کد خبر: 956374
تاریخ انتشار: ۰۴ خرداد ۱۳۹۸ - ۰۸:۲۷
بررسی کلیدواژه «نظام انقلابی» در گفت‌وگو با دکتر ابوالفضل صدقی کارشناس و پژوهشگر مسائل سیاسی
اگر مشکل اول ما ایده است، مشکل دوم ما این است که ساختار‌ها کامل و اسلامی نیست؛ ساختار اسلامی هم این نیست که یک تابلویی بزنیم و بنویسیم فلان نهاد اسلامی. از سوی دیگر کارگزارانی داریم که اصلاً دغدغه تمدن اسلامی و نظام اسلامی را ندارند. این‌ها ضعف است برای جریانی که می‌خواهد ختم به ایران بزرگ اسلامی و تمدن نوین اسلامی شود.
محمد صادق عبداللهی
سرویس سیاسی جوان آنلاین:‌ بیانیه گام دوم انقلاب دفاع از مفهوم «نظام انقلابی» را تا ابد از بدیهیات انقلاب اسلامی دانسته است. پیش از این نیز بار‌ها مقام معظم رهبری «نظام انقلابی» را از اصلی‌ترین اهداف انقلاب خوانده و در مراحل پنج‌گانه‌ای که برای انقلاب اسلامی به تصویر کشیدند دومین مرحله را تشکیل «نظام انقلابی» قرار داده‌اند. ایشان در دیدار با مردم آذربایجان‌شرقی در بهمن ۱۳۹۶ نیز تعبیری فراتر از آنچه که آمد به کار برده و «انقلاب» را برابر با «نظام انقلابی» عنوان کرده‌اند. رهبر انقلاب در این دیدار می‌فرمایند: «انقلاب یعنی نظام انقلابی؛ این نظام اسلامی، همین نظام امّت و امامت، نظام مردم‌سالاری دینی باید باشد با هدف‌های انقلاب، با حرکت انقلابی، با جهت‌گیری انقلاب؛ این باید اتّفاق بیفتد.» با توجه به اهمیت بحث و تأکیدات معظم‌له بر ایجاد «نظام انقلابی» گفت‌وگویی با دکتر ابوالفضل صدقی کارشناس و پژوهشگر مسائل سیاسی ترتیب داده‌ایم تا مراحل و موانع ایجاد نظام انقلابی را به بحث بگذاریم. مشروح این مصاحبه در ادامه از نظر می‌گذرد.

اگر بر اساس آنچه در علوم اجتماعی متداول است به کلیدواژه «نظام انقلابی» بنگریم در ظاهر نوعی تناقض در این کلیدواژه مشاهده می‌کنیم. از منظر شما آیا این تناقض واقعاً وجود دارد یا صرفاً یک اشتباه ظاهری و ناشی از غلبه یافتن علوم اجتماعی و سیاسی غربی بر فضای علمی کشور است که منجر به این می‌شود که ما کلیدواژه «نظام انقلابی» را بر اساس آن‌ها تحلیل کنیم؟
به نظر من اگر به درستی به این کلیدواژه بنگریم و صحبت‌های سابق رهبری را نیز در ذهن داشته باشیم تناقضی در این گفته وجود ندارد. وقتی شما برداشت پارادوکسیکال از این کلیدواژه دارید که تصور کنید نظام انقلابی به این معناست که این نظام باید مثل انقلاب پرهیاهو و به دنبال نفی و دگرگونی دائمی ساختار‌ها و نهاد‌ها باشد. در حالی که ابداً منظور این نیست بلکه مراد از نظام انقلابی، نظامی است که گفتمان انقلاب اسلامی را در قالب‌ها و عرصه‌های مختلف تولید و بازتولید کند؛ به عبارت دیگر نظام انقلابی باید شامل ساختارها، نهاد‌ها و سازمان‌هایی باشد که ایده‌های انقلابی را در هنر، فرهنگ، اقتصاد، سیاست، علم و... تولید و بازتولید کند. این نظام الزاماتی هم دارد که شاید بتوان اصلی‌ترینش را کنشگران انقلابی دانست. باز این هم بدین معنا نیست که کنشگران انقلابی یعنی کسانی که دائم به دنبال نفی و دگرگونی هستند بلکه مراد کنشگرانی است که در حوزه اندیشه قائل به گفتمان انقلاب اسلامی و با روحیه انقلابی و جهادی به دنبال پیاده‌سازی آن هستند.

