سیدصادق موسوى فرزند مرحوم آیتالله العظمى سیدمحمد باقر موسوى شیرازى فرزند مرحوم آیتاللهالعظمى سیدعبدالله شیرازى متولد سال ١٣٣٣ ه. ش در نجف اشرف است. وی سالها در لبنان زندگی میکرد و در راستای نشر انقلاب اسلامی فعالیتهای دینی و فرهنگی داشت سپس به پاکستان رفت بعد از آن به بنگلادش و از آنجا به هندوستان و دوباره به سوریه و لبنان بازگشت که از سال ١٩٧٠ میلادى تا به امروز آنجا اقامت دارد و از فعالان فرهنگی دینی به شمار میرود. پدر و جد ایشان از مراجع تقلید معروفی هستند که در واقعه تاریخی گوهرشاد و وقایع انقلاب اسلامی نقش بهسزایی داشتند؛ حسینیه حضرت مهدی (عج) که اکنون تحت زعامت حجتالاسلام سیدصادق موسوی است یکی از مراکز تاریخی و مبارزاتی در مشهد به شمار میآید و محلی است که بارها مقام معظم رهبری قبل از انقلاب آنجا سخنرانیهای آتشینی داشتند. نقش فرهنگی، دینی و مبارزاتی این خانواده به حدی است که خیابان شیرازی منتهی به حرم امام رضا (ع) هم برگرفته از نام این خانواده انقلابی است. وی سالها کنار امام موسیصدر جنگیده و در پاریس دوشادوش امام خمینی بوده است. «جوان» با وی در زمینه برخی از فعالیتهای فرهنگی و دینی در ایران و منطقه گفتگو کرده است.
حسینیه و مؤسسه حضرت مهدی (عج) در مشهد مانند قبل همچنان فعالیت دارند؟
بله، حسینیه و مؤسسه حضرت مهدی (عج) متعلق به مرحوم آیتالله العظمى سیدمحمد باقر شیرازى دو مرکز فعالیتهاى علمى و فرهنگى و حوزوى شناخته شده در مشهد محسوب میشود که در کنار فعالیتهای فرهنگی و مذهبی، محل حضور و اسکان صدها و گاه هزاران طلبه و استاد حوزههاى علمیه از شهرهاى مختلف است و حضرات آیات عظام و شخصیتهاى بارز علمى و سیاسى داخلی و خارجی زیادی به این مکان رفت وآمد دارند. بله من هم هرچند در لبنان سکونت دارم و کمتر در ایران هستم ولی در اثناى حضورم در ایران و مشهد در حسینیه در خدمت مراجعین هستم؛ علاوه بر این مراسم مذهبى با حضور عاشقان اهل بیت (ع) و سخنرانى چهرههاى شناخته شده استانى و کشورى همچنین همایشهای متعددی در این دو مکان برگزار مىشود و فعالیت داریم.
چرا راه پدر و جدتان را در مسیر مرجعیت ادامه ندادید؟
من در نجف متولد شدم و خانوادهام هم از خانواده مرجعیت بودهاند لذا این انتظار برای تداوم مسیر زندگی خانواده طبیعی است، ولی شرایط زمان نوجوانى و جوانىام مصادف بود با کودتاى حزب بعث و آغاز تهاجم به روحانیت شیعه و یورش به حوزه علمیه نجف همچنین به علت ارتباطم با مجموعه مبارزین پیرو امام خمینى (ره) فرصت ادامه حضور در عراق براى بنده و ادامه تحصیل تا مراحل عالیه دروس حوزوى ممکن نبود و مانند بسیارى از مبارزان همچون شهید محمد منتظرى مجبور به مهاجرت و رفتن به کشورهاى دیگر براى ادامه فعالیتهاى مبارزاتى و فرار از تعقیب ساواک بودم از اینرو اوایل به طور قاچاق به ایران و مناطق لبنان سفر میکردم.
از قرار در لبنان علیه رژیم اشغالگر اسرائیل هم فعالیت داشتید؟
بله، به عنوان یک شیعه پیرو امام خمینی (ره) به شکلهاى مختلف در جهت گسترش فرهنگ جهاد علیه رژیم صهیونیستی و وابستههای به آن در لبنان فعالیت کردم و کتابهایى که توطئه تاریخى استعمارگران فرانسه را با استناد به منابع موثق معرفی میکند بنام «المشروع المارونى فی لبنان» و «المارونیة فی لبنان قدیماً و حدیثاً» را منتشر کردم که خشم بسیارى از مزدوران حاکم را برافروخت و آن زمان دولت لبنان با صدور مصوبهاى انتشار کتاب دوم را ممنوع اعلام نمود.
