مستند سینمایی «عابدان کهنز» روایت تربیت، شکوفایی و بالندگی نوجوانان مسجد امیرالمؤمنین کهنز شهریار است که در وقایع مهم انقلاب اسلامی از جمله فتنه ۸۸ و فتنه تروریستهای تکفیری در سوریه حضوری فعال داشتهاند. شهدای مدافع حرم «مصطفی صدرزاده»، «محمد آژند»، «سجاد عفتی» و جانبازان مدافع حرم «امیرحسین حاجینصیری» و «رضا سلمانی» از تربیتیافتگان مسجد امیرالمؤمنین کهنز هستند. همین بهانهای شد با مجید رستگار، کارگردان جوان این مستند داستانی گفتگو داشته باشیم.
عابدان کهنز در جشنواره عمار خوش درخشید و نگاهها را به خود جلب کرد. جرقه تولید این مستند داستانی از چه زمانی در ذهنتان خطور کرد؟
سال ۹۶ این مستند کلید خورد، البته ابتدا قرار بود این مستند حول محور شهید صدرزاده باشد، اما بعد از مطالعات اولیه به این نتیجه رسیدیم که درباره این شهید در مستندهای مختلف پرداخته شده است و تصمیم گرفتیم مسجدی را که شهید و برخی مدافعان حرم در آن فعال بودند، سوژه قرار بدهیم، در حالی که از کل ۳۰۰ صفحه متن تنها سه صفحه آن درباره مسجد امیرالمؤمنین در منطقه کهنز بود، اما همان مقدار کم بسیار پربار بود. شهدای زیادی در این مسجد حضور داشتند، برای همین فیلمنامه را به سمت مسجد سوق دادیم، در واقع عابدان کهنز روایتی ۲۵ساله از محله کهنز، مسجد امیرالمؤمنین و افراد این محل را برای مخاطبان به تصویر کشیده است.
در کار تولید مستند چه موانعی داشتید؟
بخشی از مشکل بودجه بود که من مجبور بودم برای جبران آن شبانهروز کار کنم و فرصت را از دست ندهم، مشکل دیگر افراد در مسجد بودند که خیلی تواضع داشتند و جلوی دوربین نمیآمدند و نمیشد از آنها استفاده کنیم. تولید یک سال و هفتهشت ماه طول کشید. خودم بارها با دوربین میرفتم تا با آنها صحبت کنم، میگفتند دوربین را خاموش کن، حرف میزنیم... یک بار تا ۱۱ شب در مسجد نشستم، گفتم اصل داستان شما هستید، اگر قبول نکنید و جلوی دوربین نیایید، نمیتوان درباره شهدای مدافع حرم کار کرد، مدیون خانواده شهدا میشوید، با این قضیه مجبور به همکاری شدند. روز شروع تصویربرداری عاشورای ۸۸ بود که به صورت مستند کار کردم، حتی صحنه تلفن زدنها هم بازسازی نبود. در روز عاشورا اهالی جلوی خانه شهید صدرزاده رفتند، من هم همراهشان شدم، آنجا هم به حضرت عباس (ع) قسمشان دادم که جلوی دوربین بیایند، برای همین نزدیک دو سال کار طول کشید.
تصاویر و فیلمهای آرشیوی چقدر به شما کمک کرد؟
بیش از ۶۰درصد مستند «عابدان کهنز» از تصاویر آرشیوی خوبی تشکیل شده است که از زمان آغاز ساخت این مسجد تا امروز را شامل میشود. بخشی از تصاویر مربوط به ساخت مسجد را «رضا سلمانی» یکی از جانبازان مدافع حرم مسجد امیرالمؤمنین در اختیار ما قرار داده که با دوربینهای قدیمی، این عکسها را گرفته است، اما به دلیل اینکه برای انجام هر چه بهتر این کار به فیلم و عکس بیشتری نیاز داشتیم و جمعآوری این منابع آرشیو مقداری سخت بود، تدوین این اثر طول کشید.
وقتی اولین بار مستند اکران شد، استقبال چطور بود؟
استقبال واقعاً باور نکردنی بود، جمعیت زیادی برای دیدن مستند آمده بودند، حتی عده زیادی روی زمین نشستند، البته پیش از این فکر میکردم کار بگیرد، همین واقعیت کار را جذاب کرده بود. در نشست خبری بعد از فیلم هم فکر نمیکردم کسی بماند، اما جمعیت زیادی منتظر شنیدن حرفهای ما بود. جالب است بدانید در اکران عمومی خرید بلیت اختیاری بود، یعنی صندوقی گذاشته بودند تا هر کس هر مبلغی خواست در آن بیندازد، آخر سر ۶۵ میلیون پول در صندوق ریخته شده بود و این اولین مستندی بود که از طرف مردم حمایت میشد، چون دوست داشتند، اما در کنار همه اینها آنچه برای من خیلی هیجانانگیز بود، انگشتر حاج قاسم بود که حاج بهرامی آن را به من داد؛ بهترین دستمزد و هدیهای که دریافت کرده بودم و خستگی را از تنم به در برد، خیلی شیرین بود.
خانوادههای شهدا چه برخوردی داشتند؟
به مناسبت سالگرد تأسیس پایگاه بسیج الغدیر در روز عید غدیر برای آنها اکران گذاشته بودم، کار هنوز کامل نشده بود، ولی شب و روز کار کردم تا روز تأسیس آماده پخش بشود. یادم است بعد از اکران دختربچه شهید عفتی سه چهار سال داشت، آمد و پرید بغل من عکس گرفت، بچههای دیگر شهدا هم به دنبال او دور من جمع شدند، هیجان داشتند و خانواده شهید عفتی و آژند هم از این اتفاق خیلی خوشحال بودند، من گفتم سوژههای اصلی خودشان بودند، ما وسیله بودیم تا کار را ارائه دهیم.
بازتاب رسانهای در داخل و خارج چطور بود؟
آن زمان مستند عابدان کهنز یکی از پرمخاطبترین فیلمها محسوب میشد، به جشنواره خارجی ارسال کردیم، ولی مانع شدند، اما در جشنواره بینالمللی اینترداک روسیه راه پیدا کرد و در مرحله نهایی جشنواره در ۵۰ شهر روسیه و جهان اکران شد. در شبکههای مختلف تلویزیونی، روزنامهها و رسانهها مستند بررسی شد. رسانههای خارجی را اطلاعی ندارم، هر چند موضوع مستند به وقایع مهم انقلاب اسلامی اشاره دارد و قطعاً نسبت به آن بیتوجه نبودند.
به نظر شما در توفیق چنین مستندهایی که بخشی از تاریخ شفاهی ما محسوب میشود، پژوهش چقدر اهمیت دارد؟
پژوهش مهمترین کار مستندسازی است، چون یک سند تاریخی است و روایت بر اساس واقعیات باید باشد، برای همین خیلی مهم است که کار بر مبنای تحقیق و پژوهش مستدل و متقن انجام شود، بعد از آن تولید و پستولید که همان تدوین است، اهمیت دارد. هر کدام از این سه اصل اگر نادیده گرفته شود یا سطحی باشد، کار ناقص میشود. وقتی پژوهش درست نباشد، کارگردانی درست انجام نمیشود، کار افت میکند و خروجی خوب هم نیست. مسلماً اگر میخواهیم فیلمنامه درست و جامعی داشته باشیم، باید با حوصله و دقت درباره موضوع پژوهش و تحقیق کرد تا کار ماندگار و مستدلی داشته باشیم، به نظر من من زیر یک سال تا دو سال پژوهش کافی نیست.