آیا فقط داشتن کنشگران انقلابی برای استقرار ساختار‌هایی که به قول شما به تولید و بازتولید گفتمان انقلاب اسلامی در عرصه‌های مختلف بپردازند، کافی است؟
طبیعتاً خیر. هر سازمان یا ساختاری که می‌خواهد شکل بگیرد گام اول آن شکل‌دهی ایده است. در گام دوم بر اساس آن ایده‌ها، ساختار‌ها شکل می‌گیرند و در مرحله سوم بر اساس ساختار‌های ایجاد شده، سیاست‌ها و رفتار‌ها شکل می‌گیرد. اگر شما ساختار‌هایی را شکل دهید که مطابق با ایده نباشد، مطمئناً هنجار‌های شما را تولید و بازتولید نخواهد کرد. ایده هویت‌بخش است و علم و روش‌های مختلف را ایجاد می‌کند. پایه و اساس ایده‌ها، جهان‌بینی است. از جهان‌بینی فلسفه ایجاد می‌شود و از فلسفه دانش و ایده شکل می‌گیرد. برای مثال جهان‌بینی توحیدی می‌تواند فلسفه ملاصدرا را شکل دهد و فلسفه ملاصدرا می‌تواند دانش و ایده اسلامی را شکل دهد. اگر در یک جامعه ایده مثلاً سکولاریسم که از جهان‌بینی مارکس بیرون آمده، وجود داشته باشد آن جهان‌بینی فلسفه‌اش سکولار خواهد بود و وقتی با این جهان‌بینی و فلسفه سکولار دانش تولید می‌شود این دانش نیز سکولار است که الان در دانشگاه‌های ما و بلکه مدارس ما وجود دارد. الان در کشور ما یک دوگانگی وجود دارد، از طرفی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی داریم، اما از طرفی ایده‌هایی در کشور وجود دارد و ساختار‌هایی بر اساس آن‌ها شکل گرفته که عمدتاً انقلابی نیستند و تا زمانی که نتوانیم دولت و کارگزارن انقلابی داشته باشیم قطعاً نمی‌توانیم تمدن اسلامی بسازیم.

به نظرتان ریشه این دوگانگی در چیست که بعد از گذشت ۴۰ سال از انقلاب هنوز کاملاً موفق به شکل‌دهی دولت اسلامی نشده‌ایم؟
یکی اینکه ما ایده متناسب با هویت انقلاب اسلامی تولید نکرده‌ایم. مثلاً بانکداری اسلامی، سیاست خارجی اسلامی، اقتصاد اسلامی، فرهنگ اسلامی و امنیت اسلامی. شما مسئله عدالت که یک آرمان اصلی برای انقلاب اسلامی بوده و هست را ببینید. تعریفی از عدالت نداریم. عدالت چیست و چه تعریفی دارد؟ هر کس با هر جهان‌بینی تعریفی ارائه کرده است. اول باید مطابق با ایده انقلاب اسلامی عدالت را توضیح دهیم تا مشخص شود دقیقاً باید از چی حمایت کنیم.

یعنی می‌گویید مسئله عدالت که از سال‌ها پیش از انقلاب و شاید از دوران مشروطه دغدغه اصلی مردم ایران بوده هیچ تعریفی بر اساس جهان‌بینی اسلامی که آن هم از اصلی‌ترین جهان‌بینی‌های موجود در جامعه ایرانی بوده، وجود ندارد؟
تعریفی از عدالت در کتاب جنود عقل و جهل امام خمینی (ره) موجود است. بنا بر این تعریف انسان چهار قوه عقل، شهوت، غضب و وهم دارد. اگر در جامعه‌ای طوری سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی کردیم که عقل حاکم شد، عدالت به وجود می‌آید. یعنی چی؟ ببینید انسان بر خلاف حیوانات که قوه شهوت، غضب و وهم دارند و بر خلاف فرشتگان که فقط قوه عقل دارند، هر چهارتا را با هم دارد. اگر انسان شهوتش ذیل عقلش نباشد و عقل تنظیم‌کننده آن نباشد در این جامعه «خوک‌صفتی» رواج پیدا می‌کند و اگر خوک‌صفتی رواج پیدا کرد ناموس مردم در امان نیست. اگر رسانه‌ها، دانشگاه‌ها و مراکز فرهنگی ما آمدند و غضب را برجسته کردند که شامل کینه‌ورزی، خشونت‌ورزی و دعوا است «گرگ‌صفتی» در جامعه رواج پیدا می‌کند. اگر طوری سبک زندگی ما شد که قوه وهم بر عقل غلبه پیدا کرد «روباه‌صفتی» حاکم می‌شود. وقتی شهوت، غضب و وهم شورای فرماندهی تشکیل داده و بر عقل حاکم می‌شوند «شیطان بزرگ» به وجود می‌آید. انسان‌هایی که شیطان بزرگ شده‌اند، نمی‌توانند تمدن اسلامی تشکیل دهند. اما اگر شهوت ذیل عقل بود و عقل آن را تنظیم کرد «عفت» به وجود می‌آید و اگر غضب ذیل عقل باشد می‌شود «شجاعت» و اگر قوه وهم ذیل عقل بود «تدبیر» به وجود می‌آید. عفت، شجاعت و تدبیر در کنار هم «عدالت» را به وجود می‌آورند. وقتی انسان عادل شد، جامعه اسلامیِ عادل شکل می‌گیرد. این جامعه است که به تمدن اسلامی منتهی می‌شود. این تعریف که از پیش وجود داشته و دارد برای جامعه امروز باید بسط داده شود و در عرصه‌های مختلف گسیل یابد، اما این کار صورت نگرفته است و به همین معنا گفتم تعریفی از عدالت نداریم. نظام و ساختاری که می‌خواهیم در عرصه‌های مختلف شکل دهیم باید تعاریف مشخصی از عدالت را تولید و بازتولید کند، اما امروز متأسفانه برعکس مسیر عدالت سینمای ما شهوت را رواج می‌دهد، دانشگاه ما که باید ایده انقلاب اسلامی را تولید و بازتولید کند تربیت اسلامی نمی‌کند و کارخانه سکولارسازی است.

همان‌طور که اشاره کردید این مباحث در کتاب جنود عقل و جهل امام (ره) که مربوط با سال ۱۳۰۷ است مطرح شده، چرا امروز این ایده‌ها به قول شما تبدیل به ساختار نشده یا بالاتر از آن بعد از قریب به ۹۰ سال در حوزه‌های مختلف بسط داده نشده است؟
در حوزه عدالت خیلی از مسائل را امام (ره) و حضرت آقا بیان کرده‌اند، ضعف اصلی در حوزه دانش است. یعنی ایده‌های کلی داریم، اما به دستورالعمل‌هایی که بتواند استفاده شود تبدیل نشده‌اند. می‌گوییم عدالت، اما روشش را نمی‌دانیم. دانشگاه ما پایان‌نامه‌اش اصلاً در این راستا نیست. حوزه ما به نحوی دیگر. جامعه‌ای که می‌خواهد تمدن‌سازی کند و به نیاز‌های بشر پاسخ دهد باید خیلی بیشتر از این‌ها پویا باشد.

حالا سؤال دیگری مطرح می‌شود که چرا این ایده‌های کلان به قول شما تبدیل به روش‌های اجرایی نشده‌اند؟
سؤال مهمی است. ما ساختار‌هایی را شکل داده‌ایم مثل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شورای نگهبان، کمیته امداد، بنیاد مسکن و آستان قدس رضوی که ایده‌های ما را تولید و بازتولید کنند. آنجا که ایده ما در کنار کارگزار مناسب قرار گرفته و کارگزاری بر سر کار بوده که تفکرش تراز تفکر انقلاب است، هم جنگ را پیش برده و هم پیشرفت رقم خورده، اما آن‌ها که همسو با ایده انقلاب اسلامی نبوده‌اند و بر اساس مبانی سکولار جلو رفته‌اند حتی نتوانستند پراید را ارتقا دهند. من همیشه برایم سؤال است که چطور در صنایع دفاعی می‌توان از دانشگاه‌ها استفاده کرد و حتی پهپاد ساخت، اما در حوزه مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دولتی‌ها نمی‌روند سراغ ظرفیت‌های عظیم دانشگاه‌ها و از این‌ها استفاده کنند. پس اگر مشکل اول ما ایده است، مشکل دوم ما این است که ساختار‌ها کامل و اسلامی نیست؛ ساختار اسلامی هم این نیست که یک تابلویی بزنیم و بنویسیم فلان نهاد اسلامی. از سوی دیگر کارگزارانی داریم که اصلاً دغدغه تمدن اسلامی و نظام اسلامی را ندارند. این‌ها ضعف است برای جریانی که می‌خواهد ختم به ایران بزرگ اسلامی و تمدن نوین اسلامی شود. کارگزاری که سکولار مسلمان است و اسلام را نه به عنوان یک دین تمدن‌ساز بلکه به عنوان یک دین معنوی حداقلی و محدود به ابعاد فردی می‌داند و یا اینکه دین را اسلام سیاسی، اما ناکارآمد در حوزه اجتماعی می‌داند چطور می‌خواهد تمدن‌سازی کند؟ وقتی آن آقا می‌گوید ما وظیفه بردن مردم به بهشت را نداریم چطور می‌خواهد تمدن نوین اسلامی را شکل دهد؟ بعضی از این‌ها انقلاب اسلامی را تنها حرکتی برای کنار زدن دیکتاتوری و روی کار آمدن مردم‌سالاری می‌دانند و اصلاً قائل به تمدن نوین اسلامی و مأموریت جهانی انقلاب اسلامی نیستند در حالی که حضرت امام (ره) در سال ۴۲ به آقای عسکراولادی فرمودند: این حرکت ما سه هدف دارد؛ اول ایجاد دولت اسلامی، دوم بیداری اسلامی و سوم بیداری مردم در سرتاسر جهان.

