فریدون غفاریان هنرمند حکاک، ۴۰ سال است در این حرفه فعالیت دارد و به گفته خودش سالها روی لیوان و بلورجات عکسهای گل و بلبل و شکل انسان حکاکی میکرد، اما به برکت آیات قرآنی زندگیاش متحول شده است و ۱۰ سالی میشود اختصاصاً و به صورت کاملاً ابتکاری و خلاقانه روی بلورجات به صورت معکوس آیات قرآن را مینویسد، به طوری که از بیرون درست خوانده شود و در صورت لمس دست مشکل شرعی نداشته باشد. گفتوگوی «جوان» با این هنرمند را میخوانید.
*** چطور شد از حکاکی گل و بلبل روی بلورجات به حکاکی قرآنی رسیدید؟
لطف خدا شامل حالم شد تا از کار حکاکی روی شیشه که قبل از این هم بود و برخی انجام میدهند و من هم مشغول آن بودم به حکاکی آیات قرآنی و اسماء متبرک برسم. در حین کار حکاکی مردم و دوستانی که کارها را میدیدند متقاضی بودند تا روی ظروفشان آیات قرآنی حکاکی کنم و قرعه به نام من افتاد تا با تمرین و تلاش اینگونه عمل کنم. از وقتی وارد این کار قرآنی شدم وسعت رزق از تمام کشور دارم و سفارش کارم زیاد است. منتظر یکی دوتا مشتری نیستم. خوب میدانم این لطف خداست.
*** گویا اولین و تنها حکاک به شیوه معکوس هم شما هستید؟
بله، مردم و دوستان از من تقاضای حکاکی روی لیوان و بلورجات را داشتند، به صورتی که بدون وضو مشکل شرعی هم نداشته باشد، چون طبیعتاً این ظروف همیشه در دسترس است ناخواسته دست به آیات برخورد میکرد اگر فرد وضو نداشت مشکل بود. خودم هم به این نتیجه رسیدم که اگر قرار است آیات قرآنی را کار کنم بااین شرایط من حکاک در گناه وضو نداشتن فرد شریک هستم، این بود که نهایتاً سعی کردم تا کار را به گونهای انجام دهم که دست به آیات نخورد، برای همین نوشتهها را داخل ظروف بردم تا دیگر با دست برخورد نکند و بدون مشکل بهراحتی قابل استفاده باشد.
*** برای کار، ظروف شیشهای خاصی لازم است؟
خیر، همین بلورجات معمولی را که سطح صافی داشته باشند میتوان مزین به آیات قرآنی کرد.
*** تا به حال لیوانی در وقت کار شکسته است؟
روی آیاتی که حکاکی کردم تا به حال لیوانی نشکسته است، اما جالب است بدانید پیش از این شیشههای تختی که برای کارهای منظره و گل انجام میدادم شکستنی داشتم. خیلی وقتها کار که تمام میشد یکمرتبه با حرکتی تمام شیشه میشکست و ناراحت میشدم.
*** کار با قرآن چه حس و حالی دارد؟
شاید نتوانم این مسئله را توصیف کنم، اما واقعیتش این است وقتی خیلی کار میکنم و خسته میشوم آن خستگی برعکس گذشته برایم لذتبخش و شیرین است. چون زمانی که روی لیوان و بلورجات اسم و شکل حکاکی میکردم باید منتظر میماندم تا مشتری بیاید و بپسندد، اما الان با حکاکی قرآنی روی بلورجات باید بروم به پیشواز هزاران مشتری از شهرهای مختلف که مدام از من درخواست کار دارند. به برکت قرآن هیچ کار حکاکی را انجام ندادهام که روی دستم بماند و فروش نرود بهخصوص وقتی کار جدیدی را انجام میدهم همان لحظه که کار تمام میشود مشتری برایش پیدا میشود. میخواهم بگویم حکاکی قرآن برای من برکت داشته است.
*** شاگرد هم برای آموزش و نشر این شیوه دارید؟
کارگاه برای تولیداتم دارم ولی شاگرد ندارم. دوستانی که مشتاق میشوند و میخواهند کار یاد بگیرند انتظار دارند تا من به آنها نقاشی و خطاطی هم یاد بدهم، درحالی که من فقط میتوانم شیوه حکاکی را آموزش دهم، برای همین هنرجویان حوصله نمیکردند و میرفتند. از سویی خلاقیت در کار لازم است که نداشتند. این کار نیاز به صبر، آرامش و علاقه دارد، هنرجویان نیمه راه میروند و کار را رها میکنند.
*** توقع شما از مسئولان چیست؟
توقع زیادی ندارم. خدا را شکر نمایشگاه قرآن امسال یکی از بیدغدغهترین و قرآنیترین نمایشگاهها بود. امیدوارم سالهای بعد همین گونه و حتی بهتر از این باشد.
*** به شهرهای دیگر هم رفتهاید؟
از طرف میراث فرهنگی به خیلی از شهرها دعوت شدهام، چون این کار انحصاری است و تنها من حکاکی قرآن معکوس داخل بلورجات را انجام میدهم، به همین دلیل تقریباً به تمام نقاط کشور دعوت شدهام.
*** در حال حاضر فقط شما در این حرفه هستید؟
کار حکاکی روی شیشه را افراد دیگری هم انجام میدهند، اما این شیوه کار ابداع من است که نمیدانم بعد از من ادامه پیدا میکند یا نه، چون همان طور که گفتم هنرجویان در نیمه راه کار را رها کردند و یاد نگرفتند.
*** از خارج از کشور هم سفارش کار داشتهاید؟
خود من اثری به خارج نبرده و نرفتهام، اما برخی از ایران کارهای زیادی را به کشورهای دیگر مثل استرالیا، آلمان، ترکیه، عراق، لبنان، سوریه و... بردهاند. بزرگترین مشتریام آستان قدس رضوی است. در طول سال مسافران عربی که به مشهد میآیند سوغاتی که میخرند کارهای من است و مدام سفارش میگیرد.
*** خاطرهای هم از کار حکاکی با قرآن دارید؟
خاطره زیاد دارم، اما بعضی چیزها باید باورپذیر باشد. برخی خیلی به این کار قرآنی اعتقاد دارند، گاهی شب و نیمه شب در فضای مجازی از هر طریق میشود تماس میگیرند، پول هم میفرستند که حاجی لیوان قرآنی ما شکست باز هم میخواهیم. چهار سال پیش یک بار بنده خدایی که ته لهجه عربی داشت آمد و پارچ سوره یاسین میخواست. آن زمان قیمت پارچ یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بود. پارچ خیلی کار برده بود. گفت این اندازه پول ندارم و چانه میزد. گفتم باشد شما ۸۰۰ هزار تومان بدهید. گفت بازم ندارم. گفتم ماجرای اصرار شما برای پارچ یاسین چیست؟ گفت پسر نوجوانم در بیمارستان محک بستری است که دکتر جوابش کرده است و چند روز بیشتر زنده نیست. برای او میخواهم. گفتم بیا پارچ را ببر. گفت نه! اجازه بدهید من از این پارچ آب برای پسرم ببرم. آمد منزل ما از پارچ آب برد. شش ماه گذشت. یک بار نمایشگاهی بودم که یکدفعه کسی با ته لهجه عربی در شلوغی گفت حاج آقا من را میشناسی، همانم که آب از پارچ بردم، یادت است؟ گفتم بله. گفت پسرم دارد در کوچه فوتبال بازی میکند. منقلب شدم که خدا چه موهبت بزرگی را به من عطا کرده است و توانستهام وسیلهای بشوم ولی با همه این وجود به خودم اجاره نمیدهم مغرور شوم، چون کارهای نیستم. پشت همه این اتفاقات دست خداست.