خود هم مسئولیت‌پذیر نیستیم. اینکه هر چیز به فکرمان می‌رسد را به سرعت بیان می‌کنیم یعنی ما برای شخصیت خود ارزش قائل نیستیم و مسئولیت شخصیت خود را به عهده نمی‌گیریم و این بدترین نوع بی‌مسئولیتی است.

اکثر انسان‌ها فکر می‌کنند مسئولیت‌پذیری یعنی کار خودت را خوب انجام بدهی و تمام، اما زندگی ما فقط در کار و تکلیف خلاصه نشده، بلکه مسئولیت زبان بیشتر از این حرف‌هاست. این عضو بی‌استخوان می‌تواند چنان سنگین و سخت باشد که تمام استخوان‌های بدن و فکر یک انسان دیگر را خرد کند یا برعکس می‌تواند آنقدر ساده و بدون بالا و پایین باشد که دل یک بنده خدا را سبک کند. اگر همه آدم‌ها حد و حدود زبان خود را بدانند دیگر هیچ مرز و حرمتی شکسته نمی‌شود. اگر آدم‌ها به جای اهمیت دادن به اندازه پول، رفاه و امکانات دیگران کمی اندازه دهان و کلمات خود را بدانند دیگر هیچ ارزشی بی‌ارزش نمی‌شود و هیچ دلی نمی‌لرزد. آنقدر سبک سرانه حرف می‌زنیم و از حرف خود می‌گذریم که انگار نه انگار بند دلی را پاره کرده‌ایم و بعضی اوقات آنقدر راحت و بی‌فکر قول می‌دهیم که انگار نه انگار دلی به حرف ما امید بسته است. مسئولیت‌پذیری فقط در تأمین مالی و امکانات زندگی معنی نمی‌دهد، بلکه باید اول مسئول حساب و کتاب زبان خود باشیم.

شب تا صبح برنامه‌های بزرگ و کوچکی در ذهن خود می‌سازیم که فردا برای ما چگونه بگذرد و به اصطلاح در برابر فردای خود مسئول هستیم، اما حواسمان نیست با چند کلمه به راحتی روز یک نفر را خراب می‌کنیم و چیزی به عنوان مسئولیت کلام برای ما معنی ندارد. شاید تمام این سبک فکری‌ها و بی‌باکی‌های زبان ما تقصیر خودمان نباشد و کار از جایی دیگر ایراد دارد. شاید هرگز به ما چگونه حرف زدن و چه زمانی سکوت کردن را کسی یاد نداده است. هرگز به ما نگفته‌اند اگر نمی‌توانی کاری را انجام دهی پس قول نده. قول دادن و انجام ندادن یعنی بی‌مسئولیتی. هرگز به ما نگفته‌اند اگر خودت راه را بلد نیستی پس کسی را هم راهنمایی نکن. راهنمایی اشتباه یعنی بی‌مسئولیتی. هرگز به ما یاد نداده‌اند چگونه انتقاد و چگونه تعریف کنیم که نه سیخ بسوزد و نه کباب.‌ای کاش به ما یاد می‌دادند چگونه حرف را به اندازه دهان خود لقمه بگیریم.

قبل از اینکه بار حرف خود را بر دوش دیگران بگذاریم، بهتر است کمی سبک و سنگین کنیم و ببینیم چه امیدی ناامید می‌شود و چه رشته افکاری گره می‌خورد. کلام ما با خود بار سنگینی را جابه‌جا می‌کند و حتی می‌تواند باری را از روی دوش کسی بردارد. مسئولیت‌پذیری فقط به دوش کشیدن بار کار و تکلیف روزانه نیست، بلکه بهتر است کوله‌بار زبان خود را جمع و جور کنیم و آن را خودمان به دوش بکشیم. همین زبان نیم وجبی می‌تواند کیلومتر‌ها بار به دوش بکشد و مسئولیت‌پذیر باشد یا اینکه برعکس سوار افکار این و آن شود و سنگینی خود را بر کمر احساسات دیگران جابه‌جا کند. اگر ادعای خداپرستی داریم بهتر است هوای زبان خود را داشته باشیم و خلق خدا را سبک نکنیم که این بهترین نوع عبادت است. باید حواسمان باشد که اگر با زبان خود دلی را بلرزانیم قطعاً سقف خانه دل خودمان خواهد ریخت.

خیلی‌ها سرشان برای سرک کشیدن در هست و نیست دیگران درد می‌کند و نقد کردن زندگی شخصی آدم‌ها برای آن‌ها حکم مسکن دارد. هر وقت هر جا بیکار می‌شوند خود را مسئول نظارت بر امور شخصی دیگران می‌دانند. مسئولیت‌پذیری برای آن‌ها در زدن حرف‌های عاقل اندر سفیه درباره زندگی مردم خلاصه شده است. چنان عینک ریزبینی می‌زنند و دست بر زیر چانه می‌گذارند که انگار همه چیزدان هستند و باید چاله و چوله‌های زندگی دیگران را پر کنند. حرف زدن درباره کمبود‌های دیگران چنان حس رضایت به آن‌ها می‌بخشد که مسئولیت کار و بار خود را فراموش می‌کنند. انسان‌ها عادت کرده‌اند برای فراموش کردن و پوشش نقص‌های خود شروع کنند به شفاف‌سازی زندگی دیگران. بهتر است همه ما کمی مسئول کمبود‌های خود باشیم.

زبان ما آنقدر بی‌بند و بار و بی‌مسئولیت شده است که به راحتی آب ناپاکی روی آبروی دیگران می‌ریزد و آن را می‌شوید و در گوشه پهن می‌کند تا خشک شود. غافل شده‌ایم که یک روز باید پاسخگوی تک‌تک کلمات خود باشیم. غافل شده‌ایم آبی که ریخته شد دیگر جمع نمی‌شود. زبان ما می‌تواند مرهم زخم و آب روی آتش باشد یا اینکه زهر به جان دیگران بریزد. زبان ما می‌تواند آتش را گلستان کند یا برعکس آتش به خانه دیگران اندازد. اگر از این عضو پر مسئولیت خوب استفاده کنیم تا عمر داریم همه می‌گویند خدا به او خیر دهد. چرا زبانی که می‌تواند زیباترین شعر‌ها را بگوید، جالب‌ترین داستان‌ها را نقل کند و حکیمانه‌ترین حرف‌ها را بزند باید برای خراب کردن دیگران استفاده شود؟

زیباترین نوع مسئولیت‌پذیری را می‌توان در حفظ کردن کلام دانست. بهترین مسئولیت‌پذیری این است که کمی بیشتر مطالعه کنیم و کلام خود را پرورش دهیم. کلام ما می‌تواند گلخانه باشد و لاله‌زار یا راکد بماند. زبان ما می‌تواند شیرین و شکرین باشد یا نمک روی زخم. ما مسئول حرف‌های خود هستیم و باید تا ابد پای حرف زده شده خود بمانیم، چه خوب و خیر باشد و چه شر و شوم. این دنیا برابر با قانون محض عمل و عکس‌العمل است. حرف‌های ما به کائنات نیرو می‌دهد و این نیرو به خودمان بازمی‌گردد. پس چه بهتر که مسئول شادی خود باشیم و شادی به رگ‌های جهان تزریق کنیم. کلام ما مانند یک گیاه است و ما باغبان آن هستیم. ما می‌توانیم زیباترین گل را به بار آوریم یا علفی هرز که هیچ جلوه‌ای ندارد. زبان ما هم می‌تواند گل به دیگران هدیه کند، هم گلوله‌ای بر جان دیگران باشد، تا چه بگوییم؟
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار