سرویس جامعه جوان آنلاین: سیل میآید، تماشاچی هستیم! دعوا میشود، تماشا چی هستیم! اتش سوزی باشد، تماشاچی هستیم! تصادف میشود، تماشا چی هستیم؟! زورگیری میکنند، تماشاچی هستیم! اساسا ما ملت تماشاچی شدیم؟! آیا نگران نیستیم که به مرور قسی القلب شویم و از کنار همه چیزو همه کس بی تفاوت عبور کنیم؟!
مردی در ترافیک بزرگراه نیایش و مقابل چشم مردم، به سراغ یک خودروی ٢٠٦ که رانندهاش دختری جوان است میرود، در را باز میکند و با تهدید قمه قصد سرقت از راننده را دارد و درنهایت موفق میشود. وقتی از او میپرسند هیچکس جلو نیامد تا مانعت شود؟ میگوید: نه. فکر کنم در حال فیلمبرداری بودند! در این شرایط کسی جرأت نمیکند دخالت کند. هر کس قمه را ببیند جرأت نمیکند جلو بیاید!
چند روز بعد فیلم دیگری از زورگیری در خیابان مجیدیه بیرون میآید و در این فیلم یک خانم در داخل ماشین با زورگیر درگیر میشود و ماشینهای گذری با سرعت بسیار آهسته و در حال نظاره کردن درگیری عبور میکنند!
البته ماجرا به همین خلاصه نمیشود، قبلترها نیز در نقد تماشاچی بودن یا فیلم بردار بودن در بحرانها حرف و سخت بسیار گفته شده است. تا به حال به این فکر کردید تماشاچی بودن در بحرانها چه پیامدهایی به دنبال دارد؟! شاید جالب باشد که بدانید تحقیقات دو محقق نشان میدهد که فقط در ۳۷ درصد موارد قربانیان جنایات، نقش تماشاگران و حاضران در صحنه را مثبت ارزیابی میکنند و در بقیه موارد حضور آنها را یا بیثمر و بیفایده میدانند و یا کاملا مضر.
در روانشناسی اجتماعی، پدیدهای وجود دارد که به آن اثر تماشاگران bystander effect گفته میشود. زمانی که فردی در یک موقعیت اورژانسی نیاز به کمک داشته باشد و جمع افراد پیرامونش هیچ کمکی به او نکنند، میگویند این پدیده رخ داده است. جالب است که هر چه تعداد حاضران پیرامون فرد نیازمند کمک بیشتر باشد، احتمال ارائه کمک به او کمتر میشود. احتمالا این امر به این خاطر رخ میدهد که با افزایش حضار، تفسیر ذهنی تکتک افراد مختل میشود و آنها حادثه را یک مشکل تلقی نمیکنند و میزان قبول مسئولیت آنها کمتر میشود. حتی برخی روانشاسان تاکید دارند در اینجا فرد با نگاه به اطراف از یک شخص خاص درخواست کمک کند و این مسئولی را به وی گوشزد کند تا این چنین با قدم برداشتن یک شخص، سایرین نیز قبول مسئولیت کنند!
البته همان طور که فرد زورگیر در مصاحبهها هم تاکید کرده است، به دلیل داشتن قمه کسی جرئت نمیکند به سراغ وی برود. موضوعی که در بسیاری از حوادث وجود دارد، اما در بسیاری از مواقع نیز امکان حضور چند شخص هزمان و رفتن به سمت حادثه، احتمال فرار وی را قوت میبخشد.
نکته مهم اینجاست در بسیاری از حوادث معمول جامعه، واهمه اتفاقات موجب میشود تا به افراد به جای نقش مسئولیت شهروندی نقش تماشاچی بودن بدهد. آیا ما ملت نسبت به همه چیز بی تفاوت شدیم؟!
جالب است بدانید دانشمندان برای آزمایش مسئولیت اجتماعی، یکی را محتاج کمک اورژانسی جلوه میدادند و بعد یاریرسانی و زمان مداخله سوژههای آزمایش را اندازهگیری میکردند. یکی از توجیهات تماشاگران بیتفاوت، «چشمپوشی جمعی» است. بدین معنی که وقتی جمعی حادثهای را مشاهده میکند، هر فرد به طور ناخودآگاه برای اینکه بفهمد باید مداخله کند یا نه، به طور خودکار به عکسالعمل دیگران توجه میکند و، چون همه حاضران دیگر هم مشغول پایش دیگران هستند، در نهایت هیچ کس مداخله نمیکند!
توجیه دیگر «رقیق شدن مسئولیت» است، در یک جمع بزرگ، هر کس انتظار میکشد که کس دیگری پیدا شود و مسئولیت کمک را قبول کند و مسئولیت مستقیمی که متوجه تک تک افراد میشود، «رقیق» میشود.
به علاوه حضار از این بیم دارند که صلاحیتشان برای کمک کمتر از مأموران پلیس یا پزشکان باشد و چنانچه بعدا این افراد صلاحیتدار از راه برسند، نحوه یاری رساندن آنها زیر سؤال برود؛ بنابراین ترس از عواقب بد یارسرسانی یا از دست رفتن وجهه بین دوستان و افراد فامیل از عوامل اثر تماشاگران بیتفاوت است.
برخی معتقدند فشار روانی بعد از ماجراهای پیش آمده از چاقو خوردن یا در گیر شدن در دعوا برای نجات قربانی هم سختتر است. برخی اعتقاد دارند علاوه بر فشار روانی عدم همذات پنداری شهروندان در بحران پیش آمده، در برخی حوادث اثرگذاری نگاه دیگران، لبخندهای مصنوعی و احتمال قضاوت و ... تا مدتها روی ذهن افراد باقی میماند.
افزون بر این در برخی حوادث به خصوص زورگیری حضور سایرین چه با وسیله نقلیه و چه به صورت پیاده قدرت و شجاعت دفاع را از فرد قربانی میگیرد و باعث میشود با تصور اینکه سایر افراد نیز با ضارب همکاری دارند، جسارت دفاع یا مقاومت از وی گرفته شود.
یکبار تصمیم بگیرید یا در متن حوادث باشید یا کلا حتی تماشاچی هم نباشید!