جوان آنلاین: دی ۱۳۶۵ برای اغلب رزمندگان دفاعمقدس حاوی خاطرات تلخ و شیرین بسیاری است. ۱۹ دیماه همان سال عملیات کربلای ۵ با رمز یازهرا (س) آغاز شد. در این عملیات که قریب ۷۰ روز به طول انجامید، تقریباً تمامی واحدهای سپاه، حتی واحدهای غیر رزمی مانند پشتیبانی، تبلیغات و... پای در میدان رزم گذاشتند و در شلمچه جنگیدند. بسیاری از گردانها چندین بار تجدید سازمان شدند و آنقدر جنگیدند تا انبوه استحکامات دشمن در شلمچه را قدم به قدم به عقب برانند. نهایتاً نیروهای خودی به حومه بصره رسیدند. در سالگرد آغاز عملیات کربلای ۵ در گفتگو با دو رزمنده و راوی دفاعمقدس به نکات و خاطراتی از این عملیات کمنظیر پرداختیم.
رضا حمیدی، از رزمندگان حاضر در عملیات
«دژ ۴ متری» اولین خط پدافندی دشمن
اگر بخواهیم نسل جوان را با واقعیات عملیات کربلای ۵ به خوبی آشنا کنیم، ابتدا باید به موانع عظیم دشمن در این منطقه عملیاتی بپردازیم. کربلای ۵ یک جنگ تمام عیار با سختترین استحکامات دفاعی دشمن بود. میتوان گفت که در سرتاسر خطوط درگیری با دشمن در منطقه شرق بصره، استحکامات محور شلمچه منحصر بفرد بود. اولین خط پدافندی دشمن که بعد از آن موانع بزرگ احداث شده بود، دژی بود به ارتفاع ۴ متر و عرض ۱۵متر. در میان دژ و در طول آن کانالی حفر شده بود که در یک سمتش سنگرهای بتونی برای استراحت نیرو وجود داشت و در طرف مقابل سنگرهای دیدهبانی و تیربار مهمات آماده و سنگرهای تانک ایجاد شده بود. در پشت خط اول، چند موضع هلالی شکل (سنگرهای نونی) احداث شده بود که تعریف و تشریح شرایط نونیها خودش یک مجال دیگری را میطلبد.
تصرف نونیها در اولین روز عملیات
موانع عظیمی که دشمن در شلمچه ایجاد کرده بود ظاهراً تسخیرناپذیر به نظر میرسیدند. همین موانع هلالی یا به قول بچههای رزمنده «سنگرهای نونی شکل» طوری درست شده بودند که کسی نتواند از میان آنها عبور کند. من یک توضیحی در مورد این نونیها بدهم؛ این موانع به شکل نیم دایرههایی وسیع بودند که ارتفاعشان به بالاتر از دژ اصلی میرسید. تقریباً تا هشت متر. دهانه نونیها به سمت ما بود و داخل این دهانه پر از میدان مین و سیم خاردار بود. بعثیها دو نونی بزرگ و چند نونی کوچکتر در شلمچه درست کرده بودند. قطر نونیهای بزرگ به چند ده متر هم میرسید. روی آنها چهار سکوی تانک درست کرده بودند که از پایین به بالا میآمدند و به سمت نیروهای مهاجم شلیک میکردند، اما همین نونی شکلها در روز اول عملیات به تصرف نیروهای ما درآمدند؛ چطور توضیح میدهم.
رخنه به موانع هلالی از جناحین
من در زمان عملیات کربلای ۵ نیروی لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) بودم. لشکر ما در کنار لشکر فجر شیراز و تیپ حضرت ابوالفضل (ع) خرمآباد به نونی شکلها زدند. البته نفوذ به عمق وظیفه نیروهای لشکر ما بود. در عملیات کربلای ۴ لشکر فجر و تیپ ابوالفضل (ع) قرار بود یک عملیات فریب در شلمچه انجام بدهند. آنها در شناساییهایشان به این نتیجه رسیدند که نه از رو به رو، بلکه میتوان از پهلو به این نونی شکلها ضربه زد. بعد از توقف کربلای ۴ و شروع عملیات کربلای ۵، نیروهای خودی از این تجربیات استفاده کردند. قرار شد از پهلو به نونی شکلها ضربه بزنیم. هرچند طبق طرحی که داده شده بود، ابتدا گردان غواصهای حضرت زینب (س) شب آغاز عملیات از رو به رو و از قسمت آبگرفتگی به نونی شکلها حمله کردند. تلفاتی هم به دشمن وارد آوردند، اما ارتفاع بسیار زیاد این دژ و ادواتی که دشمن روی آن داشت، باعث شد نفوذ به آن از روبهرو امکانپذیر نباشد.
