برچسب ها
خاطراتی از عملیات الی‌بیت‌المقدس از زبان رزمنده حاضر در این عملیات
غروب روز نهم اردیبهشت، آماده عبور از کارون بودیم. فرمانده گروهان ما اعلام کرد با تاریک شدن هوا، نماز مغرب و عشا را می‌خوانیم و حرکت می‌کنیم و تأکید کرد کسی حق ندارد هنگام خواندن نماز، پوتین‌هایش را دربیاورد. 
کد خبر: ۱۲۲۷۹۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۹

خاطره‌ای از شهید مجید رمضان در گفتگو با همرزم شهید
سطح آب رودخانه بالا آمده بود. احتمال داشت در عبور از رودخانه مشکلاتی پیش بیاید. اما چاره دیگری نداشتیم و از مسیری که همیشه تردد می‌کردیم وارد اروند شدیم. وسط رودخانه که رسیدیم ماشین خاموش شد. فشار و جریان آب لحظه به لحظه بیشتر می‌شد، تا جایی که آب وارد اتاق تویوتا‌وانت ما شد. با آقا مجید شیشه در ماشین را دادیم پایین و رفتیم روی سقف اتاق وانت نشستیم
کد خبر: ۱۲۲۶۱۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۸

گفت‌وگوی «جوان» با برادر شهید محسن نوبخت از فرماندهان گردان لشکر ۲۷ 
محسن سه ماه قبل از شهادتش یک عکس برای ما به یادگار گذاشت. رفته بود عکاسی و به عکاس گفته بود این را برای خودم نمی‌خواهم، بعد‌ها می‌آیند و این تصویر را از تو می‌گیرند! بعد از شهادتش برای دریافت عکس به عکاسی مراجعه کردیم. عکاس وقتی شنید برادرم شهید شده است، خیلی تعجب کرد
کد خبر: ۱۲۱۹۵۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۱۸

خاطره‌ای از یک جانباز دفاع مقدس
ته دلم هم از جنگ می‌ترسیدم و به نظرم می‌رسید جبهه برای من زیادی ترسناک است! هنوز به آخر سال 59 نرسیده بودیم که یکی از بچه‌های هم‌سن و سال محله سراغم آمد و گفت: «اگر هوس کربلا داری بسم‌الله!» منظورش این بود که به جبهه برویم. جا خوردم. خودم را اهل جنگ نمی‌دیدم
کد خبر: ۹۵۹۵۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۴

پربحث ترین