جوان آنلاین: مرد سالخورده كه به اتهام قتل پسرش در بازداشت به سر ميبرد در جلسه رسيدگي به پرونده، حادثه را شرح داد. دختر متهم به دادگاه گفت كه از پدرش شكايتی ندارد و به عنوان يكي از وليدم از او اعلام گذشت كرد.
12 مردادماه امسال بود كه كشف بخشي از اعضاي مثله شده بدن يك انسان در يكي از سطلهاي زباله شهرقدس به پليس گزارش شد. همزمان با انتقال بقاياي جسد به پزشكي قانوني، تحقيقات براي شناسايي هويت آن به جريان افتاد. درحاليكه تحقيقات پليس تهران در اين باره جريان داشت، اينبار بقاياي اعضاي بدن یک انسان در يكي از سطلهاي زباله شهرستان شهريار به پليس گزارش شد. همزمان با انتقال اين اعضا به پزشكي قانوني، تحقيقات در اين باره ادامه پيدا كرد. بررسيهاي بعدي روشن كرد كه اعضاي كشف شده متعلق به جسد مردي 40 ساله به نام ناصر است. در شاخه ديگري از بررسيها، خانواده ناصر شناسايي شدند و معلوم شد كه آنها گم شدن پسرشان را به پليس خبر نداده بودند. همچنين معلوم شد ناصر تحصيلات مهندسياش را در استراليا سپري كرده و مدتي قبل به ايران برگشته بود. مادر او وقتي مورد تحقيق قرار گرفت، گفت: من به تازگي به ايران آمدهام. وقتي سراغ پسرمان را از شوهرم گرفتم، گفت كه او براي انجام كاري به خارج از كشور رفته است.
از آنجا كه احتمال ميرفت ناصر در جريان يك توطئه خانوادگي به كام مرگ رفته باشد، بررسيها در اين باره ادامه پيدا كرد. پدر ناصر وقتي مورد تحقيق قرار گرفت، گفت از حادثه خبر ندارد و نميداند چه كسي پسرش را به قتل رسانده است.
او گفت: پسرمان براي رفتن به مسافرت خارج خانه را ترك كرد تا اينكه خبر رسيد به قتل رسيده است. مرد 75 ساله، اما در جريان تحقيقات بعدي به قتل پسرش ناصر اعتراف كرد و گفت: وقتي پسرم دبيرستان را تمام كرد براي ادامه تحصيل او را به استراليا فرستادم و هزينه دانشگاهش را پرداخت كردم و او توانست مدرك مهندسي بگيرد. مدتي كه گذشت به من خبر داد در دام مرد كلاهبرداری گرفتار شده و همه سرمايهاش را از دست داده است. متهم ادامه داد: پسرم مشكل عصبي داشت و خيلي پرخاشگري ميكرد. بعد از اينكه به ايران برگشت، بهخاطر رفتار بدی كه داشت با هم مشاجره ميكرديم. او با همه بدرفتاری و مدام ديگران را اذيت ميكرد. يك روز بر سر اين موضوع با هم مشاجره كرديم كه من عصباني شدم و كنترلم را از دست دادم و او را به قتل رساندم. بعد از آن راهي براي انتقال جسد پیدا نکردم، براي همين جسد را مثله كردم تا بتوانم به راحتي از خانه خارج کنم. بعد از مثله كردن جسد، آن را در سطلهاي زباله انداختم تا اينكه بازداشت شدم.
با كامل شدن تحقيقات، بازپرس پيرمرد را به اتهام قتل عمد مجرم شناخت و پرونده براي بررسي به شعبه دوم دادگاه كيفري يك استان تهران ارجاع شد. ابتداي جلسه خواهر مقتول گفت كه از پدرش اعلام گذشت دارد و شكايتي ندارد. سپس متهم در جايگاه قرار گرفت و گفت از كاري كه كرده پشيمان است و قصد قتل نداشته است. او گفت: وقتي پسرم از استراليا برگشت، حال روحي خوبي نداشت. او پرخاشگري ميكرد و براي ما و ديگران دردسر درست ميكرد. من بارها با او حرف زدم و سعي كردم به پسرم كمك كنم. روز حادثه هم بر سر همين موضوع با هم مشاجره كرديم كه كنترلم را از دست دادم و حادثه اتفاق افتاد.
هيئت قضايي بعد از شنيدن آخرين دفاع متهم و وكيل او وارد شور شد.