غیر از این دو نمونهای که نام بردید آثار دیگری هم به عربی در لبنان دارید؟
براى ثبت تاریخى روند حرکت انقلاب اسلامى در لبنان سه جلد کتاب حاوى مواضع اتخاذ شده توسط فعالان موافق و مخالف نهضت اسلامى بنام «الجمهوریة الإسلامیة فی لبنان خط بیانی للمواقف منذ العام ١٩٧٧» منتشر شد که تنها مستند براى شناخت فراز و نشیبها و موضعگیرىها در لبنان و درباره این کشور است.
با این سابقه مبارزاتی چطور شد در لبنان ساکن شدید؟
به علت شرایط مساعد آن روز لبنان و مرکزیت منابع خبرى جهان عرب، مشغول ایجاد ارتباط با سران آن رسانهها و معرفى نهضت اسلامى و شخصیت امام خمینى شدم، که این رابطه با شروع تظاهرات ١٩ دى در قم و پس از آن در شهرهاى دیگر براى انعکاس اخبار در جهان عرب و شکستن توطئه رژیم شاه که به دنبال بدنام کردن نهضت اسلامى ایران با همکارى همدستانش بود آن زمان در لبنان فعالیتهای خبری بسیار مؤثر بود؛ بنابراین صلاح دیدم در این کشور بمانم پس از چند صباحى اکثر روزنامههاى مهم لبنان توسط اینجانب تغذیه خبرى شدند و به طور وسیع پوشش خبرى وقایع ایران و گسترش جنبش مردمى به رهبرى امام خمینى را انجام مىدادند، تا جایى که روزنامه «السفیر» که وابسته به طرفداران ناسیونالیسم عرب بود تیتر اول خود را در یک شماره به زبان فارسى نوشت و اینجانب توفیق ترجمه از فارسى به عربى تمامى پیامها، سخنرانىها و مصاحبههاى امام خمینى از ١٩ دى تا آخرین روز اقامت در فرانسه را به عهده داشتم.
کار تبلیغی هم در لبنان انجام میدادید؟
شرایط سختی بود، اما هیچگاه از فعالیت علمى، تحقیقى و تبلیغى غافل نشدم. توسط نشریه ماهانه «مبادئ الإسلام» عقاید اسلامى را براى نسل جوان آن روز تبیین مىکردم و در مدارس بیروت و روستاهاى شهر بعلبک تعلیمات دینى داشتم، پس از پیروزى انقلاب هم رساله امام خمینى به زبان عربى زمینه تقلید نسل جوان از ایشان همچنین با توزیع پوسترهایى برای تشویق مسلمانان لبنان به پیروى از آرمانهاى امام و جهاد براى آزادى بیتالمقدس از چنگ اشغالگران به رهبرى ایشان فعالیتهاى زیادى انجام دادم و براى مدتى هفته نامهاى به نام «الحق» را منتشرکردم و حقایق اعتقادى، فرهنگى، سیاسى و اخبار جمهورى اسلامى را در اختیار مردم لبنان مىگذاشتم. با یورش رژیم صهیونیستى به لبنان در سال ١٩٨٢ و احتیاج مبارزان به استنادهاى دینى، مجموعهاى از آیات و احادیث پیامبر و روایات ائمه اطهار را به همراه شرحى مختصر در کتاب «نهج الإنتصار» منتشر کردم که در سطح بسیار وسیعى توسط شاگردان به شهرهاى مختلف برده شد و مورد شرح و تفسیر قرار گرفت که در نتیجه شهره آفاق گردید.
چطور شد با دفتر امام خمینی ارتباط پیدا کردید؟
با شروع جنگ صدام، یاسرعرفات لیست تروری را ابلاغ کرد که بعضی از شخصیتهای مؤثر ایرانی ساکن لبنان از جمله بنده در این لیست بودیم. از جمله بنده، سیدمحمد صالح حسینى و حجتالاسلام والمسلمین شیخ علی کورانی از علماى برجسته لبنان ترور شدند، برای همین به اصرار دوستان به صورت موقت به ایران آمدم. من از ابتداى ورود امام به نجف اشرف سال١٣٤٤ در مسیر نهضت اسلامى ایشان بودم ١٢ بهمن ١٣٥٧ در رکاب ایشان از پاریس به ایران برگشتم لذا همیشه در ارتباط با دفتر امام بودم.
نمایندگی دفتر امام را هم به عهده داشتید؟
بله، کنار ایشان نمایندگى دفتر امام خمینى را به عهده داشتم، ولى به علت مشغلههاى زیاد آن برهه و اطمینان به اینکه این پیشنهاد مورد اهتمام از سوى برگزار کنندگان قرار خواهد گرفت موضوع را پیگیرى نکردم، ولی پس از چند ماه از حجتالاسلام والمسلمین دینپرور مسئول بنیاد نهجالبلاغه درباره پیشنهاد مزبور سؤال نمودم ولى ایشان در پاسخ گفتند اصلاً این موضوع دنبال نشده است من هم به فعالیت در حوزه نهجالبلاغه پرداختم.