کاهش کیفیت زیست شهری، مشکلات زیستمحیطی، گرانی مسکن، بحرانهای اجتماعی و در مجموع حال و اوضاع کنونی شهرهای ما که نتیجه سیاستگذاریهای کلان شهری در قالب طرح جامع است، آن چیزی نبود که طراحان برنامهریزی شهری برای طرح جامع در نظر داشتند. بعد از شش دهه سیاستگذاری به این شیوه، تمام این نتایج ناکارآمدی این سبک از برنامهریزی شهری را به خوبی نشان میدهد.
کارشناسان این حوزه با استناد به همین نتایج نامطلوب و کنارگذاشتن این سبک از برنامهریزی در جهان، بر این باورند که این مدل نگاه به شهر و این سبک برنامهریزی برای توسعه و مدیریت شهر منسوخ شده است. همچنین فارغ از تاریخگذشتگی آن، طرحهای تصویبشده نیز دارای یکسری ایرادات اساسی هستند که اجازه تحقق کامل را به آنها نمیدهد. به باور کارشناسان فراهمنشدن پیششرط اجرای طرح جامع قبلی تهران یکی از عواملی است که این برنامه را به یک برنامه ناقص و ناکارآمد تبدیل کرده است. همزمان با کلیدخوردن مطالعات برای بازنگری سوم طرح جامع تهران، مهرداد رحمانی، استاد دانشکده شهرسازی دانشگاه تهران و کارشناس حوزه شهرسازی در گفتگو با «جوان» به آسیبشناسی طرح جامع قبلی پرداخت.
طرح جامع و تفصیلی
به دلیل محققنشدن پیششرطهای آن، طرح ناقصی است
رحمانی در مورد روششناسی طرح جامع مصوب سال ۱۳۸۶ توضیح داد: در خصوص اینکه این برنامه راهبردی ساختاری بوده است و خیلی تکلیفش در رویکرد معلوم نیست، خیلیها گفتهاند افرادی که این طرح را نوشتهاند، میخواستند با شرایط ایران و نظام برنامهریزیاش انطباق دهند، به همین دلیل یکسری تغییراتی را در آن به وجود آوردهاند تا بتوانند با نظام برنامهریزی ایران همسو کنند. به نظرم با توجه به ماهیت ساختاری- راهبردیبودن طرح جامع نمیتوان ارزیابی مقدار عملیاتیشدن آن را در قالب عدد و درصد عنوان کرد و خیلی واقعبینانه نیست چراکه ساختار طرح جامع اینگونه نیست که بشود میزان تحقق آن را در قالب عدد و درصد بیان کرد.
وی ادامه داد: یکی از دلایلی که باعث شده است طرح جامع چالشبرانگیز شود، این نکته است که این طرح در نظام برنامهریزی ایران برای مرحله اجرا نیست. طرح تفصیلی بعد از طرح جامع و به منظور اجرا و بر اساس طرح جامع تهیه و تدوین میشود. پروانهها، شبکه راهها و کاربریها نیز بر اساس طرح تفصیلی صادر خواهد شد. مسئلهای که وجود دارد این است که آیا طرح تفصیلی که بعد از طرح جامع وجود دارد، توانسته است تماماً آن را در نظر بگیرد و چیزی ارائه دهد که ما بگوییم این خروجی آن است؟ طبق مطالعاتی که یکی از کارشناسان انجام داده، به این نتیجه رسیده که در خیلی از این حوزهها این اتفاق نیفتاده است. در واقع طرح جامع یکسری تکالیفی را مشخص کرده که محقق نشده است. از آن مهمتر، طراحان یکسری پیششرطهایی قرار داده بودند تا طرح جامع محقق شود که متأسفانه آن پیششرطها هم محقق نشدند.
این استاد دانشگاه افزود: یکی از آن پیششرطها، شکلگیری نهاد پایش و ارزیابی طرحهای توسعه تهران بود. این نهاد در همان زمان شکل گرفت، اما بعد از یکیدو سال منحل و در این دوسه سال اخیر مجدداً احیا شد، اما آنچه احیا شد، آن چیزی نبود که در طرح جامع گفته شده است. اساساً ۱۰ سال از افق ۲۰ ساله طرح جامع بدون این پیششرط سپری شده است و نهادی نبوده که این پیششرط را انجام دهد. این مسئله خود عاملی برای زمینخوردن طرح است. آن نهادی هم که در طرح جامع دیده شده بود، یک نهاد بینبخشی با توانایی پیگیری و مطالبه از ارگانهای مختلف است. یکسری پیششرطهای دیگری هم وجود دارد که آنها نیز محقق نشده است. وقتی یک طرحی تصویب میشود با یکسری پیشفرضها، مسلماً برای اجراییشدن آن باید این پیشفرضها محقق شود تا طرح محقق شود. به عبارت دیگر، طرح جامع و طرح تفصیلی به دلیل آن تکالیفی که به عنوان پیششرط مطرح شده بودند و عملیاتی نشدند، طرحهای ناقصی هستند. اصلاً طرح به آن نقطه کامل نرسیده بود که ما انتظار بررسی آن را داشته باشیم و بپرسیم اینها چقدر موفق بودند؟
«نظامبخشی در مدیریت شهری»
سدی در مسیر عملیاتیشدن طرح جامع
رحمانی با تأکید بر تأثیر نظام مدیریت شهری در عملیاتیشدن طرح جامع گفت: مضاف بر این وقتی طرحی برای کل شهر داده میشود، متولی آن شهرداری است، در حالی که شهرداری تا چه اندازه در نظام اجرایی کشور و نظام مدیریتی شهر اختیارات دارد؟ اختیار شهرداری فقط فضای سبز، خدمات شهری، تجهیزات شهری و صدور پروانه است. بیشتر از این تکلیف شهرداری نیست، برای مثال، مدرسهسازی که وظیفه شهرداری نیست یا ساخت بیمارستان و فضاهای ورزشی و فرهنگی وظیفه نهادهای دیگری است. این نهادها چقدر خود را ملزم میدانند این وظایف را انجام دهند. از آنجا که مدیریت واحد شهری نداریم و مدیریت شهری ازهمگسیخته است و وظایف ازهمپاشیده و بین چند نهاد پخششده، پیگیری آن سخت است. یکی از مشکلات اساسی دیگر فقدان مدیریت واحد است. نظام مدیریت شهری بخشی است، در حالی که طرح جامع بخشی نیست و فرابخشی است، بنابراین طرح جامع و تفصیلی طرحهای کاملی نیستند. این طرحها فرابخشی هستند، بنابراین باهم انطباق ندارند. این دو عامل باعث شدهاند طرح جامع و تفصیلی با پیچیدگیهایی مواجه شود. وی در آخر افزود: کسانی که طرح جامع را مینوشتند، آشنایی کامل با واقعیت نظام اجرایی و مدیریت شهری کشور داشتند، اما امیدوار بودند این نهاد فرابخشی شکل میگیرد و تمام تلاش خود را هم در این زمینه انجام دادند چراکه توافقنامهای با شهرداری و وزارت مسکن و شورای شهر تهران انجام دادند تا هم دولت و هم شهرداری و هم بخش مردمی را که همان شورای شهر است، درگیر کردند. آنها این امیدواری را داشتند و فکر میکردند این نهاد میتواند چالش بین فرابخشیبودن و بخشیبودن را حل کند، ولی اینکه این نهاد منحل شد، خود یک داستانی دارد. در نهایت محققنشدن پیششرطهای طرح جامع و عدممطابقت نظام مدیریت شهری با طرح جامع را میتوان دلایل عملکرد نامطلوب این طرح دانست.