تأملاتی پیرامون رمز بقای تشیع در مسیر تاریخ اسلامی نشان میدهد شیعه روزهای پرفرازونشیبی را طی کرده و همواره بیش از دیگران به استراتژی و برنامهای مدون برای حذف و هضم نشدن نیاز داشته است. طبیعتاً چنین گروهی باید محافظهکارانه و سازشکارانه عمل کنند تا از خطرات دور بمانند، اما شیعه مسیر دیگری را انتخاب کرد و آن جهاد بود. امامان شیعه بعد از رحلت پیامبر (ص) تا غیبت کبری، دائماً در حال جهاد و مبارزه دائمی بودند و این روایت نبوی بیانکننده این امر مهم است: «ما منا إلا مقتول أو مسموم؛ تمامی ما امامان یا با شمشیر کشته میشویم یا با زهر.»
جهاد در تفکر شیعی مفهومی بسیار گسترده است که زندگی فرد مسلمان لحظهای از آن عاری نمیشود. در واقع به موازات دستگاه شیطانی، به انسان قوای مقابله با آن اعطا شده است. مثلاً در مقابل نفسانیت، قلب و فطرت و عقل، در مقابل آحاد کفر، امت موحد و در مقابل ابلیس، انبیا (ص) و ائمه طاهرین قرار میگیرند. این تقسیم، معنای جهاد را برای ما روشن میسازد: مقابله با دستگاه شیطان از طریق ابزارهای الهی در سه لایه فردی- اجتماعی- تاریخی و به همین اعتبار مفهوم جهاد در سه شکل مجسم میشود: جهاد اصغر، جهاد اکبر و جهاد کبیر. این سه نوع در واقع روش همراهی انسان با ابزارهای الهی و کنش او در مقابل ابزارهای شیطانی است. با این تقریر، هویت اسلامی یک جامعه در مقیاس فردی، اجتماعی و تاریخی با جهاد گره خورده است و افول و سقوط تمدن و جوامع اسلامی به شکل وثیقی مرتبط با این مقوله است. آیتالله خامنهای در خطبههای نماز جمعه تهران در سال ۱۳۷۲ اینچنین میفرمایند: «اللَه اللَه فی الجهاد باموالکم و انفسکم و السنتکم فی سبیلاللَه» یعنی اللَه اللَه در جهاد. مبادا جهاد در راه خدا را با مال و جان و زبان، ترک کنید. این جهاد، همان جهادی است که امت اسلامی تا آن را داشت، ملت نمونه دنیا بود و وقتی آن را از دست داد، ذلیل شد.
نویسندگان مسیحی در انجیلشان از قول مسیح نقل کردهاند که «اگر کسی به این طرف صورتت سیلی زد، آن طرف را جلو بیار»، یعنی که «ما اصلاً اهل جنگ نیستیم و اهل صلح و سازش مطلق و مهربانی هستیم» اینها شعارهایشان است. هنوز هم میگویند. هنوز هم از رو نرفتهاند، شروع کردند به مسلمانان طعنه زدن که «شما اهل جهادید. شما اهل جنگید. شما اهل شمشیرید. شما اهل خونریزی هستید.» آنقدر گفتند و گفتند که مسلمانان را از رو بردند! آن وقت نویسندگان و دانشمندان مسلمان گفتند که «ما جهاد نداریم! در حقیقت جهاد ما، دفاع است!» خدای متعال میگوید: «جهاد کن!» دانشمند مسلمان میگوید: «جهاد، دفاع است!» خدا میگوید: «.. اذا لقیتم الذین کفروا زحفاً فلا تولوهم الادبار»؛ به اینها پشت نکنید. با اینها مقاتله کنید: «قاتلوا الذین یلونکم من الکفار.» نویسنده مسلمان میگوید: «جهاد فیسبیلاللَه، جهاد نیست. تهاجمی نیست، تدافعی است!» این همه، عکسالعمل تبلیغات مسیحیان است که از بس اسم «صلح و سازش» را آوردند و گفتند «جنگ و شمشیرکشی بد است و به کسی حمله نکنید»، مسلمانان اهل جهاد و عزتمند از جهاد را خانهنشین