همان‌طور که گفتید بخشی از مشکلات در حوزه ایده و دانش است، این که دیگر به عمل کارگزاران ربطی ندارد.
کسی که برنامه پنج ساله را می‌بندد و طراحی می‌کند، بر اساس چه ایده‌ای عمل می‌کند؟ کسی که در ذهن خود ایده قرآنی داشته باشد و به پشتوانه این ایده بیندیشد در هر زمینه‌ای که وارد شود تراز انقلاب اسلامی عمل خواهد کرد، البته حتماً چالش و سختی خواهد داشت. این را هم بگویم که من این‌طور فکر نمی‌کنم که اگر فقط یک فرد تراز انقلاب اسلامی بر مسند وزارتخانه‌ای بنشیند تمام کار‌ها درست می‌شود. ده‌ها کار دیگر هم لازم است. لازم است ساختار‌ها و رویه‌ها اصلاح و آدم‌های مختلف در حوزه‌های مختلف تربیت شوند. تصور کنید فردی کاملاً منطبق با ایده انقلاب اسلامی به وزارت فرهنگ منصوب شد. خب این فرد علاوه بر ایده‌ها و دانش‌های اسلامی باید افرادی را داشته باشد که فیلم، تئاتر، رمان، موسیقی و کتاب تراز انقلاب اسلامی تولید کنند. اگر بهترین مربی فوتبال هم داشته باشی، ولی بازیکن خوب نداشته باشی از مقدماتی آسیا هم نمی‌توانی بالا بروی مگر اینکه مربی فرصت کند تا بازیکنان خوب تربیت کند؛ لذا قطعاً با یک کارگزار نمی‌شود، باید هنرمند تولید کرد، دستورالعمل‌ها و ادارات را تغییر داد که کار زمانبری است. خیلی از این کار‌ها هم از عهده یک کارگزار خارج است و نیاز به همت همه دلسوزان انقلاب دارد. مثلاً شما ببینید یک زمانی همه می‌گفتند چرا سینمای ما و چرا فیلم‌های تولید شده منطبق با ایده انقلاب اسلامی نیست، اما کم‌کم جوانان انقلابی در قالب جشنواره عمار کار را دست گرفتند یا در حوزه‌های دیگر ببینید نهادها، انجمن‌ها، سمن‌ها و خیریه‌ها چقدر فعال هستند و گاهی نواقص دولت را کاملاً پوشش می‌دهند.

شما در بحث‌تان اولویت را به کنشگران می‌دهید. به نظرتان نمی‌شود از زاویه دیگر به مسئله نگاه کرد و ابتدا ساختار‌ها را شکل داد؟ این‌طوری دیگر مطمئن می‌شویم که اگر کارگزاری هم به ساختار وارد شود که هم‌جهت با ایده انقلاب اسلامی نباشد، ساختار به نوعی عمل می‌کند که عملکرد آن کارگزار را در راستای هدف و آرمان انقلاب اسلامی تنظیم می‌کند.
حالا نمی‌خواهم بحث کنم که اول مرغ بود یا تخم مرغ. بله قطعاً فضا و ساختار مناسب بر انسان‌ها تأثیر دارد کمااینکه ساختار و فضای دفاع مقدس به گونه‌ای بود که انسان‌ها را رشد می‌داد، اما به نظرم اولویت با آن است که انسان‌های الهی ساخته شوند و بعد ساختار‌ها شکل داده شوند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار