به گزارش سعید عرفان منش خبرنگار جوان انلاین از اصفهان، سیدمحمدعلی سید حنایی فعال سیاسی - اجتماعی ؛ عضو بنیاد ملی نخبگان ودارنده مدال نقره المپیاد بین المللی سواد رسانه ای در یاداشت دو قطبی سازی ومقدمه ایی که بر نزاع های سیاسی ایجاد می شود نوشت؛به کرار دیدهایم و میبینیم در پاسخ به کسانی که این روزها نتیجۀ انتخابات آمریکا را فرصتی برای ایران تلقّی کردهاند عدّهای میگویند ریشۀ مشکلات همین جاست و به قولی ما به یک جو همّت نیاز داریم نه به یک جو بایدن. بسیار خوب. خوشذوقی فرمودید و ما هم فارغ از اینکه در این ملک، احدی منکر قصور و تقصیرها نیست، از ظرافتِ شما حظ بردیم !
اما یک مسأله مطرح است : این تقابل تا چه میزان اصیل و واقعی است؟
فی المثال از آمریکا و اروپا خبر میرسد که عدهای طرفدار ماسک زدناند و عدّهای مقیّد به این امر نیستند ، و در اعتراض به محدودیتها گاه دست به تجمع و اعتراض میزنند. وقتی مدافعانِ دو باورِ متعارض در برابر هم قرار میگیرند ، و عِدّه و عُدّۀ هیچکدام هم نسبت به دیگری چندان قلیل نیست که اصلاً به حساب نیاید، یک دوقطبی اصیل و واقعی شکل میگیرد. به طوری که نمیتوان این دو را با هم جمع کرد. یعنی شما نمیتوانید هم ماسک بزنید و هم نزنید. یا شما نمیتوانید هم نژادپرست باشید و هم به حقوق دیگر نژادها احترام بگذارید.
اما در ایران وضع به گونۀ دیگری است ! ما گاه گاه شاهد دوقطبیهای تصنعی و غیرواقعی هستیم. مثل همین موردی که در ابتدا عرض کردم.
عقد پیمان با کشوری مثل آمریکا چه تضاد و تعارضی با همت کردن و رفع مشکلات داخلی به دست خودمان دارد؟!
آیا این دوقطبی معقول است؟ نمیشود هم در داخل همت کرد و هم با یک کشور زورگو و متظاهر ، به شرط حفظ عزت و منزلت پیمان بست؟
یا نمیشود هم با چین و روسیه قرارداد بست ، هم با آمریکا و اروپا ، هم تکیه به توان و استعداد داخلی داشت و رجزخوانی را به وقتی مناسبتر موکول کرد؟
غرض بنده این است که هیچکدام از این موارد تعارض عقلی و منطقی با هم ندارند و دوقطبیسازی در این زمینهها از بیخ و بن جعلی و تصنعی است. اگر میخواهیم سرگرم باشیم و تفریح کنیم حرف دیگری است. همه به دو دسته تقسیم میشویم و بازی شروع میشود.
به یاد بیاوریم چندی پیش تشییع جنازۀ استاد شجریان را مقابل عزاداری محرم قرار دادیم ! شجریانی که قاری قرآن بود و منادی ربّنا و نگاهبان هنری اصیل و کهن.
شاهنامۀ فردوسی را مقابل اسلام قرار دادیم ! کلام کسی که به سبب پایداریاش در تشیع آنگونه مورد بیمهری محمود غزنوی قرار گرفت.
در کرونا ، علم و طبابت و بهداشت را مقابل دین قرار دادیم ! دینی که آنهمه تأکید بر بهداشت فردی و اجتماعی دارد و سخن پیامبرش در خصوص اپیدمی زبانزد خاور و باختر است.
آری، ما مردمی هستیم که وقتی با هم توافق نانوشته میکنیم ارتش و سپاه جمهوری اسلامی را دو گروه متخاصم تصور میکنیم و شاه و مصدق را در کنار هم مینشانیم و می ستاییم.
