سرويس سياسی جوان آنلاين: بدعهدیهای فراوان غرب در خصوص توسعه فناوری هستهای در ایران سبب شده است ایران به دنبال توسعه درونزای برنامه اتمی خود برپایه توانمندی دانشمندان ایرانی باشد.
یکی از مهمترین دلایلی که در خصوص توسعه انرژی هستهای با تکیه بر توان درونی از سوی نظام جمهوری اسلامی ایران مطرح میشود، بدعهدیهای مداوم کشورهای غربی در مسیر توسعه برنامه هستهای بوده است. این مسئله زمانی مهم میشود که بدانیم، یکی از مهمترین ابعاد جنگ روانی غرب علیه ایران تلاش بر محروم کردن ایران از توسعه داخلی برنامه هستهای و وابسته کردن آن به کمکهای خارجی است، این در حالی است که نگاهی به گذشته نشان میدهد کشورهای غربی در عمل به تعهدات هستهای خود به هیچ عنوان صادق نیستند. یکی از مهمترین نمونههای تاریخی آن نیز لغو دهها قرارداد همکاری هستهای بین ایران و کشورهای غربی در آستانه انقلاب اسلامی بود، البته رفتار غرب در مقابل ایران در خصوص چنین مواردی تنها محدود به نظام جمهوری اسلامی ایران نمیشود بلکه حتی در دوران رژیم شاهنشاهی نیز غرب از توسعه برنامه هستهای ایران بسیار هراسناک بود، به عنوان مثال با وجود اینکه ایران در دهه ۷۰ میلادی به دنبال تلاش برای توسعه چرخه سوخت هستهای بود، اما امریکاییها از صدور مجوز لازم برای فروش تجهیزات لازم به ایران خودداری میکردند. اسناد محرمانه نشان از مذاکرات تلخ دوجانبه میان ایران و امریکا در سالهای بین ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۸ دارد. مسائلی مانند دسترسی به فناوری حساس، ذخایر سوخت و تضمینهای بیشتر موضوع مناقشه بین شاه و امریکا بودند. کارشناسان هستهای امریکا بر این باور بودند شاه با ایجاد زیرساختهای هستهای، قرارداد یورودیف و انعقاد قرارداد با آفریقای جنوبی، تحقیقات برای تولید سلاحهای هستهای سطح پایین را آغاز کرده و مرکز تحقیقات هستهای امیرآباد در تهران محور اصلی این برنامه است. در گزارشهای این کارشناسان آمده بود، تحقیقات ایران شامل مطالعات طرحهای تسلیحات این فعالیتهای محرمانه با یک برنامه غنیسازی لیزری که در سال ۱۹۷۵ آغاز شده، ارتباط مستقیم دارد، از این رو علیاکبر اعتماد رئیس وقت سازمان انرژی اتمی مجبور شد سراغ کشورهایی همچون آلمان و فرانسه برود تا این تحریم را جبران کند، حتی شاه به دنبال این بود تا سراغ بلوک شرق برود که بتواند تحریم غرب را در خصوص عدم فروش فناوری هستهای به ایران جبران کند.
با انقلاب همه چیز به هم میریزد
با پیروزی انقلاب اسلامی برنامه هستهای نیز متوقف شد. در جولای ۱۹۷۹ دولت موقت به ریاست مهندس مهدی بازرگان ساخت نیروگاه بوشهر را که بزرگترین نیروگاه و مهمترین تأسیسات هستهای دوران پهلوی بود متوقف کرد و تمام قراردادهای هستهای لغو شد. سایر مراکز هستهای نیز کار خود را تعطیل کردند و بودجه این سازمان قطع شد.
پس از واقعه تسخیر لانه جاسوسی، امریکا تأمین سوخت اورانیوم غنی شده برای رآکتور تحقیقاتی تهران را متوقف کرد و این مرکز تعطیل شد. با توقف برنامه هستهای و تعطیلی مراکز و تأسیسات هستهای دانشمندان هستهای نیز از ایران مهاجرت و کشورهای طرف قرارداد با ایران مثل امریکا، آلمان، فرانسه، انگلیس و سایرین نسبت به اجرای قراردادهای منعقده که قانونی و تحت نظارت آژانس بوده و حتی مبالغ آن را نیز دریافت کرده بودند، استنکاف کردند.
شرکت کرافتورک یونیون آلمان قرارداد بوشهر را در حالی که نزدیک ۸/۲ میلیارد دلار در سال ۱۹۷۹ صرف این برنامه کرده بود، لغو کرد و یک دعوی حقوقی در دادگاههای بینالملل طرح شد. با توجه به تصمیم اتاق بینالمللی بازرگانی در سال ۱۹۸۲ شرکتهای آلمانی مجبور به تحویل ۸۰ هزار قطعه از تجهیزات شدند، اما تلاش ایران برای گرفتن غرامت بابت رآکتور ناتمام و سوخت هستهای که هزینه آن پرداخت شده بود ناکام ماند. از آنجایی که در این برهه ایران نمیتوانست فشار بینالمللی چندانی به آلمان وارد کند، لذا مشاجره حقوقی بر سر این طرح ناتمام تا سال ۱۹۸۸ ادامه یافت و سرانجام شرکت آلمانی با حمایت کمسیون تجارت بینالمللی در پاریس از این ماجرای حقوقی پیروز بیرون آمد و هیچ غرامتی به ایران پرداخت نشد.
