دلخوشکردن به موفقیتهای قبلی و جدینگرفتن رقبایی که هیچکدام بیکار نمینشینند تا ما همیشه به قله افتخار برسیم از جمله آسیبهایی است که ورزش کشور همیشه با آن روبهرو است و همیشه هم ضربات سخت و جبرانناپذیری از آن خورده است.
فوتسال ایران سالهاست که قدرت اول آسیاست؛ تیمی با قهرمانیهای متعدد در ردههای مختلف و حتی بانوان در سطح قاره و یکی از دو رشته تیمی ورزش کشور که روی سکوی قهرمانی جهان هم رفته است. اما تمامی این عناوین مربوط به گذشته است و در دنیای حرفهای ورزش برای تکرار و حفظ این قهرمانیها باید برنامه داشت و جنگید؛ نکته قابل توجهی که ما همیشه از آن غافل هستیم و تصور میکنیم که با بهدست آوردن یک موفقیت کار تمام است و بقیه دیگر قرار نیست بالاتر از ما قرار گیرند.
آنچه در مسابقات فوتسال قهرمانی زیر ۲۰ سالههای آسیا در تبریز رخ داد، اتفاق تلخی بود؛ یک زنگ خطر به تمام معنا که باید صدایش را شنید و صد البته جدیاش گرفت. اینکه تیم فوتسال امید ایران در خانه ببازد اتفاق عجیبی نیست، چراکه پیش از این نیز در فوتسال حتی در بزرگسالان و قهرمانی آسیا هم شکست داشتهایم، اما اینکه در خانه کیسه گل بشویم به هیچ عنوان قابل قبول نیست آن هم برای ما که داعیه آقایی در فوتسال آسیا داریم.
شکست امیدهای فوتسال مقابل ژاپن و نرسیدن به فینال قهرمانی آسیا این واقعیت را ثابت میکند که مثل همیشه در باد پیروزی خوابیدهایم و بعد از قهرمانی دور قبل به خیال اینکه با بقیه رقبا فاصله داریم، کار نکردهایم، غافل از اینکه بقیه سفت و سخت دنبال تجهیز خود بودند و کاملاً آماده و مهیا خود را به تبریز رساندند، حتی افغانستان! و بدتر اینکه موفقیت و پیروزی بقیه را شانسی قلمداد کنیم و به تمجید از عملکرد تیمی بپردازیم که در شرایط میزبانی مسابقه را ۸ بر ۴ به حریف باخته است.
ناگفته پیداست که هر کارشناس فوتسالی با دیدن این نتیجه به چه چیزی پی میبرد، اما جای تأسف است که ما شکست تحقیرآمیزمان از ژاپنیهای پرتلاش را شانس آنها در پیروزی بر خودمان تلقی میکنیم؛ همان ژاپنی که حداقل طی دو سال گذشته در تمام ردهها و رشتههای مربوط به فوتبال ما را شکست داده و این آخری را در داخل خاکمان تحمیلمان کرد.
فوتسال آسیا در حال پیشرفت است، ژاپن که جای خود دارد. رسیدن افغانستان به فینال امیدهای آسیا یعنی اینکه چه بخواهیم و چه نخواهیم رقبا با سرعت در حال نزدیک شدن به ما هستند و اگر بخواهیم خودمان را با آمار و ارقام سرگرم کنیم و بهواسطه آنها به خودمان لقب آقای آسیا بدهیم، خیلی زودتر از آنچه تصور میکنیم پشت سر بقیه قرار میگیریم.
فوتسال ایران معدن استعداد است و در این هیچ شکی نیست، اما مدیریت این استعداد و داشتن برنامه برای آن نکته قابل تأملی است که در تمام این سالها از آن غافل بودهایم. در تمام این سالها فوتسال مانند بچه سر راهی فدراسیون فوتبال جور برادر افسارگسیخته و پرحاشیه خود را کشیده و عنوان کسب کرده، آن هم فقط به همت و غیرت مربیان و بازیکنانش. اما در دنیای حرفهای فقط نمیتوان با غیرت و تعصب پیروز شد و بالاخره آنها که با برنامه ترند گوی سبقت را خواهند ربود، درست مانند آنچه امروز شاهد آن هستیم و اگر جدیاش نگیریم آن وقت باید افسوس گذشته را بخوریم مثل فوتبال و دلخوش به این باشیم که روزی روزگاری ما قهرمان آسیا بودیم و الان تقریباً چیزی نیستیم بهجز در آمار و ارقام.