از رسانهها و عوام مردم هم انتظاری نیست جز اینکه دامن بزنند به این دوقطبیسازی بیبنیان ...
چون هر کدام به سویی مایلند و معمولاً منافع حزبی را بر منافع ملی ترجیح میدهند ؛ اما رسانۀ ملی چرا؟
مگر نه این که قرار است این رسانه فراتر از جناحین رفتار کند؟ چرا رسانۀ ملی در این دوقطبیهای جعلی همیشه یک طرف ماجراست؟
بزرگواری در یکی از برنامههای سیما در نفی تفاوت بایدن و ترامپ گفت: این دو مثل یزید و معاویهاند. متأسفانه مجریکارشناس برنامه درنیافت چه حقیقت روشنی در نقض غرض مدّعی بر زبانش جاری شد. باید از او میپرسید امامان ما که به تعبیر مقام معظم رهبری انسان 250 ساله توصیف شدهاند و "کلّهم نور واحد" کوتاهترین گزارش وضع و حال ایشان است چرا در برابر این دو، موضعی متفاوت داشتهاند؟ پاسخ ساده است. چون با دو رفتار متفاوت مواجه بودند.
امروز هم اگر بعضی مشفقان در صورت فراهم شدن شرایط از تجدید پیمان سخن میگویند بعید است از سر ضعف و زبونی و شیفتگی باشد و به هر قیمتی تن به پیمان دهند ؛ بحث انتقام خون قهرمان ملّی ما نیز به جای خود باقی است.
اما خوشمان بیاید یا نه تیغ به دستِ زنگی مست افتاده و فرد عاقل با ملایمت و نرمی باید او را متقاعد کند که تیغ را زمین بگذارد ! ایران هنوز کارها دارد ؛ قرار نیست وارد کارزاری دیگر شود و از همۀ برنامهها عقب بماند .ضمن اینکه عزیزانی که میگویند در داخل با همت خود به همۀ مقاصد عالیه میرسند و نیاز به گشایشهای بیرونی حتی در حدّ سهولت در امر جابجایی ارز ندارند باید به مردم زمان دقیق بدهند. چهل و چند سال گذشته و مردم به خیلی از وعدهها نرسیدند. اهداف سند چشم انداز ۱۴۰۴ چه شد ؟ غیر از این است که با سند چشم انداز ۱۴۴۹ آن را پوشاندیم تا یادمان برود قرار بود در سال ۱۴۰۴ به اشتغال کامل و جایگاه اول اقتصاد غرب آسیا برسیم ؟ باید زمان مشخص و ضمانت اجرایی به مردم بدهند. با برجام، بی برجام، با همت، بی همت، با امداد غیبی، بی امداد غیبی ! این دوستان مدعی باید بگویند دقیقاً چند سال دیگر گشایش حاصل میشود و اگر نشد مردم چه گزینهای برای تنبیه مقصّران و جبران خسارات در اختیار دارند؟ مردم عمر نوح که ندارند !
باید کمی منطقی و فارغ از احساسات به دنیای مدرن و روابط بین الملل نگاه کنیم . در حوزه علوم انسانی ما با نسبیت مواجهیم ؛ بدین معنا که هیچ امر قطعی در علوم انسانی وجود ندارد . دو قطبی سازی و به اصطلاح ، صفر و صدی یا سیاه و سفید برخورد کردن در قرن ۲۱ بررگترین اشتباه استراتژیک یک نظام سیاسی می تواند باشد. اشتباهی که نهایتا به خطای محاسباتی و خدایی ناکرده به انحطاط سیاسی ختم می شود.
دیریست که در این مرز و بوم تفکر و اندیشه جایگاه اصلی خود را از دست داده و خودمان را با مشتی شعار و تصورات خودساخته از جهان راضی نگه میداریم . باید قبول کنیم دنیا تغییر کرده و ما هم باید تغییر کنیم !
وگرنه عاقبت خوبی در انتظارمان نیست ...