کردند. آنوقت خود آن آقایان اهل صلح، هر جا توانستند دمار از روزگار مسلمانان درآوردند! کسانی که امروز در بوسنیهرزگوین و در حرم ابراهیمی مسجد خلیلالرحمن در فلسطین اشغالی، به کشتار مسلمانان کمر بستهاند، همانها هستند که از امریکا و اروپا آمدهاند. همین اروپاییها، امریکاییها و غربیهایی هستند که یک عمر با مسلمانان سروکله زدند که «شما اهل جهادید. جهاد بد است.» آن وقت از جنگهای صلیبی به این طرف، مسیحیان به یک نحو، آنهای دیگر هم به نحوی، هر چه توانستند با مسلمانان مبارزه کردند و جنگیدند و کشتند. داستان این وقایع را ما نباید اینجا بگوییم. خلاصه، داستان عجیبی است! کسی که تاریخ بخواند و کسی که تاریخ را بداند، از شرح چنین وقایعی خون میگرید. هم به خاطر ظلمها، هم به خاطر دوروییها. این همه دم از صلح بزنند و این همه شمشیر و خنجر پنهان و آشکار داشته باشند؟! جهاد با همان شکل اسلامیاش که البته حدودی دارد ظلم نیست. در جهاد، تعدی و تجاوز به حقوق انسانها نیست. در جهاد، بهانهگیری و کشتن این و آن نیست. در جهاد، از بین بردن هر کسی که مسلمان نیست دیده نمیشود. جهاد، یک حکم الهی است که بسیار هم با عظمت است. اگر جهاد باشد، ملتها سربلند خواهند شد.»
در بیان حضرت امیر (ع) لایههای دیگری از مفهوم جهاد مشخص میشود: الله َ الله َ فیا لجهاد بأمْوالکُم و أنْفُسکُم و ألْسنَتکُم فی سبیل الله، در روایت مذکور جهاد انسان مختلف بوده و با ابزارهای مختلفی صورت میگیرد. جهاد با جان و مال و زبان! گو اینکه هیچ عرصهای از حیات انسان مسلمان نباید خالی از جهاد باشد. شاید هیچ مفهومی در نظام فکری شیعی به این وسعت بیان نشده باشد. از طرف دیگر جهاد از سنخ مفاهیم مضاف است، یعنی مفهومی که به اعمال جوارحی و جوانحی انسان اضافه میشود و با این اضافه شدن ضریب عمل افزایشی دوچندان مییابد. به این معنا که جهاد صرفاً بابی از ابواب فقه نیست بلکه روح تمام احکام فقهی است و جریان استعمار در طول تاریخ هجمه به جهان اسلام، تمام همت خود را در زدودن این روح از احکام به کار بسته است، زیرا بدون روحیه مبارزه چیزی جز مناسکی خشک و بیاثر باقی نمیماند. آیتالله خامنهای در مقدمه ترجمه کتاب آینده در قلمرو اسلام از سیدقطب، به این حربه استعمار اشاره میکنند: «در دوران استعمار روزبهروز بر جلوه تشریفات دینى افزوده شد، مساجد و محافل وابسته به دین، پررونقتر گشت، مردم به اقامه شعائر و ظواهر دلبستهتر شدند، ولى به موازات این اقبال عمومى، روح و حقیقت احکام دینى از میان آنان رخت بربست، اصول اسلامى فراموش شد و آتشفشان دین که انفجارش جهانى را تکان مىداد، به سردى و خاموشى گرایید. پیروان همان دینى که قرآنش فریاد میزند: «لن یجعل الله للکافرین على المسلمین سبیلا» و «ولیجدوا فیکم غلظه» و «اشداء على الکفار رحماء بینهم» و «کنتم خیرامه اخرجت للناس» و «تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر»، دروازههاى فکر را به روى مهاجمان غربى و دیدگان را به سوى دروازههاى غرب گشودند و آنان را الهامبخش فکر و عمل قرار دادند.»