فرانسویها چگونه حق ایران را بلوکه کردند
فرانسه نیز پس از لغو قرارداد یورودیف از پرداخت سهم ایران یا تحویل اورانیوم امتناع کرد. در سال ۱۹۸۰ ایران به دنبال این بود تا سهم خود را از یورودیف بگیرد، اما با سرکار آمدن حزب سوسیالیست فرانسه و به قدرت رسیدن فرانسوا میتران درخواست ایران برای مطالباتش رد شد. در پی فسخ این قرارداد فرانسویها اقامه دعوی کردند و شرکت یورودیف از آنجایی که این اقدام ایران را موجب عدم تحقق برنامهریزی ۱۰ ساله خود دانست، تقاضای خسارت کرد. سرانجام پرونده حقوقی با شرکت یورودیف در سال ۱۹۹۱ حل و فصل گردید و یورودیف توانست ۹۰۰ میلیون فرانک از ۲ میلیارد دلار سرمایهگذاری ایران را به عنوان خسارت دریافت کند و ایران نهایتاً توانست در مجموع ۶/۱ میلیارد دلار از وام اصلی و بهره آن را دریافت کند. تا امروز نیز ایران در فهرست سهامداران غیرمستقیم یورودیف قرار دارد، اما طبق رأی سال ۱۹۹۱ حق استفاده از اورانیوم غنی شده توسط تاسیسات مزبور را ندارد.
پس از لغو قراردادها و تعطیلی مراکز هستهای، این بار با شروع جنگ ایران و عراق مراکز و تأسیسات هستهای دچار آسیب شد و تنها نیروگاه بوشهر هفت بار در طول جنگ مورد حمله واقع شد و خسارات زیادی دید.
نیروگاهی که هیچ کشور غربی حاضر به توسعه آن نشد
در سال ۱۹۸۱ به دلیل کمبود شدید برق در کشور دولت ایران تمایل به ادامه برنامه هستهای جهت تولید برق پیدا کرد. به گفته موسویان ایران تنها به دنبال تکمیل نیروگاه بوشهر و ادامه فعالیتهای رآکتور تحقیقاتی تهران بود تا بتواند به ترتیب از آنها در تولید برق و حوزه پزشکی استفاده کند. ایران در سال ۱۹۸۳ از آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای دستیابی به توان فنی درخواست کمک و با هانس بلیکس مدیر آژانس در این باره مذاکره کرد. هرمن ورا روئیز برای این کار از طرف آژانس انتخاب شد و در اواخر سال ۱۹۸۳ از اصفهان بازدید کرد، اما مخالفت امریکا با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در خصوص ارائه کمکهای فنی به ایران مانع از همکاری آژانس با ایران شد. وزارت خارجه امریکا در آوریل ۱۹۸۴ تأیید کرد که هدف امریکا جلوگیری از انتقال هرگونه دانش فنی و فناوری هستهای توسط تأمینکنندگان خارجی است. وزارت خارجه امریکا طی بیانیهای اعلام کرد که اجازه ارائه فناوری هستهای به ایران را نخواهد داد و از دیگر کشورها نیز خواست تا در دوران جنگ ایران و عراق هیچ همکاری هستهای با ایران نداشته باشند.
در سال ۱۹۸۴ آیتالله خامنهای رئیسجمهور وقت با دریافت مجوز از سوی امام خمینی، برنامه هستهای ایران را آغاز کرد و سیدحسین موسویان مسئول پیگیری برنامه هستهای ایران شد.
ایران برای تأمین انرژی به خصوص برق در پی راهاندازی دوباره نیروگاه بوشهر برآمد، اما برای راهاندازی و شروع مجدد این نیروگاه نیاز به همکاری کشورهای غربی داشت. ایران قصد داشت سوخت نیروگاه را از طریق فرانسه تأمین کند و ساخت نیروگاه را به شرکتهای آلمانی بسپارد. فرانسویها اعلام کرده بودند نمیتوانند سوخت نیروگاه بوشهر را تأمین کنند و همچنین آلمان نیز شرکت کرافتورک را از ساخت نیروگاه بوشهر منع کرده بود. تصمیم امریکا برای عدم دستیابی ایران به دانش و فناوری هستهای موجب شده بود تا سایر کشورها نیز مسئله برنامه هستهای ایران را یک مسئله بینالمللی بدانند و تمایلی برای ادامه کار با ایران نشان ندهند. به این ترتیب مخالفتهای امریکا با برنامه هستهای ایران موجب شد تلاش ایران برای دستیابی به کمکهای رسمی آژانس و کمکهای فنی کشورهای غربی ناکام بماند.
حالا غرب نیز به دنبال محروم کردن ایران از دستیابی به فناوری اتمی است. در تمامی بستههای پیشنهادی غرب به ایران برای حل مناقشه بر سر توسعه برنامه هستهای بحث کمکهای ضروری برای توسعه نیروگاههای اتمی نیز مطرح شده، اما هیچ کدام به جایی نرسیده است.
در میان کشورهای صاحب فناوری تنها روسیه بود که حاضر به فروش رآکتورهای هستهای به ایران شد، حتی برنامه نوسازی رآکتور هستهای اراک نیز با وجود تعهدات مستقیم کشورهایی همچون امریکا به دلیل خروج یکجانبه دولت ترامپ از برجام معطل مانده و با مشکلات فراوانی روبهرو شده است؛ همان گونه که برنامههایی همچون مبادله آب سنگین با کیک زرد نیز به دلیل کارشکنیهای انگلیس معطل مانده است.
با در نظر گرفتن چنین تجربههایی است که ایران به دنبال توسعه درونی برنامه هستهای خود است و به هیچ عنوان به پیشنهادهای جدید اعتنایی ندارد.