سرويس سياسی جوان آنلاين: شهید مرتضی مطهری در کتاب نهضتهای ۱۰۰ ساله اخیر اسلام، پس از بحث و بررسی این نهضتها و رهبران آنها به برخی از آفاتی که موجب انحراف نهضتها شده است میپردازد. شهید معتقد است اگر از این آفات در نهضت اسلامی مردم ایران نیز مراقبت نشود، نهضت به انحراف کشیده خواهد شد. هر چند که قریب به نیم قرن از این گفتهها میگذرد، اما مرور آنها از باب اهمیت موضوع و قرابت موارد بیان شده با شرایط امروز، مهم مینماید. گزیده این بحث به نقل از جلد ۲۴ مجموعه آثار شهید مطهری صفحه ۸۶ تا ۹۵ در ادامه آمده است.
نهضتها مانند همه پدیدههای دیگر ممکن است دچار آفتزدگی شوند. وظیفه رهبری نهضت است که پیشگیری کند و اگر احیاناً آفت نفوذ کرد، با وسایلی که در اختیار دارد یا باید در اختیار بگیرد، آفتزدایی نماید. اگر رهبری یک نهضت به آفتها توجه نداشته باشد یا در آفتزدایی سهلانگاری نماید قطعاً آن نهضت، عقیم یا تبدیل به ضد خود خواهد شد و اثر معکوس خواهد بخشید. ما از نظر انواع آفتها آنچه به نظرمان رسیده است یادآوری میکنیم، بدون آنکه مدعی باشیم همه آنها را استقصا کردهایم:
۱) نفوذ اندیشههای بیگانه: اندیشههای بیگانه از دو طریق نفوذ میکنند؛ یکی از طریق دشمنان، هنگامی که یک نهضت اجتماعی اوج میگیرد، پیروان مکتبهای دیگر برای پوشانیدن آن از درون، اندیشههای بیگانه را که با روح آن مکتب مغایر است وارد آن مکتب میکنند و آن مکتب را به این ترتیب از اثر و خاصیت میاندازند یا کماثر میکنند. دیگر از طریق دوستان و پیروان. گاهی پیروان خود مکتب به علت ناآشنایی درست با مکتب، مجذوب یک سلسله نظریات و اندیشههای بیگانه میشوند و آگاهانه یا ناآگاهانه آن نظریات را رنگ مکتب میدهند و عرضه میکنند. راه مبارزه با این خطر تحریم و منع نیست. راه مبارزه، عرضه داشتن صحیح این مکتب در همه زمینهها با زبان روز است. حوزههای علمیه ما باید کارهای علمی و فکری خود را ده برابر کنند، باید بدانند که اشتغال منحصر به فقه و اصول رسمی جوابگوی مشکلات نسل معاصر نیست.
۲) تجددگرایی افراطی: مشکلات جامعه بشری نو میشود و مشکلات نو راهحل نو میخواهد. سر ضرورت تقلید و رجوع به مجتهد زنده همین است، والا در یک سلسله مسائل استاندارد شده میان تقلید از زنده و مرده فرقی نیست. افراط و تفریط در همین جا پیدا میشود. برخی آنچنان عوامزده هستند که تنها معیارشان سلیقه عوام است. برخی دیگر که به مسائل روز توجه دارند و درباره آینده میاندیشند متأسفانه سخاوتمندانه از اسلام مایه میگذارند و به جای آنکه اسلام را معیار حق و باطل زمان قرار دهند، سلیقه و روح حاکم بر زمان را معیار اسلام قرار میدهند. تجددگرایی افراطی [که]در حقیقت عبارت است از آراستن اسلام به آنچه از اسلام نیست و پیراستن آن از آنچه از اسلام هست به منظور رنگ زمان زدن و باب طبع زمان کردن، آفت بزرگی برای نهضت است.
۳) ناتمام گذاشتن: تاریخ نهضتهای اسلامی صد ساله اخیر یک نقیصه را در رهبری روحانیت نشان میدهد و آن اینکه روحانیت، نهضتهایی که رهبری کرده تا مرحله پیروزی بر خصم ادامه داده و از آن پس ادامه نداده و پی کار خود رفته و نتیجه زحمات او را دیگران و احیاناً دشمنان بردهاند. مشروطیت ایران را روحانیت به ثمر رسانید، اما آن را ادامه نداد و بهرهبرداری نکرد و لذا طولی نکشید که یک دیکتاتوری خشن روی کار آمد و از مشروطیت جز نام باقی نماند. حتی در جنبش تنباکو اظهار تأسف میشود که روحانیت با لغو امتیاز رژی کار خود را تمام شده تلقی کرد در صورتی که میتوانست پس از آن آمادگی مردم، یک نظام واقعاً اسلامی به وجود آورد. [لذا]به دنبال لااِله باید اِلَّا اللّه بیاید. در هر نهضت، مرحله سازندگی و اثبات از مرحله نفی و انکار دشوارتر است.
۴) رخنه فرصتطلبان: وظیفه بزرگ رهبران اصلی این است که راه نفوذ افراد فرصتطلب را [به نهضت]سد نمایند. هر نهضت مادام که مراحل دشوار اولیه را طی میکند سنگینیاش بر دوش افراد مؤمن مخلص فداکار است، اما همین که به بار نشست، سر و کلّه افراد فرصتطلب پیدا میشود و [تا آنجا پیش میروند]که تدریجاً انقلابیون مؤمن و فداکاران اولیه را از میدان به در میکنند. [ببینید]انقلاب مشروطیت ایران را چه کسانی به ثمر رساندند؟ و پس از به ثمر رسیدن، چه چهرههایی پستها و مقامات را اشغال کردند؟ و نتیجه نهایی چه شد؟ قهرمانان آزادیخواه، همه به گوشهای پرتاب و به فراموشی سپرده شدند، اما فلانالدولهها که تا دیروز زیر پرچم استبداد با مشروطهچیان میجنگیدند، به مقام صدارت عُظما رسیدند و نتیجه نهایی، استبدادی شد به صورت مشروطیت.
۵) ابهام طرحهای آینده: روحانیت به علل خاصی در ارائه طرح آینده کوتاهی کرده و لااقل به طور کامل ارائه نداده است. در مقابل، گروههایی دیگر هستند که طرحهایشان مشخص است؛ معلوم است جامعه ایدهآل آنها از نظر حکومت، قانون، آزادی، ثروت، مالکیت، اصول قضایی و اصول اخلاقی چگونه جامعهای است. تجربه نشان داده که روشن نبودن طرح آینده ضایعات اساسی به بار میآورد. قطعاً نهضت باید طرحهای روشن و خالی از ابهام ارائه دهد تا جلوی ضایعات گرفته شود. ما خوشوقت و خدا را سپاسگزاریم که از نظر مواد خام فرهنگی، فوق العاده غنی هستیم. نیازی از این نظر به هیچ منبع دیگر نداریم. تنها کاری که باید بکنیم استخراج، تصفیه و تبدیل این مواد خام به مواد قابل استفاده است و مستلزم بیدار دلی، کار و صرف وقت است.
۶) پایبندی به اخلاص و پاکی نیتها: نهضت خدایی باید برای خدا آغاز شود و برای خدا ادامه یابد و هیچ خاطره و اندیشه غیر خدایی در آن راه نیابد تا عنایت و نصرت الهی شاملش گردد وگرنه باد غیرت خدایی به صد خار پریشان دلش مینماید. آن که نهضت خدایی آغاز میکند باید جز به خدا نیندیشد، توکلش بر ذات مقدس او باشد و دائماً حضور ذهنی داشته باشد که در حال بازگشت به سوی اوست... هنگامی که گروهی از مجاهدین اسلام نبردی را پشت سر گذاشته و به مدینه برمیگشتند، رسول خدا به آنها فرمود: «آفرین بر گروهی که جهاد کوچکتر را انجام داده و جهاد بزرگترشان هنوز باقی است.» گفتند: «یا رسولاللّه! جهاد بزرگتر چیست؟» فرمود: «جهاد با هوای نفس». پاک نگه داشتن اندیشه و نیت در مراحل نفی و انکار که همه سرگرمیها درگیری با دشمن بیرونی است، آسانتر است. همین که نهضت به ثمر رسد و نوبت سازندگی و اثبات- که ضمناً پای تقسیم غنایم هم در میان است- برسد، حفظ اخلاص بسی مشکلتر است. سنت لایتغیر خداست که هر ملتی که از درون و از جنبه اخلاقی تغییر کند و عوض شود، خداوند متعال سرنوشت آنها را تغییر دهد: «اِنَّ اللّهَ لا یغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یغَیروا ما بِاَنْفُسِهِمْ» خداوند وضع و سرنوشت مردمی را عوض نمیکند، مادامی که آنها خود را و آنچه به اندیشهها و رفتارهای خودشان مربوط است تغییر ندهند.