شاهد حماسهآفرینی رزمندگان بودم
قرار شد دیگر نیروهای لشکر ۱۰ از پهلو به نونیها وارد شوند. من هم آن روز شاهد حماسهآفرینی رزمندهها بودم. بچهها وقتی از جناحین به نونیها زدند، این کار باعث شد تا قدرت مانور تانکها کم بشود. چند تانک دشمن شکار شدند، اما تانکهای دیگر دشمن از سمت خودشان و پایین نونی شکلها، مجدد به روی کانال بالای موانع آمدند و با بچهها درگیر شدند. در همین اولین روز عملیات شاهد یک نبرد تمام عیار بودیم. جنگ تن و تانک آنجا رخ داد، اما نهایتاً نونی شکلهای اول و دوم، در همان روز ۱۹ دی ماه به تصرف نیروهای ما درآمدند. حدود ۷۰۰ نفر از نیروهای دشمن هم اسیر شدند. کمی بعد اعلام شد که دشمن از منطقه پنج ضلعی عقبنشینی کرده است و این یک پیروزی بزرگ در روز اول عملیات بود. هرچند که کربلای ۵ تا ۷۰ روز طول کشید، ولی این طولانیشدن عملیات به جهت آن بود که بعثیها نمیخواستند شکست در این منطقه را به این راحتیها بپذیرند؛ بنابراین مثل والفجر ۸ مرتب پاتک میزدند، ما هم میخواستیم وسعت منطقه تصرفی را افزایش بدهیم که به جهت استفاده دشمن از بمباران وسیع و بهرهبردن از بمبهای شیمیایی، ادامه کار کمی سختتر و کندتر شد، اما نهایتاً رزمندهها توانستند تا حومه بصره پیشروی کنند.
محمود نصری، از راویان دفاعمقدس
آتش هماهنگ توپخانه و ادوات خودی در کربلای ۵
در عملیات کربلای ۵ وضعیت زمین به نوعی بود که ما میتوانستیم از ادوات و توپخانه سنگین به خوبی علیه دشمن استفاده کنیم. خب بعثیها به لحاظ نیروی زرهی و قدرت هوایی در اواخر جنگ نسبت به ما برتری داشتند. در والفجر ۸ عراقیها برای اولین بار شب هم اقدام به بمباران خطوط ما کردند. به این معنی که ابرقدرتها جنگندههایی در اختیارشان قرار داده بودند که میتوانستند شبها هم خطوط ما را با دقت بمباران کنند. در همان عملیات والفجر ۸ ما دیدیم که در طول یک روز، دهها اسکادران دشمن میآمدند و صرفاً یک منطقه را بمباران میکردند. نیروی هوایی عراق به شدت تقویت شده بود. در کربلای ۵ هم صدام از قدرت هواییاش استفاده کرد، اما اینبار ما هم چیزهایی داشتیم که به رخ دشمن بکشانیم. زمین منطقه به شکلی بود که توپخانه خودی آتش کمسابقهای را روانه خطوط بعثیها کرد و جهنمی برایشان ترتیب داد.
به عنوان نمونه گروه توپخانه ۶۳ خاتمالانبیا (ص) به فرماندهی شهید کریمی در عملیات کربلای ۵ کاری کرد کارستان و تلفات بسیاری از دشمن گرفت. شهید کریمی با سازماندهی و به کارگیری یگانهای توپخانه که در اختیارش بود، موفق شد آتش بسیار پرحجم و قوی را برای پشتیبانی از رزمندگان، طرحریزی و اجرا کند. در این عملیات ارتش عراق حدود ۷۰ هزار کشته و زخمی داد که بخش عمدهای از آن در اثر آتشهای توپخانه خودی بود. چه گروه ۶۳ یا دیگر یگانهای توپخانه خودی در این عملیات شاهکار بینظیری از خودشان به یادگار گذاشتند.
نظر کارشناسان در مورد تلفات بعثیها
در پایان صحبتهایم یک نکته دیگر را هم عرض کنم. سردار فتحالله جعفری که الان از محققان جنگ هستند، اما زمان عملیات کربلای ۵ ایشان فرمانده یگان زرهی سپاه بودند. ایشان صحبت جالبی در مورد کربلای ۵ دارد به این مضمون که عراق در این عملیات بیشتر از ایران تلفات داده است. توجه کنید که در کربلای ۵ ما حملهکننده بودیم و دشمن از داخل سنگرهایش به ما شلیک میکرد، اما چرا آقای جعفری چنین حرفی میزند، دلیلش همان موضوع زمین منطقه عملیاتی است که عرض کردم. زمین به گونهای بود که نیروهای کشورمان میتوانستند به نحو احسن از توپخانه خود علیه دشمن بهره ببرند. از طرف دیگر عراق یک قدرت زرهی بسیار زیاد را وارد منطقه کرده بود که شامل ۲ هزار تانک و نفربر میشد. ایران هم ماشینهای زرهی زیادی را وارد منطقه کرد که در نتیجه آن در کربلای ۵ یک انهدام بسیار سنگین به نیروی زرهی دشمن وارد آمد.
یک آماری را هم برگرفته از منابع عرض کنم، حدود ۳۰هزار نفر از ارتش بعث عراق در کربلای ۵ کشته شدند که از این تعداد هزار و ۵۰۰ نفر افسر، ۵ هزار درجهدار و مابقی سرباز بودند. حداقل ۲۰فرمانده تیپ، ۷۰ فرمانده گردان و بیش از ۲۰۰ فرمانده گروهان نیز در بین کشتهشدگان بودند. حدود ۷۰ تا ۸۰ هزار نفر از پرسنل دشمن مجروح شدند که حداقل ۱۰هزار نفر از آنها معلول و به طور کلی از رده خارج شدند. انهدام ارتش عراق در این عملیات تنها با عملیات رمضان و عملیات والفجر ۸ قابل مقایسه است. از جنبه فروپاشی ارتش عراق نیز عملیات کربلای ۵ را میتوان با عملیاتهای فتحالمبین و بیتالمقدس مقایسه کرد. تلفات ارتش عراق در عملیات کربلای ۵ به اندازهای بود که جلال طالبانی رهبر اتحادیه میهنی کردستان گفت: خبری به دست ما رسید که فرمانده سپاه یکم عراق گفته است «ما در عملیات کربلای ۵ بیش از ۵۰ هزار تن تلفات داشتهایم.»